1-لطفا معانی تمام قسمت های نماز را صحیح بنویسید؟ 2-دوست دارم از نمازهایم لذت ببرم.لطفا مرا راهنمایی کنید؟
پرسش: لطفا معاني تمام قسمت هاي نماز را صحيح بنويسيد.
پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
ترجمه نماز
1 ترجمه سوره حمد
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»، يعنى به نام خداوندى كه در دنيا بر مؤمن و كافر رحم مىكند و در آخرت بر مؤمن رحم مىنمايد ابتدا مىكنم. «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» يعنى ثنا مخصوص خداوندى است كه پرورش دهنده همه موجودات است. «الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» يعنى در دنيا بر مؤمن و كافر و در آخرت بر مؤمن رحم مىكند. «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» يعنى پادشاه و صاحب اختيار روز قيامت است. «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» يعنى فقط تو را عبادت مىكنيم و فقط از تو كمك مىخواهيم. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» يعنى هدايت كن ما را به راه راست كه آن دين اسلام است. «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» يعنى به راه كسانى كه به آنان نعمت دادى كه آنان پيغمبران و جانشينان پيغمبران هستند .«غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ» يعنى نه به راه كسانى كه بر ايشان غضب كردهاى و نه آن كسانى كه گمراهند.
2 ترجمه سوره قل هو اللَّه احد
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»، يعنى بگو اى محمد كه خداوند خدايى است يگانه. «اللَّهُ الصَّمَدُ» يعنى خدايى كه از تمام موجودات بىنياز است. «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ»، فرزند ندارد و فرزند كسى نيست. «وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» يعنى هيچ كس از مخلوقات، مثل او نيست.
3 ترجمه ذكر ركوع و سجود و ذكرهايى كه بعد از آن ها مستحب است.
«سبحان ربي العظيم و بحمده»، يعنى پروردگار بزرگ من از هر عيب و نقصى پاك و منزّه است. مشغول ستايش او هستم، «سبحان ربي الاعلى و بحمده» يعنى پروردگار من كه از همه كس بالاتر مىباشد ،از هر عيب و نقصى پاك و منزّه است و من مشغول ستايش او هستم، «سمع اللَّه لمن حمده» يعنى خدا بشنود و بپذيرد ثناى كسى كه او را ستايش مىكند، «استغفر اللَّه ربي و اتوب اليه» يعنى طلب آمرزش و مغفرت مىكنم از خداوندى كه پرورش دهنده من است و به طرف او بازگشت مىنمايم، «بحول اللَّه و قوته اقوم و اقعد» يعنى به يارى خداى متعال و قوه او برمىخيزم و مىنشينم.
4 ترجمه قنوت
«لا إله إلا اللَّه الحليم الكريم»، يعنى نيست معبودى سزاوار پرستش مگر خداى يكتاى بىهمتايى كه صاحب حلم و كرم است، «لا إله إلا اللَّه العلى العظيم» يعنى نيست خدايى سزاوار پرستش مگر خداى يكتاى بىهمتايى كه بلند مرتبه و بزرگ است. «سبحان اللَّه رب السماوات السبع و رب الارضين السبع»، يعنى پاك و منزه است خداوندى كه پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمين است. «و ما فيهن و ما بينهن و رب العرش العظيم»، يعنى پروردگار هر چيزى است كه در آسمان ها و زمين ها و بين آن هاست و پروردگار عرش
بزرگ است. «و الحمد للَّه رب العالمين»؛ يعنى حمد و ثنا مخصوص خداوندى است كه پرورش دهنده تمام موجودات است.
5 ترجمه تسبيحات اربعه
«سبحان اللَّه و الحمد للَّهِ و لا إله إلا اللَّه و اللَّه اكبر»، يعنى پاك و منزه است خداوند تعالى و ثنا مخصوص او است . نيست خدايى سزاوار پرستش مگر خداى بىهمتا . بزرگ تر است از اين كه او را وصف كنند.
