با سلام و احترام . باید بگویم که در طول مدت ده سال سوال و جواب و جستجو ، جوابم را در پاسخ شما یافتم. گفتار خارج از تعصب خشک و بدون استفاده از روایات و احادیث و آیات قرآن در پاسخ شما کاملا متفاوت از تمام جوابهایی است که تا کنون به سوال من داده شده بود . کلامی که مطابق با علم و عقل بود. جمله اصلی پاسخ شما را عینا در اینجا داخل پرانتز می آورم و بر اساس آن سوالی را که قبلا نیز عنوان کرده بودم مجددا مطرح می کنم و خواهش می کنم به این سوال هم قاطع و مانع و مطلق جواب بدهید تا بطور کامل بینش من نسبت به امور جهان هستی کامل و یا اصلاح شود.(( لازمه جريان عالم هستي اين است که قوانين حاکم بر آن ثابت باشند .-- اگر خداي متعال در هر موردي دخالت کند و جلوي تاثير گذاري علت را بگيرد، نظامي را که خود او بر اين اساس خلق کرده است ، از بين خواهد رفت . اين به معني آن است که خدا به دست خود نظامي که خلق کرده، از بين برده و اين نقض غرض است. نقض غرض از حکيم محال است . خدا چون حکيم است ، نقض غرض نمي کند.))پس اگر در جامعه ای بد و یا بی حجابی باشد خدا قانون را عوض نمی کند که مثلا بخاطر بد حجابی شمالی هادر آنجا باران نباردو یا بخاطر خدایی بودن و نماز و دعای کویر نشینها در آنجا باران زیاد ببارد. یا مثلا با دعا های بندگان مثلا بیماری های واگیر دار در یک جامعه ریشه کن شود.یا مثلا با دعا های پدر و مادر خدا گوش بزنگ باشد که اگر آنها خواستند نوزاد فرزند آنها را مطابق میلشان دختر و یا پسر متولد کند. یا تمام عالم به دعا بنشینند که مثلا بیماری سرطان فانکس که پزشکان جوابش کرزده اند بدون دارو و درمان شفا یابد.یا مثلا فردی که دچار بیماری عفونی شده باکتری عامل بیماری فقط در بدن اون شخص طبق عملکرد ذاتی باکتری عمل نکند.یا بخاطر گناه یک جامعه خدا قانونش را در طبیعت عوض نمی کند و بر خلاف قانون علت و معلول عمل نمی کند که یک دفعه زلزله را ایجاد کند، بلکه زلزله طبق قانون لایتغیر نیروهای داخل زمین بوجود خواهد آمد یا نه. یعنی کسی که زمینه ابتلا به بیماری آرترواسکلروز دارد از دوران جنینی ایجاد بیماری بر اساس ردیف و ترتیب نوکلئوتید های دی ان آ در بدن شخص خاص شروع می شود و این ترتیب در زمان تلقیح اسپرم و تخم ردیف شده و با دعای من و شما عوض نمیشود و آن فرد حتما طبق قانون طبیعت و علم در بزرگسال به آن بیماری مبتلا خواهد شد.گناه کردن و یا نماز خواندن فرد هم تاثیری در ابتلا به بیماری او نخواهد داشت. درست است؟؟لذا اینکه می گویند مثلا : کفر نگو ، خدا بیچاره ات می کند درست است یا غلط؟؟؟شرمنده از اینکه طولانی شد، ولی مجددا از اینکه بلاخره کسی یا گروهی را یافتم که ایمان دارند که خدادر ابتدای خلقت اراده خودش را بر هستی اعمال فرموده و غیر قابل تغییر است و در هر لحظه کار و زندگی خود را رها نمی کند که به امرات رسیدگی کند ، خوشحالم کرد. چرا که انسان باید مواظب باشد چشمش را از دست ندهد ولی اگر از دست داد دیگر تمام عالم و آدم هم شبانه روز دعا کنند خدا چشم به او نمی دهد.صحیح است یا من اشتباه می کنم؟؟؟ و اگر این سوالها را هم جواب بدهید بسیار سپاسگزار خواهم شد.

