بسم الله الرحمن الرحيم
سلام عليكم
حضرت سيدالشهداء (سلام الله عليه) فرمودند چون مني با چون يزيد بيعت نمي‌كند. با توجه به اين مطلب چرا حضرت زين‌العابدين امام سجاد (سلام الله عليه) در واقعه حره با يزيد ملعون بيعت نمود؟
متشكرم

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با این مرکز.
شهر مدينه پس از هجرت رسول اكـرم (ص ) از مكه به سوى آن و قرار گرفتن آن به عنوان حكومت اسلامى از حيثيت و اعتبارى خـاص بـرخـوردار گـرديـد. بـه نـحوى كه از لحاظ علمى و فرهنگى و مذهبى به عنوان پايگاه و خاستگاه اسلام محسوب مى شد . گروهى از اصحاب بزرگ پيامبر(ص ) از مهاجران و انصار در آن جا مى زيستند . پس از آن نيز تابعين و فرزندان آنان محل سكونت خود را مدينه قرار داده بودند. پس از واقـعـه جـانـگـداز كـربلا, زمانى كه خبر آن به مدينه رسيد , مقدم حاكم تازه برمردم شهر مدينه مبارك نيفتاد . عثمان (والي شهر مدينه )به گمان خويش خواست كفايتي نشان دهد و بزرگان مدينه را از خود و يزيد خشنود و حوزه حكومت را آرام سازد. گروهى از بزرگان شهر را به عنوان نـمايندگان مدينه به مركز خلافت (شام ) گسيل داد.
نمايندگان پس از ديدارى كه با يزيد داشتند , در گزارشى كه به مردم مدينه دادند گفتند : از نزد كسى مـى آيـيـم كه دين ندارد , از ارتكاب هيچ معصيتى ابا ندارد , سگ باز و طنبور نواز است , شب را با مـردان پـسـت و كنيزكان به عياشى مى گذراند , آگاه باشيد كه ما وى را از خلافت اسلامى خلع كرديم .(1) آنگاه عده زيادى با عبداللّه بن حنظله ( كه رياست گروه نمايندگان را به عهده داشت ) بيعت كردند تا با حكومت يزيد مبارزه كنند . هنگامى كه خبر اين شورش به دمشق رسيد , يزيد را سـخت خشمگين ساخت , به همين جهت براى سركوبى آن عبيداللّه بن زياد را در نظر گرفت كه وى ايـن مـامـوريـت را نـپذيرفت . (2)به ناچار يزيد , مسلم بن عقبه را به اين كار گماشت . شرح اقدامات و جنايت هاى فجيعى كه مسلم بن عقبه بر سر مردم و شهر مدينه آورد , محتاج بحثى مـسـتـقـل اسـت. او پـس از سـركـوب شـورش مـردم مدينه , باقيمانده مردم شهر را ميان دو امر مـخـيـرسـاخـت : گـروهـى شرط اول را نپذيرفتند و كشته شدند .
طبرى راجع به سرنوشت امام چهارم در اين واقعه نوشته :چون يزيد , مسلم بن عقبه را به مدينه گسيل داشت , به او چنين سفارش كرد كه على بن الحسين (ع ) در كار شورشيان دخالتى نداشته است . دست از وى بـاز دار و بـا او بـه نـيكى رفتار نما . چون على بن الحسين (ع ) به نـزد مسلم رفت , به حضرت گفت : اهلا و مرحبا و سپس وى را بر مسند و جايگاه خويش نشاند و گـفـت : پـليدكاران ( مردم مدينه ) نگذاشتند به كار تو رسيدگى كنم ,اميرالمومنين يزيد سفارش تو را به من كرده است . سپس دستور داد چارپاى او را زين كرده و او را با احترام به خانه اش روانه نمود . (3)
مولف كشف الغمه نيز آورده : مسلم بن عقبه على بن الحسين را حرمت نهاد و مـركـبـش را مـهـيا كرد و گفت : تو را ترسانيديم ؟ على بن الحسين او را سپاس گفت و چون از خـانه اش بيرون رفت , گفت : اين مرد علاوه بر خويشاوندى كه با رسول خدا (ص )دارد , صاحب خـيـرى است كه شرى در وى نيست . (4)تنها در يكى از نقل هاى طبرى (5) و در تاريخ يعقوبى به آمـادگـى امـام چـهارم براى بيعت با يزيد اشاره نموده است. (6)
با توجه به قراين ذيل قطعا بايد اين نقل را مجعول و سـاخـتگى دانست و به همان نقل پيشين اعتماد نمود.
از آن جا كه حضرت پايان كار شورشيان را مى ديد و آن را قيامى شيعى و با انگيزه هاى راستينى كه مورد نظر ائمه (ع ) بود نمى ديد , از اول خـود را كنار كشيد . با آنان همداستان نشد ,بنابراين مسلم بن عقبه هم ماموريت آزار رسانى وى را نداشت . دستور بيعت گرفتن از او را هم از طرف يزيد نداشته , بلكه دستور خوش رفتارى با او را از سوى يزيد داشته است .
از سوى ديگر , پس از كشته شدن امام حسين (ع ) و اعتراض ها و رسـوايى كه به دنبال آن پيش آمد , يزيد مايل نبود دستش دوباره به خون فرزند رسول خدا (ص ) آغشته شود .
مسعودى مى نويسد : مسلم بن عقبه از مردم مدينه بيعت گرفت .هر كه نپذيرفت او را كشت مگر , على بن الحسين (ع ) را . (7).

پي نوشت ها:
1.طبرى ،ج 7 ،ص 402ـ 403.
2.همان، ص 408.
3.همان، ص 421.
4.كشف الغمه ،ج 2 ،ص 89.
5.همان،ج 4 ،ص 419.
6.تاريخ يعقوبى ،ج 2 ،ص 223.
7.مروج الذهب ،ج 2 ،ص 96
؛زندگانى على بن الحسين (ع)،سيد جعفر شهيدى.