با سلام
لطفا ضمن توضیح روایت "اول العلم معرفت الجبار" بفرمایید از منظر علوم دینی تفاوت علم و معرفت چیست؟

در پاسخ به سوال شما به نکات زیر باید اشاره نمود:
اول این که: تعبیری که شما استفاده نموده اید برگرفته از عبارت معروف «أوّل العلم معرفة الجبّار، و آخر العلم تفويض الأمر إليه» می باشد که با جستجوی دقیقی که صورت گرفت معلوم شد چنین عبارتی در هیچ یک از کتب اصیل روائی ما وجود ندارد. تنها جاهائی که از منابع می توان آن را یافت در دو کتاب «تفسیر اثنی عشری» نوشته ی حسینی شاه عبد العظیمی [1] و «تفسیر مواهب الرحمن» نوشته ی موسوی سبزواری [2] است که در هیچ کدام هم اشاره ای به این نشده که این عبارت، روایت باشد. بلکه در دومی تصریح شده که این تعبیر علماء اخلاق می باشد.
نکته ی دوم این که: معمولا در این نوع از تعابیر، به دنبال معانی لغوی آن می گردیم مگر این که ثابت باشد این الفاظ در دین معنای مستقلی به جز آن چه که در لغت مرسوم عرب استعمال می شده، استفاده شده باشد یعنی دین برای آن اصطلاح جدیدی ایجاد کرده باشد که در مورد این دو لفظ نمی توان چنین ادعائی را مطرح نمود.
نکته ی سوم: از آنجا که این دو لفظ از الفاظ عربی است. پس برای کشف معنای دقیق آن لازم است به سراغ زبان عربی برویم. در لغت عرب، «علم» به مجموعه اطلاعات فرد عالم در حوزه های مختلف دانش گفته می شود که برای او کاشف از حقایقی است. در کتاب مفردات راغب در تعریف علم آمده:
«"العِلْمُ: إدراك الشي‏ء بحقيقته"؛ علم درک حقیقی از اشیاء است»[3]
معرفت نیز به میزان شناخت ما از اشیاء گفته می شود. راغب در موردش می گوید:
«"المَعْرِفَةُ و العِرْفَانُ: إدراك الشي‏ء بتفكّر و تدبّر لأثره، و هو أخصّ من العلم، و يضادّه الإنكار"؛ معرفت و عرفان به درک نمودن اشیاء با تفکر و تدبر در آثار آنها گفته می شود» و سپس به تفاوت بین دو لفظ علم و معرفت می پردازد و می گوید: «1. معرفت اخص از علم است (و لفظ علم عام تر از لفظ معرفت است) 2. متضاد لفظ معرفت لفظ انکار است ( در حالی که متضاد لفظ علم، جهل می باشد) »[4].
حال بر می گردیم به عبارت مورد بحث. در این عبارت این گونه ذکر شده که اول دانش شناخت خداست. مفهوم این عبارت این است که سر آغاز شناخت واقعی و حقیقی در تمامی دانش ها، شناخت خدا و عدم انکار آن است و الا شناخت های ما از اشیاء یک شناخت خیالی و غیر واقعی است.
امید که با بهرمندی از کلمات بزرگان و درک دقیق مفاهیم کلامشان، دریچه های واقعی دانش به رویمان گشوده شده و از آثار آن به درستی بهرمند گردیم.
پی نوشت:
1. حسين بن احمد حسينى شاه عبدالعظيمى، تفسير اثنا عشري، تهران، انتشارات ميقات، 1363 ش، ج‏ 13، ص 372 .
2. سيد عبد الاعلى موسوى سبزوارى، مواهب الرحمان في تفسير القرآن، بيروت، موسسه اهل بيت( ع)، چ دوم، 1409 ق، ج‏ 5، ص 64.
3. حسين بن محمد راغب اصفهانی، المفردات في غريب القرآن، دمشق، بيروت، دارالعلم، الدار الشامية، 1412 ق، ص 580.
4. همان، ص 560.