از ابراز لطف شما سپاس گزاریم و از رضایت شما خرسندیم. در ادامه و جهت توضیح مطالب گذشته و احیاناً رفع سوء تفاهم، چند مطلب دیگر محضرتان ارائه می شود:
1. همان طور که اشاره شد، خداوند قادر و حکیم از ابتدای خلقت جهان هستی که از ویژگی های اساسی و لوازم ضروری برپایی آن، نظم و ثابت بودن تمام قوانین حاکم بر آن می باشد، خود نیز به این قوانین پایبند بوده و از آن تخلف نمی کند؛ اما نکته ای که نباید از آن غافل بود، این است که ثابت بودن قوانین در عالم، به معنای ثابت بودن اتفاقات جاری در زندگی نیست. طبق همین قوانین ثابت، گاهی روند طبیعی به کلی تغییر می کند. برای واضح شدن مقصود، به یک نمونه از قوانین بشری در زندگی معمولی خودمان اشاره می کنيم؛ مثلاً در مورد یک کارمند اداره، قانون اداره یک مسیری را برای او ترسیم نموده است؛ به صورت گزاره هایی که برای همه ثابت و یکسان هستند و یا گزاره های شرطی متناسب با عملکرد افراد تنظیم شده اند؛ گزاره های ثابت مانند: ساعت ورود و خروج به اداره و ... ، و گزاره های شرطی مثل: اگر کارمندی به تمام وظایف قانونی خود به صورت منظم در طول ماه عمل نمود، برابر 10درصد حقوق ماهیانه به او پاداش تعلق می گیرد و اگر نا منظم بود، خیر. مشخص است که این قوانین شرطی هم خودشان از ابتدای کار اداره مانند قوانین دیگر ثابت هستند؛ ولی در درونشان و هنگام عمل به آن ها شرطی اند و واقعیتی سیال و متغیر دارند.
همان طور که ملاحظه نمودید یک کارمند اگرچه نسبت به قوانین ثابت جاری در اداره هیچ گونه اراده و قدرت اثرگذاری نسبت به خود را ندارد، اما می تواند با انتخاب و اراده خود، در مورد این که کدام یک از قوانین شرطی در حق او جاری شود، با نحوه عملکرد خویش تأثیر بگذارد.
خداوند متعال نیز برای اداره جهان هستی، قوانین ثابتی را بر این عالم حاکم ساخته که البته مانند مثال بالا برخی محتوایی ثابت و نامتغیر دارند و برخی دیگر اگرچه اصل قانون ثابت است، اما محتوایی شرطی و سیال دارند. برای واضح شدن، به نمونه هایی از این قوانین اشاره می شود:
قوانین ثابت با محتوایی ثابت: در عالم، هر معلولی فقط با تحقق علتش به وجود می آید. اجتماع نقیضین محال است؛ یعنی نمی شود شیئی هم باشد و هم نباشد و... .
البته بسیاری از قوانین و سنت های الهی که بر عالم هستی حاکم است، شرطی هستند، مثل: اگر هر کس با انتخاب خود عمل نیک انجام دهد و ایمان به خدا و باور به قیامت داشته باشد، رستگار است؛ ولی اگر عمل او از روی اخلاص و یا از روی باور به خداوند و روز قیامت نباشد و فقط برای خودنمایی باشد، در آخرت چیزی نصیب او نخواهد شد و... .
بر همین اساس، هر فرد در زندگی می تواند از روی اختیار خود و با آگاهی از همین قوانین ثابت و متغیر و شیوه عمل خود انتخاب کند که کدام یک از قوانین ثابت و متغیر خداوند در حق او جاری شود. پس از انتخاب و عمل، قطعاً نتیجه همان انتخاب را طبق نظام علی و معلولی خواهد دید؛ به بیان دیگر، درست است که هر اتفاق و معلولی، فقط با تحقق علت خود محقق می شود، اما انسان مختار است که خود را در مجرای تحقق کدام علت قرار دهد و اگر قرار داد، دیگر معلول و نتیجه آن، قطعا حاصل می شود و دیگر از علت خود تخلف نخواهد کرد.
معنای عدم تخلف خداوند از قوانین علی و معلولی جهان هستی که خود خالق آن می باشد نیز همین است؛ یعنی محال است که خداوند در حق کسی که خود را در مجرای یک علت خاص، مثلا نیکی به والدین قرار داده است، نتیجه علت دیگری مثل نتیجه بی احترامی به والدین را محقق سازد. یا این که به کسی بدون هیچ دلیل و استحقاقی بی جهت پاداش و نتیجه عمل نیک عطا کند؛ بلکه او حکیم است و حکیم هر عملش برآمده از حکمت و دلیل است.
