سلام
خسته نباشيد
چرا زن نميتونه مرجع تقليد بشه؟
وقتي براي خودش ميتونه بشه چرا ديگران نبايد ازش تقليد بكنند؟

پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباط تان با این مرکز
در خصوص اینکه زن نمی­تواند مرجع تقلید شود ، چند نكته مورد اشاره قرار مي گيرد :
1 - در ایدئولوژى اسلام زن و مرد هر دو از یک گوهر آفریده شده‏اند . هیچ یک بر دیگرى برترى ندارد، مگر به تقوا.(1)
2 - دانش‏طلبى و فقاهت ( اجتهاد ) مورد تأکید اسلام است . در این امر بین زن و مرد تفاوتى نیست .همان گونه که مردان مى‏توانند در دانش امروزى و فقاهت به مقامات عالى برسند، زنان نیز مى‏توانند.
3 - مرجعیت به معنای ریاست و زعامت و مدیریت جامعه اسلامی است . حقيقتي بالاتر از اجتهاد و توانايي علمي است .
4 - همان گونه که در خلقت بین زن و مرد تفاوت است و این بر اساس نظام احسن در خلقت است، در وظایف و مسئولیت‏ها نیز بین این دو تفاوت است.
حال با توجه به نکات یاد شده مى‏گوییم:
ایدئولوژى اسلام، واقع گرایانه است. واقعیت این است که زنان و مردان در کتاب خلقت متفاوتند، حتى هويت طبيعي يك تار موى زن و مرد متفاوت است. زنان و مردان هم از نظر امور جسمانى متفاوتند و هم از نظر روانى و عواطف. لازمه تفاوت در آفرینش، تفاوت در مسئولیت‏ها و وظایف است. (2)
در همین راستا اسلام در برنامه ریزى برای زندگى، مسؤلیت‏ها و وظایفی هماهنگ با تفاوت‏هاى آفرینش ، برنامه ریزى کرده است. برخى از مسئولیت‏ها و وظایف در زنان و مردان یکسان و برابر، برخى متفاوت و برخى ترجیحاً به یکى از این دو واگذار شده است. خداوند حکیم از زیر و بم آفرینش انسان با خبر است، از این رو با وجود تفاوت‏ها در آفرینش این دو بار مسئولیت را هماهنگ با آن قرار داده است.
اگر خداوند به مردان اندامى درشت و بازوانى قوى و متناسب با کارهاى سخت و سنگین داده است، کارهاى سخت به مردان سپرده مى‏شود. اگر به زنان اندامى ظریف، و عواطف و احساساتى لطیف داده است، کارهاى ظریف و هنرى و عاطفى به آنان سپرده مى‏شود. هیچ کس در مسئولیت‏ها اعتراضى ندارد، و این عین حکمت و براى دوام نسل بشر ضرورى است. در تفاوت‏هاى مسئولیتى در برخى منصب‏هاى اجتماعى نیز چنین است. همان گونه که جامعه پذیرفته است تمامى کارهاى پر مشقت و خطرناک بر عهده مردان باشد، باید پذیرفت که برخى از سمت‏هاى اجتماعى بر عهده مردان باشد، چون تفاوت‏ها لازمه آفرینش زنان و مردان است.
مرجعیت دینى یک حق نیست که زنان از آن محروم شده‏اند، بلکه تکلیف و مسئولیتي است كه خداوند زنان را از اين مسئوليت خطير معاف داشته است. به همين دليل بسیارى از بزرگان فقاهت و اجتهاد حاضر نمى‏شدند مرجع شوند، چون متوجه
دشواري تکلف و مسئولیت اين امر خطير بودند .
پس آنچه مایه ارزش آدمى است، مرجعیت نیست، بلکه فقاهت است که در آن زن و مرد یکسانند. هر که بخواهد ،چه زن و چه مرد مى‏تواند فقیه بشود. اما مرجعیت از شئون امامت و کارهاى اجرایى است که با توجه به همه جوانب، از ویژگى‏هاى مردان است . نهادن اين مسئوليت خطير بر عهده زنان با ماهيت وظايف اصلي زنان در خانواده و با حقيقت توانايي هاي روحي و جسمي ايشان منافات دارد .
در عین حال در اسلام احکام ویژه ای در معاشرت‏هاى زنان و مردان وجود دارد که در صورت تصدى زنان به شئون امامت مانند مرجعيت ، چاره‏اى جز نادیده گرفتن این احکام وجود ندارد يا اين كه در عمل اين وظايف به درستي انجام نمي پذيرد . (3)

پى‏نوشت‏ها:
1. حجرات (49) آیه 13.
2. دکتر سید رضا پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، دار الكتب الاسلاميه، تهران ، ج 19، ص 280 - 293.
3. آيه الله جوادي آملي ، زن در آینه جمال و جلال، موسسه اسراء ،قم، 1377ش ، ص 399.