سلام وخسته نباشید خدمت شما بزرگواران
ممنونم از جوابهای بسیار خوبتون واز راهنماییاتون
مادرم روز جمعه3تیر ساعت 11از دنیا رفت.سرطان همه بدنشو گرفته بود خیلی زجر کشید جلو چشم ما پروبال میزد وکاری نمیتونستیم بکنیم.
همه میگفتن خوشبحال مادرت روز جمعه وماه رجب وزائر امام رضا بودن سعادت میخواد(آخه یه هفته قبلش با هزار مکافات مامانمو بردیم مشهد شاید شفاش بدند)نمیدونستم اینایی که گفتند چه جوری سعادت محسوب میشه فقط میدونستم امام رضا زائرشو شب اول قبر تنها نمیذاره
جز گریه وناله راهی برام نمونده بود وای گریه های بابام آتیشم میزد.......
تازه شوهر خالم میگه هوا باباتو داشته باش گریه نکن بابات اگه یکسال بعد مامانت طاقت بیاره باید کلاهتو بندازی هوا.....اینم دلداری دادنشون
وای اگه بابام چیزیش بشه من باید چکار کنم داغ بی مادری داغونم کرده.خدایی که صدامو نمیشنوه نابودم کرده حالام میخواد بابامو بگیره؟آخه مگه من چکارش کردم؟؟؟؟؟؟
بخدا این جهنمی که خدا به اسم زندگی برام درست کرده رو نمیخوام آخه بکی بگم دنیای بی مادر چقدر وحشتناک به کی بگم دیکه طاقت ندارم واییییییییییییی بابام اگه طاقت نیاره من بی پدر مادر چه خاکی بسرم بریزم
بارفتن مامانم خاک عالم بسرم شد...........خدا از من چی میخواد من باید چکار کنم؟؟؟؟
سه تا خواهر دیگم دارم دوتایی که بزرگند هیچی ولی کوچیکه که بعداز خودم ودوستش همون دختر نامرد بودوضعیتش ازمنم بدتر
هر شب عکس مامانمو تو بغلش میگیره ومیخوابه.........
وای تورو خدا چکار کنم ؟بی مادر چطوری زندگی کنم؟
پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز
انا لله و انا اليه راجعون؛
همه از خداييم و به سوي او باز مي گرديم.
بسیار متأثر و ناراحت شدیم. مصيبت وارده را بر شما و خانوادة محترم تان تسليت مي گوييم. از خداوند منان طلب صبر و شكيبايي براي شما و علو درجه برای مادرتان داريم.
هرکه در این بزم مقرب تر است جام بلا بیش ترش می دهند.
می خواستم کمی دلداری تان بدهم تا آرامش خود را به دست آورید اما چون در پایان نامۀ قبلی مقداری برای تان نوشته بودم، صرف نظر کردم و شما را به آن ارجاع می دهم .
با اوصافی که بیان نمودید، ان شاءالله مادرتان در جوار رحمت الهی مورد شفاعت امام رضا علیه السلام قرار گرفت:
رسول خدا فرمود: سَتُدْفَنُ بَضْعَةٌ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ مَا زَارَهَا مَكْرُوبٌ إِلَّا نَفَّسَ اللَّهُ كُرْبَتَهُ وَ لَا مُذْنِبٌ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَه؛
پاره تن من در زمين خراسان دفن می شود. هيچ محزون و گناهكارى او را زيارت نكند. مگر آن كه خدا حزن او را برطرف كند و گناهانش را بيامرزد».(1)
در مورد پدرتان هم دعا کنید. از خدا طول عمر برایش بخواهید.گریه خوب است ،باعث آرامش انسان است، خدا کمک تان کند!
خداوند متعال در قرآن كريم مىفرمايد:
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين؛
قطعاً همه شما را با ترس، گرسنگى، كاهش در مال ها و جان ها و ميوهها، آزمايش مىكنيم . بشارت و مژده بده به استقامتكنندگان»(2).
يعنى بلاها و گرفتاري ها براى كسانى كه مقاومت مىكنند و ايستادگى نشان مىدهند، سودمند است. اثرات نيكى در آنان به وجود مىآورد.در چنين وضعى بايد به آنان مژده داد.
استاد شهيد مطهرى می فرماید:خدا براى تربيت و پرورش جان انسان ها دو برنامه تشريعى و تكوينى دارد. در هر برنامه، شدائد و سختي ها را گنجانيده است. در برنامه تشريعى، عبادات را فرض كرده و در برنامه تكوينى، مصائب را در سر راه بشر قرار داده است. روزه، حج، جهاد، انفاق، نماز، شدائدى است كه با تكليف ايجاد گرديده و صبر و استقامت در انجام آن ها موجب تكميل نفوس و پرورش استعدادهاى عالى انسانى است. گرسنگى، ترس، تلفات مالى و جانى،(مریضی) شدائدى است كه در آفرینش پديد آورده است و به طور قهرى انسان را در بر مىگيرد.