6 ترجمه تشهد و سلام
«الحمد للَّه أشهد ان لا اله إلا اللَّه وحده لا شريك له» يعنى ستايش مخصوص پروردگار است و شهادت مىدهم كه خدايى سزاوار پرستش نيست مگر خدايى كه يگانه است و شريك ندارد «و اشهد ان محمداً عبده و رسوله»، يعنى شهادت مىدهم كه محمد
بنده خدا و فرستاده اوست. «اللهم صل على محمد و آل محمد» يعنى خدايا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد «و تقبّل شفاعته و ارفع درجته» يعنى شفاعت پيغمبر را قبول كن و درجه حضرت را نزد خود بلند كن. «السلام عليك أيها النبي و رحمة اللَّه و بركاته»، يعنى سلام بر تو اى پيغمبر و رحمت و بركات خدا بر تو باد. «السلام علينا و على عباد اللَّه الصالحين» يعنى سلام از خداوند عالم بر نمازگزاران و تمام بندگان خوب او، «السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته» يعنى سلام و رحمت و بركات خداوند بر شما مؤمنان باد. (1)
پي نوشت:
1. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج1، ص 606.
پرسش: دوست دارم از نمازهايم لذت ببرم.لطفا مرا راهنمايي کنيد.
پاسخ: عبادت و راز و نياز با خدا، همراه با لذات معنوي غير قابل توصيف است. اما نه براي همه، بلكه براي عابدي كه رابطه اش با معبود، رابطه محبّ (دوستدار) با محبوب و عاشق با معشوق باشد، تا جايي كه عاشق خدا، خود محبوب و معشوق خدا شود كه در آن صورت گوش و چشم و زبان و اعضا و جوارح او، جلوه و صبغه الهي پيدا مي كند.
در حديث قدسي آمده است: «هيچ بنده اي به سوي من تقرّب نمي جويد كه نزد من محبوب تر باشد از كسي كه آن چه بر وي واجب نموده ام، انجام مي دهد. بنده ام به سوي من تقرّب پيدا مي كند با به جا آوردن كارهاي مستحب، تا جايي كه او را دوست خواهم داشت، پس چون او را دوست داشتم، گوش او هستم كه با آن مي شنود. چشم او هستم كه با آن مي بيند. زبان او هستم كه با آن سخن مي گويد. دست او هستم كه با آن مي دهد و مي گيرد. پاي او هستم كه با آن راه مي رود. وقتي مرا بخواند، اجابت مي كنم. وقتي از من درخواست كند، به او مي دهم». (1)
حضرت مسيح(ع) در مواعظ حكيمانه اش مي گويد: «به حق(سوگند كه راست) ميگويم! همان طور كه بيمار به غذاي مطبوع و گوارا نظر مي كند و بر اثر شدت درد از خوردن آن لذت نمي برد، دنيا پرستان بر اثر حبّ مال، از عبادت الهي لذت نمي برند و شيريني آن را درك نمي كنند». (2)
بنابراين لذت معنوي عبادت را تنها كساني درك مي كنند كه «حبّ»خداوند در نهادشان بيدار شده و بر پروردگار جهان ايمان واقعي دارند.
اصولاً اسرار الهي حقايقي است كه «لا يمسّه الاّ المطهرون». (3) اگر حقيقت قرآن را جز افراد پاك درك نمي كنند، حقيقت عبادت را هم جز افراد پاك و مطهر نمي يابند. هرگاه انسان از گناهان پاك گشت، عبادت دركامش لذت بخش مي شود.
