این سوال را می توان از دو جهت مورد بررسی قرار داد:
ارتباط فرشتگان با انسان :
وقتي به آيات قرآن و روايت بزرگان دين عليهم السلام مراجعه مي كنيم مي بينيم كه ارتباط بين ملائكه و انسان وجود دارد و از جمله امور ضروري در برخي موارد مي باشد.
اصل قبول دين بر اين اساس است كه فرشته وحي بر انساني به عنوان پيامبر نازل شده است و با او ارتباط داشته است و آيات خداي متعال و دستورات الهي را بر او نازل مي كرده است. همانگونه كه خداي متعال در مورد نحوه ارتباطش با انسان به اين واسطه گري ملائكه اشاره مي فرمايد : « وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكيمٌ » " و هيچ بشرى را نسزد و ممكن نباشد كه خداوند با او سخن گويد مگر به صورت وحى (به القاء نهانى و سريع مطلب بر قلب، بدون وساطت حواس، در خواب يا بيدارى، به استقلال يا به وسيله فرشته) يا (با سخن گفتن به گوش او) از پشت پرده (غيب) يا آن كه رسولى (از فرشتگان) را بفرستد كه به اذن (و نظارت) خودش آنچه را مى‏خواهد (به ديدن شخص و شنيدن صوت) بر او وحى كند، همانا خداوند والا مرتبه و حكيم است."(1)
همچنين روابط ديگري را براي انسان ملائكه در قرآن ذكر مي كند. مانند كمك رساني پنج هزار فرشته در روز جنگ بدر ، به مومنين ، البته به اذن و اجازه خداي متعال. « بَلى‏ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمين » " چرا اگر صبر كنيد و پروا پيشه كنيد و آنها به همين فوريت و جوش و خروش به شما روى آورند، پروردگارتان شما را با پنج هزار از فرشتگان نشاندار يارى مى‏كند "(2)
روابط ديگري نيز براي انسان و ملائكه در قرآن كريم ذكر شده است. مانند ارتباط هاروت و ماروت با انسانها كه براي تعليم سحر به انسانها براي مقابل با سحر اجنه و شياطين، به ميان مردم نازل شده بودند.(3)
همچنين از مشاهده ملائكه توسط همسر ابراهيم عليه السلام، در حالي كه از انبياء نبوده است در قرآن كريم سخن به ميان آمده است كه ملائكه به او بشارت فرزندي به نام اسحاق و پس از او يعقوب را مي دهند. « وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوب» "و همسرش ايستاده بود، (از خوشحالى) خنديد پس او را بشارت به اسحاق، و بعد از او يعقوب داديم"(4)
و نيز رابطه بين ملائكه و انسانها از اين جهت كه ملائكه مامورين خداي متعال در اداره عالم مي باشند «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْرا»"و آنها كه امور را تدبير مى‏كنند" (5) و انسان هم جزوي از اين عالم هستي است، يك ارتباط ضروري و غير قابل انكار است.
همچنين اگر فردي عادي نيز با دوري از گناه و انجام اعمال صالحه خود را به مرتبه اي برساند كه شانيت ارتباط و مشاهده ملائكه را پيدا كند منعي از اين مساله وجود ندارد و امكان مشاهده و ارتباط وجود خواهد داشت. لكن ارتباط به صورت نزول وحي و برخي ارتباطات ديگر ، مخصوص انبياء عليهم السلام بوده و هيچ كس غير از آنها چنين ارتباطي نمي توانند با ملائكه داشته باشند.
