پرسشگر گامي با سلامو سپاس از ارتباطتان با مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني
محدوده فعاليت اين مركز پاسخگويي به شبهات ديني و قرآني است . براي تحقيق درباره موضوع مورد نظر مي توانيد به سايت هاي ارائه دهنده مقالات مراجعه نمائيد.
بررسي صلح و آشتي در آينه آيات و روايات، در سه مرحله خانوادگي، جامعه ايماني و جامعه جهاني قابل تحقيق و بررسي مي باشد. به صورت مختصر به هر يك از اين مراحل اشاره مي كنيم.
درباره مرحله خانوادگي، خداوند متعال به طور كلي مي فرمايد: « الصلح خير؛(1)صلح و آشتي بهتر است».
اين جمله كوتاه و پر معنا گر چه در مورد اختلافات خانوادگى در آيه فوق ذكر شده ،ولى بديهى است يك قانون كلى و عمومى و همگانى را بيان مي كند . در همه جا اصل نخستين، صلح و صفا و دوستى و سازش است. نزاع و كشمكش و جدايى بر خلاف طبع سليم انسان و زندگى آرام بخش او است، بر خلاف آنچه بعضى از مادي گرايان مي پندارند كه اصل نخستين در زندگى بشر همانند ساير جانداران، تنازع بقا و كشمكش است. تكامل از اين راه صورت مي گيرد. همين طرز تفكر شايد سرچشمه بسيارى از جنگ ها و خونريزي هاى قرون اخير شده است، در حالى كه انسان به خاطر داشتن عقل و هوش، حسابش از حيوانات درنده جدا است.تكامل او در سايه تعاون صورت مي گيرد ،نه تنازع. تنازع بقا حتى در ميان حيوانات، يك اصل قابل قبول براى تكامل نيست.(2)
در مرحله جامعه ايماني نيز همين اصل يعني برتري صلح و آشتي حاكم است:
« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين‏؛(3)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! همگى در صلح و آشتى درآييد و از گام هاى شيطان، پيروى نكنيد كه او دشمن آشكار شماست‏».
از مفهوم آيه استفاده مى‏شود كه صلح و آرامش تنها در پرتو ايمان امكان‏پذير است. به صرف اتكا بر قوانين مادى، هرگز جنگ و ناامنى و اضطراب از دنيا بر چيده نخواهد شد، زيرا عالم ماده، و علاقه به آن، همواره سرچشمه كشمكش ها و تصادم ها است. اگر نيروى معنوى ايمان، آدمى را كنترل نكند، صلح غير ممكن است.
از دعوت عمومى آيه، كه همه مؤمنان را بدون استثنا از هر زبان و نژاد و منطقه جغرافيايى و قشر اجتماعى، به صلح و صفا دعوت مى‏كند، استفاده مى‏شود كه در پرتو ايمان به خدا، تشكيل حكومت واحد جهانى كه صلح در سايه آن همه جا آشكار گردد امكان‏پذير است.(4)
قرآن كريم نه تنها دستور به صلح و آشتي داده ،بلكه به آشتي دادن بين يكديگر هم دستور داده :
« وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُم‏؛(5)
روابط بين خودتان را اصلاح نماييد».
« اصلاح ذات البين» و ايجاد تفاهم و زدودن كدورت ها و دشمني ها و تبديل آن به صميميت و دوستى، يكى از مهم ترين برنامه‏هاى اسلامى است.
در تعليمات اسلامى به اندازه‏اى به اين موضوع اهميت داده شده كه به عنوان يكى از برترين عبادات معرفى گرديده، اميرمؤمنان على (ع) در آخرين وصاياي خود در هنگامى كه در بستر شهادت بود، به فرزندانش فرمود:
«انى سمعت جدكما رسول اللَّه (ص) يقول: اصلاح ذات البين افضل من عامة الصلاة و الصيام‏؛(6)
از جد شما پيامبر (ص) شنيدم : اصلاح رابطه ميان مردم از انواع نماز و روزه مستحبّ هم برتر است».
امام صادق (ع) فرمود:
« صدقة يحبها اللَّه اصلاح بين الناس اذا تفاسدوا و تقارب بينهم اذا تباعدوا؛(7)
بخششى را كه خداوند دوست دارد، اصلاح بين مردم است .هنگامى كه به فساد گرايند و نزديك ساختن آن ها به يكديگر است ، هنگامى كه از هم دور شوند».