اين كه مي بينيم نماز مي خوانيم اما چيزي از نورانيت آن را احساس نمي كنيم، براي آن است كه نماز را با آداب و اسرار آن نخوانده ايم. (4)
گناه مانع درك لذت عبادت:
عابد تا ادب عبادت را نياموزد و عمل نكند و در زمره عشاق معبود در نيايد، اسرارآموز احكام و عبادات نخواهد گشت و لذت عبادت را نخواهد چشيد. چگونه مي تواند لذت عبادت را درك كند كسي كه به گناه آلوده ميگردد و از آن توبه نمي كند؟! خداوند به حضرت داوود(ع) وحي كرد: «كم ترين عقوبتي كه از ميان هفتاد كيفر دروني نسبت به بنده اي كه به علم خود عمل نمي كند، قرار داده ام، اين است كه شيريني ذكر خود را از دلش بر ميگيرم». (5)
فردي به اميرالمؤمنين عرض كرد: از خواندن نماز شب محرومم. حضرت فرمود: «گناهانت اين توفيق را از تو گرفته و تو را گرفتار و در قيد قرار داده است». (6)
امام سجاد(ع) عواملي را كه مانع رؤيت ملكوت و درك باطن عبادت مي شود، سه عامل معرفي كرده است. حضرت در مناجات خويش مي گويد: «خداوندا! آن هنگام كه به سوي تو سر بر ميدارم و دست نياز دراز مي كنم و به راز و نياز مي پردازم، سه چيز حجاب و مانع ميشود كه نتوانم ملكوت اعلاي تو را مشاهده كنم و اين سه پرده را خود با دست خويشتن بر آويخته ام. نخستين پرده اي كه نگذارد ديده به ديدار تو بگشايم، عصيان من از فرمان توست.
پردة دوم، پرده اي است كه از ارتكاب منهيات و معاصي به روي خويش كشيده ام و خود را از عنايت و مرحمت توبه دور داشته ام.
پرده سوم: غفلت من است؛ غفلتي كه در اداي شكر و سپاس تو ورزيده ام. نعمت ها به من داده اي، ولي شكر (قولي و عملي) نعمت به جاي نياورده ام». (7)
در دعاي سحر ابوحمزه ثمالي قدري از آن پرده هاي سه گانه باز مي شود:اللّهم انّي كلّما قلت قد تهيأت و تعبأت و قمت للصلوه بين يدك. . .
«خدايا! چه شده مرا هر وقت خواستم براي نماز و عبادت آماده و مهيا شوم، حال دعا و لذت مناجات از من گرفته مي شود، بي حال و تنبل و كسل مي گردم و حالت خواب آلودگي به من دست مي دهد؟! هر گاه تصميم مي گيرم كه ديگر گناه نكنم و در صف توبه كنندگان قرار گيرم و محبوب خدا شوم، لغزش ديگري دست مي دهد. در نتيجه بين من و تو جدايي مي اندازد و توفيق توبه و راز و نياز از من سلب ميگردد؟!
خدايا! نمي دانم چرا؟ شايد ديده اي كه حق الله (مثلاً نماز) را سبك مي شمارم (و مقيد به انجام آن در اوّل وقت نيستم)، در نتيجه مرا از خود دور كرده اي؟! يا شايد ديده اي كه در هنگام گفتار و عمل از تو ذكر تو روي گردانده ام، پس از من خوشت نمي آيد، يا اين كه مرا در مقام دروغ گويان يافتي و از اين جهت پرتم كردي؟
يا چون ديدي در شكر گزاري نعمت هايت كوتاهي مي كنم، مرا از لذت مناجات با خودت محروم ساختي و يا ديدي كه در مجالس سخنراني و موعظه علماي ديني شركت نمي كنم، يا كم شركت مي كنم. پس مرا نزد خودت خوار و ذليل كردي و از شيريني و حلاوت عبادت و راز و نياز بي نصيب ساختي؟!
خدايا! شايد هم براي اين باشد كه ديدي در زمره غافلان و غفلت زدگانم و به مجالس باطل و بيهوده مجالس گناه علاقه دارم، پس مرا به حال خود رها كردي. شايد هم ديگر دوست نداري صدايم و دعايم را بشنوي؟!