2. قوانين و سنت هاي ثابت و مشروط الهي، دو دسته اند: برخي ناظر به افراد هستند، مانند همه مثال هایي كه در بالا ذكر شد؛ ولي برخي هم ناظر به كل جامعه و جوامع مختلف هستند؛ مثلاً يكي از اين قوانين مربوط به جوامع مؤمن و مسلمان، نزول رحمت و بركت بر كل افراد جامعه در صورت حركت جامعه در مسير رشد و هدايت و كمال است؛ هرچند عده اي معدود متخلف باشند و در مقابل، نزول بلا و مصيبت در صورت حركت كل افراد جامعه در مسير گمراهي و نبودن افراد صالح در بين آن ها، هرچند معدود، و يا وجود اين افراد همراه با سكوت و رضايت ضمني آن ها به وضعيت منحرفان مي باشد و حكمت آن، متنبه كردن افراد مؤمن به برگشتن به مسير هدايت است.
3. همان طور كه اشاره شد، قوانين و سنت هاي الهي يكسان نيستند و هر فرد و يا جامعه اي با عملكرد خويش انتخاب مي كند كه كدام يك از اين قوانين در حقشان جاري شود و خداوند به صورت كلي و اوليه نسبت به تمام افراد جامعه نظر رحمت و لطف را جاري نموده است. در هر جامعه اي مادام كه مجموعه افراد جامعه با عملكرد خويش خود را از مجراي اين قانون خارج نكنند، خداوند در آن تغييري نمي دهد. از این رو، خداوند می فرماید: «خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمى‏دهد؛ مگر آن كه آنان آنچه را در خودشان است، تغيير دهند». (1) بنابراین، در مورد بي حجابي يا بدحجابي افراد يك منطقه اين گونه نيست كه به محض بدحجاب شدن عده كثيري، خداوند بلافاصله آن ها را از مجراي رحمت خود خارج نمايد و بلا نازل كند؛ بلكه مادام كه در بين آن ها افراد صالح و دلسوز هستند، هرچند معدود و انگشت شمار، باز خداوند سنت رحمت خويش بر آن جامعه را تغيير نمي دهد و البته اين لطفي است از جانب خداوند و فرصتي است براي اصلاح جامعه.
4. به تفاوت جغرافیایی در مناطق خشک کویر و مناطق خوش آب و هوای شمال اشاره نمودید. در این باره قابل توجه است که همه جا رحمت و لطف خداوند يكسان نيست؛ بلكه به مقتضاي مكان و شرايط زماني، متفاوت است؛ مثلا در كوير كه اقتضاي شرايط آب و هوایي و دوري از دريا و يا پايين بودن سطح آب هاي زير زميني، امكان نزول باران و برف مثل ساير جاها نيست، رحمت خداوند به گونه ديگري است؛ مانند سلامت جسمي و يا معنوي بالاتر داشتن افراد در این محیط و... .
5. در مورد دعا كردن و اثر آن نيز به چند نكته توجه نمايید:
در نظام دینی همه اتفاقات عالم تحت اراده الهی می باشد و خداوند اراده خود را در غالب قوانین همین عالم جاری می کند؛ اما همان گونه که در بالا اشاره شد، برخی از این قوانین، شرطی و غیر قطعی است. بر همبن اساس، اراده خداوند و قضای الهی نیز به دو دسته حتمی و غیر حتمی تقسیم می شود. قضای حتمی، مربوط به مواردی است که طبق سنت الهی قطعاً محقق خواهد شد و غیر قابل تغییر است. قضای غیر حتمی نیز در صورت طی شدن روند عادی محقق می شود؛ اما قابلیت تغییر را دارد و انتخاب فرد و یا تغییر در افراد و یا موارد دیگر می تواند در تغییر این حوادث و جریانات مؤثر باشد و دعا کردن خود فرد و یا دعا کردن دیگری برای فرد، يكي از همين موارد است. اراده الهی و سنت او چنین است که هر كس با رعايت شرايط خاص دعا كند، مؤثر باشد (2) و حتی گاهی دعا روند طبیعی عالم را تغییر دهد. (3) از این رو، دعا و اثر آن را در تغییر حوادث نیز باید در همبن فرایند و قوانین حاکم بر جهان نگریست؛ نه به عنوان کاری عبث و در مقابل جریان طبیعی جهان. البته در نظام دین، خود دعا و مؤثر بودن آن، شرایطی دارد و زماني دعا مستجاب مي شود كه این شرایط لحاظ شود؛ اول این که خواسته فرد دعا كننده معقول و ممكن باشد؛ وگرنه چنانچه همه عالم خون هم گريه كنند كه خدايا يك خداي ديگر مثل خود خلق كن، شدني نيست.
