خطبه عقد فلسفش چی هست؟آیا واقعا معجزه ای داره یا یک نوع عقد قرار داد رسمی از نوع شرعی هست.اگه اشتباه نکنم جز آیات قران نیست
خطبه عقد قرارداد و قانونی است که شارع مقدس برای اعتبار پیوند زوجیت بین زن و مرد قرار داده است و از آنجا كه در هر دین و آیین و عرف اجتماعی، اعتبار پیوند زناشویی به انجام برخی تشریفات و رعایت برخی آداب و رفتارها محقق می شود، در اسلام این امر به بيان چند کلمه ساده و البته حساب شده حاصل می گردد و چون اين قرار داد، پيوندي حساس است قانون شرعي اصرار دارد كه با آداب و شرائطي خاص مانند اظهار زبانی و ... برگزار گردد. چرا که به هر حال الفاظ بیان کننده نیتهای دورنی افراد بوده که به طور مشخص و معیّن آن را تأمین میکنند و اسلام در این مسئله مهم، صرف رضایت طرفینی را کافی ندانسته و برای استحکام این روابط و پایبند بودن به تبعات آن در محام قضایی و.... نوعی اقرار لفظی را با آدابی خاص شرط دانسته است و ما نیز با پذیرفتن دین اسلام به احکام و قوانین آن پایبند بوده و مانند دیگر قوانین موجود در هر جامعه و دین، به آن ملتزم شده و عمل می کنیم .
براين اساس عقد ازدواج فقط به عنوان قراردادي رسمي است كه طريق اجراء آن از جانب شارع بيان شده است و اينگونه نيست كه در خود الفاظ نوعي تاثير و تاثر نهفته بوده و با بيان آنها نوعي معجزه رخ دهد. لذا در صیغه عقد ازدواج، ضرورتی بر عربی خواندن به طور مطلق نیست. یعنی هرچند عربی خواندن عقد ازدواج احتیاط واجب شمرده می شود. اما به تصریح فقها اگر طرفین نتوانند عقد را به عربى صحيح بخوانند، به هر لفظى كه صيغه را بخوانند صحيح است ؛ حتی لازم هم نيست كه وكيل بگيرند. اما بايد لفظى بگويند كه معنای دقیق صیغه عربی عقد را بفهماند.(1)
البته اين امر بدان معنا نيست كه ما دائره شرع و قانون خارج شده و بهانه عدم تاثیر الفاظ، به نوعي خود را در شيوه اجراء عقد آزاد بدانيم بلكه با پذيرفتن دين اسلام، همواره خود را مكلف به اجراء دستورات خاص وي کرده ودر این میان هرگونه قانون و نوع اجراء و محدوده آن را منحصر در بیان شارع می دانیم لذا آنچه بیان شد در واقع بخشی از حکمت این حکم است که ما با عقل محدود خود به آن رسیده و عمل می کنیم و هیچگاه مدعي نيستيم به تمام حکمتهای این امر پی برده و حکمت بیان شده را دلیل تام اجراء این نوع از عقد می دانیم.بلکه منطقی ترین دلیل برای اجراء این حکم،آن است که این حکم به عنوان حکمی شرعی از مجاری معتبر دینی به ما رسیده و ما مکلف به انجام آن هستیم حال اگر چه این امر در قرآن نیامده، اما این دلیلی بر عدم صحت آن نمی شود چرا که بیان قرآن فقط در حد کلیاتی است که بخشی از احکام را بیان کرده و باقی امور را به سنت و ائمه واگذار کرده است لذا در مورد صيغه عقد از رسول خدا(ص) نقل شده فرمود"...ثم ان الله تعالي امرني ان ازوج فاطمه من علي و قد زوجته علي اربعماه مثقال فضه، ارضيت يا علي؟ فقال علي: رضيت عن الله و عن رسوله..."(2)پروردگار عالم مرا امر كرد كه تزويج كنم فاطمه را به علي، و هماكنون به قصد انشاء و به امر حق، فاطمه را به عقد ازدواج علي درآوردم به مهر چهارصد مثقال نقره.آنگاه رو كرد به علي (ع) و فرمود: يا علي آيا راضي هستي؟ علي (ع) از جاي خود برخاست گفت: از خدا راضي و از رسول او خشنودم"که البته این خطبه به نسبت به افراد و شرائط مختلف، متفاوت است.
پی نوشت ها:
1. امام خميني، توضیح المسایل (محشي)، انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1424 ه ق، م2368 .
2.علم الهدى خراسانى،نهج الخطابة،تهران،1374 ه ش، ج1، ص 55.