ارتباط انسان با فرشته :
فرشتگان اگر چه موجوداتى پاك و قدسى هستند، لكن در برابر انبيا به خصوص رسول خدا (ص ) و ائمه معصومين و اولياى الهى سر تعظيم فرو مى آورند. لذا گـفـتـنـى اسـت كـه جـمـيـع فـرشـتـگـان خـدمـتـگـزاران اهل بيت رسول خدا (ص ) و شيعيان آنها هستند. چنان كه در حديث وارد است وقتى امير المومنين (عـليـه السـلام) از حـضـرت سـوال كـرد: شـمـا بـرتـريـد يـا جبرئيل ؟ حضرت بعد از اين كه برترى خويش را از جميع ملائكه اعلام كرد، فرمود:
و ان المـلائكـه لخـدامنا و خدام محبينا... و تحقيقا فرشتگان خدمتگزاران ما و دوستان ما هستند.(6)
امـام خـمـيـنـى (ره ) در يـن بـاره مى يفرمايد: اين كه فرمود: فرشتگان خدمتگزاران ما و خـدمـتـگـزاران دوسـتـان مـا هـسـتـند. گواه است بر آن چه گفتيم كه عالم با همه اجزا و جـزئيـاتـش و نيروهايى كه در عالم است ، چه نيروهاى علمى و چه نيروهاى عملى - چه كار فـرمـا و چـه كـارگـر - هـمـگـى در اختيار ولى كامل است . پس بعضى از فرشتگان ، مانند جـبرئيل و هم رديف هايش ، از نيروهاى علمى و كار فرما هستند، و بعضى از فرشتگان رديف قـواى عـمـلى و نـيـروى كـارگـر هـسـتـنـد، مـانـنـد حـضـرت عـزرائيـل و هم رديف هايش ، و مانند فرشتگان آسمانى و زمينى كه تدبير امور را به عهده دارند، و خدنتگزارى فرشتگان براى دوستان آن بزرگواران نيز با تصرف آنان است ، مـانـند آن كه اگر از انسان در خدمت جزء ديگر قرار گيرد، اين خدمت با تصرف نفس انجام مى گيرد(7)
از سلمان نقل شده كه گفت: در خانه حضرت زهرا (س )بودم، ديـدم كـه فـاطمه (س ) نشسته، در آسيايى پيش روى او است و به وسيله آن مقدارى جو را آرد مـى كـنـد: و عـمـود آسيا خون آلود است. و حسين عليه السلام (كه در آن هنگام كودكى شـيـر خـوار بـود) در يك جانب خانه بر اثر گرسنگى به شدت گريه مى كند، عرض كردم: اى دختر رسول خدا (ص )!چندان خود ار به زحمت نيندار و اينك اين فضه كنيز شما است و در خدمت حاضر است ، فرمود: رسول خدا (ص ) به من سفارش نمود كه كارهاى خانه را يـك روز مـن انـجـام دهـم و روز ديـگر فضه انجام دهند، ديروز نوبت فضه بود و امروز نوبت من است . سلمان گويد: عرض كردم من بنده آزاد شده شما هستم ، من حاضر به خدمتم ، يا آسيا كردن جو را به عهده من بگذاريد، و يا پرستارى از حسين (ع ) مناسب تر و نزديگ تـر هـسـتـم، تو آسيا كردن را به عهده بگير، من مقدار از جو را آسيا كردم ، ناگهان نداى نماز شنيدن، به مسجد رفتم و نماز را به رسول خد اص خواندم و پس از نماز، جريان را به على (ع ) گفتم، آن حضرت گريان برخاست و به خانه رفت، و سپس ديديم خندان. رسول خدا (ص ) از علت خنده او پرسيد، عرض كرد: نزد فاطمه (س ) رفتم ديدم فاطمه (س ) بـه پـشـت خوابيده ، و حسين (ع ) روى سينه اش به خواب رفته است.
و آسيا در پيش روى او بـى آن كـه دسـتـى آن را بـگـردانـد، خـود بـه خـود مـى گـردد. رسول خدا (ص ) خنديد و فرمود:
يـا عـلى ! امـا عـلمـت ان لله مـلائكـه سـيـاره فـى الارض يـخـدمـون مـحـمـدا و آل مـحمد الى ان تقوم الساعه آيا نمى دانى كه براى خدا فرشتگانى است كه در زمين گـردش مى كنند، تا به محمد و آل محمد (ص) خدمت كنند، و اين خدمت آنها تا روز قيامت ادامه دارد.(8)
پي نوشت :
1. شوري (42) ،‌آيه 51.
2. آل عمران (3) ، آيه 125.
3. بقره (2)، ‌آيه 102
4. هود(11)،‌ آيه 71.
5. نازعات (79)، آيه 5.
6. شیخ صدوق، عيون اخبار الرضا، تهران، نشر جهان، 1378 هـ.ش، ج 1، ص 262.
7. امام خمينى، مصباح الهدايه، تهران ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1372هـ.ش، ص 179.
8. محدث قمى، بيت الاحزان ، ترجمه محمدى اشتهاردى، قم، نشر سپهر ، 1377هـ.ش ، ص 395. نازعات (79)، آيه 5.