دوم، فرد دعا كننده علاوه بر دعا خود نيز بايد تا حد امكان به دنبال اسباب استجابت باشد؛ و الا اگر كسي كه مرض قند دارد، دائماً قند و شيريني فراوان بخورد و از خدا بخواهد مرض مرا خوب كن، نبايد منتظر اجابت باشد؛ چون وقتي خود مريض عملاً و عامداً به استقبال مرض برود، خدا به زور او را بر نمي گرداند. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «الداعى بلا عمل کالرامى بلا وتر»؛ (4) «کسى که دعا مى‏کند و به دنبال آن تلاش و عمل نمى‏کند، مانند آن است که بى چله کمان تیر مى‏اندازد». دعا نمى‏تواند جاى تلاش و برنامه­ریزى در زندگى را بگیرد؛ بلکه مکمل آن مى‏تواند باشد.
سوم، آنچه را طلب مي كند، مطايق مصلحت و سعادت او باشد؛ وگرنه اگر كسي دعا كند كه خدايا به من آن قدر توان مالي بده تا ديگر اصلا كار نكنم و فقط بخورم و بخوابم و نفهمم در دنيا چه خبر است، فايده اي ندارد.
و شرايط ديگری كه ذكر همه آن ها لازم نيست. قرآن کریم در این مورد مى‏گوید: «چه بسا چیزى را خوش ندارید، حال آن که خیر و منفعت شما در آن است و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آن که شر و ضرر شما در آن است. خدا مى‏داند، ولى شما نمى‏دانید». (5)
در این روند، از اين نكته نبايد غافل بود كه درست است همه اتفاقات در عالم بر اساس علت خودشان اتفاق مي افتد، مثلا :سبب پسر و دختر شدن فرزند، نوع تركيب كروموزوم هاي xx و يا xy مي باشد و يا سبب فلان سرطان لاعلاج، جهش ژنتيكي در فرد و حتي گاهي قبل از تولد او در نطفه او در بدن پدرش بوده و بر اساس روند علي و معلولي قطعا اين اتفاق براي او مي افتاد، و يا سبب فلان بيماري عفوني، باكتري خاصي است كه با وجود آن قطعاً اين بيماري اتفاق مي افتاد، و يا زلزله به طور طبيعي به دلیل حركت قطعات پوسته زمين و برخورد تدريجي آن ها به هم رخ مي دهد و... . بنابراین، دعا كردن و نكردن، در اين روند علي و معلولي مؤثر نيست و اثر علت را از آن نمی گیرد. اگر خداوند بخواهد به جهت استجابت دعاي فرد يا گروهي مانع رخ دادن چنين اتفاقات قطعي شود، از همان طريق علي و معلولي تأثير مي گذارد؛ مثلا جهش ژني اشتباه را با فراهم نمودن اسباب يك جهش اصلاحي ديگر، در اثر يك عامل خارجي و يا داخلي ديگر اصلاح مي كند و يا زلزله قطعي آينده در يك گسل را با تغيير در جهت و يا سرعت حركت پوسته زمين در آن منطقه به جهت مواجه شدن با يك حركت درون زميني ديگر، به تأخير انداخته و يا كلا بر طرف نمايد و... . البته همه اين ها به معناي تغيير قانون ثابت نيست؛ بلكه به معناي استفاده از همان قوانين حاكم مي باشد. بنابراین، انسان مؤمن با چنين باوري حتي در بدترين شرايط عادي و طبيعي جهان، از امداد الهي نا اميد نيست.

پی نوشت ها:
1. رعد (13)، آیه 11.
2. فرقان (25)، آیه 77؛ غافر (40)، آیه 60.
3. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 93، ص 300، دار احیاء التراث، بیروت، 1403ق.
4. احمد بن فهد الحلی، عدة الداعی، ص 97، دار الکتب الاسلامی، قم، 1407 ق.
5. بقره (2)، آیه 216.