بلا براى اوليا از اين رو است كه وقتى خدا نسبت به بندهاى لطف مخصوصى دارد، او را گرفتار سختي ها مىكند. جمله معروف "البلاء للولاء"(بلا برای دوستان است) بیانگر همين اصل است.(3)
در حديثى از امام باقر علیه السلام آمده است:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيَتَعَاهَدُ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلَاءِ كَمَا يَتَعَاهَدُ الرَّجُلُ أَهْلَهُ بِالْهَدِيَّةِ مِنَ الْغَيْبَة؛
خداى عز و جل مؤمن را با بلا دلجوئى مي كند، چنان كه مرد با هديهاى كه از سفر براى خانوادهاش مي برد، از آن ها دلجوئى مي كند».(4)
در حديث ديگر از حضرت امام صادق علیه السلام آمده است:
«إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلَاءِ غَتّاً؛خدا زمانى كه بندهاى را دوست بدارد، او را در درياى شدائد غوطهور مىسازد».(5)
يعنى همچون مربّى شنا كه شاگرد تازه كار خود را وارد آب مىكند تا تلاش كند و دست و پا بزند و در نتيجه ورزيده شود و شناگرى را ياد بگيرد؛ خدا هم بندگانى را كه دوست مىدارد و مىخواهد به كمال برساند، در بلاها غوطهور مىسازد. انسان اگر يك عمر درباره شنا كتاب بخواند، تا در آب نرود ،شناگر نمىشود؛ زمانى شناگرى را مىآموزد كه عملًا در آب قرار گيرد . مبارزه با غرق شدن را تمرين كند. احياناً خود را با خطر غرق شدن در صورت دير جنبيدن مواجه ببيند. انسان بايد در دنيا شدائد ببيند تا خروج از شدائد را ياد بگيرد، بايد سختي ها ببيند تا پخته و كامل گردد.
پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به خانه يكى از مسلمانان دعوت شد؛ وقتى وارد منزل او شدند ،مرغى را ديد كه در بالاى ديوار تخم كرد و تخم مرغ افتاد و نشكست. رسول اكرم در شگفت شد. صاحب خانه گفت: آيا تعجّب کردی؟ قسم به خدايى كه تو را به پيامبرى برانگيخته! به من هرگز آسيبى نرسيده است. رسول اكرم برخاست و از خانه آن مرد رفت،فرمود: كسى كه هرگز مصيبتى نبيند، مورد لطف خدا نيست.(6)
از حضرت صادق علیه السلام روايت شده كه:َ إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً الْأَنْبِيَاءُ ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَل؛سخت ترين مردم در بلا انبيا هستند؛ در درجه بعد كسانى كه از حيث فضيلت بعد از ايشان قرار دارند، سپس هر كس كه با فضيلتتر است، به ترتيب از بالا به پايين.»(7)
در كتب حديث، بابى اختصاص يافته است به شدّت ابتلای امير المؤمنين عليه السلام و امامان.
بلا براى دوستان خدا لطفى است كه سيماى قهر دارد، چنان كه نعمت ها و عافيت ها براى گمراهان و كسانى كه مورد بىمهرى پروردگار قرار مىگيرند، ممكن است عذاب هايى باشند. اما به صورت نعمت، و قهرهايى به قيافه لطف.
در برخى از دعاها آمده است:
«الّلهمّ انّى اسئلك صبر الشّاكرين لك؛خدايا! از تو مىخواهم كه صبر سپاسگزاران را به من عنايت كنى.»(8)
صبر سپاسگزاران، صبر تلخ نيست. صبر، همچون شهد، شيرين است. آنان كه مىدانند بلاها تربيت كننده روان آدمى است، نه تنها در برابر آن ها خشنودى دارند و با آغوش باز به استقبال آن ها مىروند، بلكه احيانا خود را در چنگ بلا مىاندازند و براى خود حادثه مىآفرينند؛ آنان دريا و گرداب ايجاد مىكنند تا در آن شنا كنند وخود را ورزيده سازند.
مولوى مىگويد:
چون صفا بيند، بلا شيرين شود خوش شود دارو چو صحّت بين شود
برد بيند خويش را در عين مات پس بگويد اقتلونى يا ثقات
از اين نكته نبايد غفلت ورزيد كه مصائب، وقتى نعمت هستند كه انسان از آن ها بهرهبردارى كند. با صبر و استقامت و مواجهه با دشواري هايى كه مصائب توليد مىكنند ،روح خود را كمال بخشد. اما اگر انسان در برابر سختي ها فرار را انتخاب كند و ناله و شكوه سر دهد، بلا براى او واقعا بلاست.
امیدواریم با برخورد صحیح با گرفتاری ها و مصائب از امتحان الهی سربلند بیرون بیائید،زیرا دنیا گذراست. با گذشت ایام همه چیز به فراموشی سپرده خواهد شد. باید فکری برای عاقبت و آخرت خود نمائیم که روزی سایۀ مرگ بر سر ما نیز خواهد افتاد.
پی نوشت ها:
1.شیخ صدوق، عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص 258،نشر جهان،تهران، 1378 ق.
2.بقره(2): 155.
3.شهيدمطهرى،مجموعهآثار، ج1، ص 178، انتشارات صدرا، تهران، 1378ش.
4.شیخ کلینی، اصول کافی، ج2، ص 255،الاسلامیه،تهران،1365ش
5.همان،ص253.
6.شهيدمطهرى،مجموعهآثار، ج1، ص 179، انتشارات صدرا، تهران، 1378ش؛بحار الانوار، ج 15، جزء اول ص 56، چاپ كمپانى
7.شیخ کلینی، اصول کافی، ج2، ص 252،الاسلامیه،تهران،1365ش.
8.علامه مجلسی،بحارالانوار،ج 95، ص390، اسلاميه، تهران،