اما در مرحله جهاني و خارج از دايره جامعه ايماني، رويكرد اساسي اسلام، دعوت آن ها به دين اسلام است . رسول خدا (ص) براي اعلام رسالت جهاني خود نامه‏هاي متعددي، به عنوان دعوت به اسلام براي امیران و سلاطين، و رؤساى قبائل و شخصيت‏هاى برجسته معنوى و سياسى مناطق مختلف جهان از جمله روم و ايران و حبشه و .. إرسال نمود. اكنون 185 نامه، از متون نامه‏هاى پيامبر (ص) كه براى تبليغ و دعوت به اسلام و يا به عنوان ميثاق و پيمان نوشته شده است، در دست داريم كه محدثان و تاريخ‏ نويسان آن ها را ثبت كرده‏اند. همه نامه‏ها حاكى از اين است كه روش اصلي اسلام دعوت و تبليغ منطقي دين است، نه جنگ و شمشير.
اما در اين جا اگر سلاطين و امیران قلدرمآبانه با اسلام برخورد كنند و مانع از نشر و تبليغ اسلام در بين عامه مردم شوند مسلمانان در صورت وجود شرايط لازم و اذن رسول خدا يا امامان معصوم (ع) مي توانند با سلاطين به جنگ بپردازند. همچنين زماني كه مسلمانان با حمله دشمنان اسلام مواجه مي شوند، مسلمانان وظيفه دارند كه براي دفاع از حكومت اسلامي با دشمنان اسلام عزتمندانه بجنگند . در اين مرحله صلح و آشتي ابتدايي كه نشان از ضعف و ذلت است، معنا ندارد :
« فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُم‏؛(8)
پس ضعف و سستى نورزيد . [دشمن را] به آشتى دعوت نكنيد، كه شما برتريد و خدا با شماست . هيچ گاه عمل‏هاى شما را بى‏پاداش نمى‏گذارد.»
اما اگر در همين جا از طرف دشمنان به صلح و آشتي صادقانه دعوت شوند، خداوند متعال مي فرمايد: با آن ها آشتي نمائيد . چنين صلح عزتمندانه اي را لازم مي شمارد:
« وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها؛(9) اگر تمايل به صلح نشان دهند، تو نيز از در صلح درآى‏».
در آيه ديگر كه در سوره توبه است مى‏فرمايد:
«فَانِ اعْتَزَلوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلوكُمْ وَ الْقَوْا الَيْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبيلًا؛(10)
اگر از جنگ كناره گيرى كردند و با شما نجنگيدند و اظهار صلح كردند و گفتند : حاضريم با شما صلح كنيم، خدا به تو اجازه نمى‏دهد ديگر از اين جا بيش تر جلو بروى و بجنگى.»
با توجه به آيات و مطالب مذكور روشن مي شود كه اسلام سر جنگ و دشمني با غير مسلمانان را ندارد .دين، براي هدايت انسان ها به صراط مستقيم و سعادت و خوشبختي نهايي انسان آمده ؛ بالاترين ارزش را براي انسان ها قائل شده ؛ اگر مي بينيم در جايي به جنگ سفارش شده ،به سبب اين است كه در آن موقعيت خاص، وسيله هدايت و رسيدن انسان ها به كمال، منحصر در حالت جنگ شده است .بنا بر اين جنگ در اسلام وسيله است، نه هدف . وسيله اي براي تحقق حاكميت الهي در زمين كه زمينه ساز سعادت دنيوي و اخروي انسان هاست مي باشد ،نه اينكه وسيله اي براي ايمان اجباري باشد، زيرا ايمان مسئله اي نيست كه با زور شمشير ايجاد شود. افراد كافر هم مي توانند تحت حكومت اسلامي به عنوان «كافر ذمي» زندگي كنند و در آن از امنيت برخوردار باشند.
پي نوشت ها:
1. نساء(4) آيه 128.
2. آيت الله مكارم شيرازى ، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية ، 1374ش، ج‏4، ص151.
3. بقره(2) آيه 208.
4. تفسير نمونه، ج‏2، ص81.
5. أنفال(8) آيه 1.
6. نهج البلاغه، نامه 47 .
7.كليني، كافي، تهران، دار الكتب الإسلامية‌، 1407 ه‍ق‌،، ج2، ص 209.
8. محمد(47) آيه 35.
9. أنفال(8) آيه 61.
10. نساء(4) آيه 90.