خداي من! شايد اين بي حالي و كسالت و خواب آلودگي من، مجازات اين جرم ها و گناهان و ساير گناهان و كيفر بي حيايي و بي شرمي ام در كوتاهي انجام دستورها و فرمان هايت باشد. (8)
پس بايد همانند امام سجاد(ع) از ذات حق تعالي بخواهيم كه ما را در كشتي نجات خود وارد كند، سپس لذت و حلاوت دعا و نماز و عبادات خويش را به ما بچشاند. (اللّهم احملنا في سنن نجتك و متّعينا بلذيذ مناجاتك، و أوردنا حياض حبّك، و اذقنا حلاوة ودّك و قربك) (9)
براي لذت بردن از نماز و انس با آن راهکارهاي زيرا را دقيق عمل کنيد:
1. باور کردن اهميت نماز:
بايد يک مطالعة مستمري را دربارة اهميت نماز پيش بگيريد. کتابهاي مختلفي را که در اين باره نگاشته شده، پيوسته مطالعه کنيد تا با تکرار اين مطالعه به اهميت نماز برسيد و از اعتقاد صرف به باور و ايمان دست يابيد؛ کتب زير سفارش ميشود:
أ) «اسرار الصلوة» اثر ميرزا جواد ملکي تبريزي؛
ب) «پرواز در ملکوت يا اسرار الصلوة» اثر امام خميني(ره). البته اگر شروع مطالعات با کتابهاي آقاي محسن قرائتي در باب نماز باشد، بهتر است.
2. باور کردن عذاب تارک نماز:
وعيد و عذابهاي الهي دربارة تارک نماز هميشه بايد مدّ نظر باشد تا انسان به خود بباوراند که چنين عذابهايي واقعاً وجود دارد. کتابهايي مثل «گناهان کبيره» اثر شهيد دستغيب در اين باره مفيد است.
3. تفکر در مرگ، در زود گذشتن دوران زندگي خود، خاطرات تلخ و شيرين و خلاصه انتهاي عمر و ورود به عالم قبر و قيامت و رسيدن عذابهاي الهي و سرافکندگي و روسياهي و. . . اين فکر بايد در مکاني خلوت باشد تا دل شما متأثر گردد و تا تحريک براي نماز و هر توشه اخروي گردد.
4. گزيدن دوستانِ نماز دوست و گريز از دشمنان بينماز به ظاهر دوست: اثر همنشين بر کسي پوشيده نيست.
5. پرهيز از گناه: گناه دل انسان را سياه ميکند . او را نسبت به اعمال عبادي کم رغبت و گاهي بي رغبت ميکند.
6. انس با محيطهاي معنوي: مساجد و محافل نشاط بخش معنوي، دل را به سمت عبادت و نماز ميکشاند. حتي شنيدن و ديدن دعاهايي مانند ندبه و کميل از صدا و سيما مفيد و روحبخش هستند.
7. استقامت و پافشاري عملي بر نماز در محيط هاي ملامتگر نماز: نماز را به هيچ قيمتي ترک نکنيد، هر چند در محيط و موقعيتي قرار گيريد که ديگران شما را سرزنش کنند.
8. پرهيز از نمازهاي طولاني تحميلي: نماز واجب را خلاصه بخوانيد. فقط هر وقت قلب شما به طولاني کردن نماز اقبال و تمايل نشان داد، به همان اندازه نماز را طولاني کنيد.
9. انجام مستحبات نشاط آور: در بين مستحبات چه نماز، چه ذکر چه دعا آن را که بيش از همه به شما حال خوش و لذّت روحي ميبخشد، انتخاب کرده و بيش تر انجام دهيد.
10. دعا و توسل: رغبت به نماز را هم با دعا و توسل به ائمه معصومين(ع) از خداوند بخواهيد.
11. عزم و جزم: تصميم جدي بگيريد که هيچ گاه نماز را ترک نکنيد. اگر به خاطر عذر شرعي مثل فراموشي ترک شد، حتماً قضاي آن را به جا آوريد.
12. مطالعه شرح حال علما و بزرگان بسيار مفيد است.
براي آگاهي بيش تر ر. ک: گلشن ابرار، جمعي از پژوهشگران حوزه علميه قم؛ مفاخر اسلام، آقاي علي دواني.
پي نوشت ها:
1. ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي، رسالة لقاء الله ، ص 38.
2. بحارالانوار، ج 17، ص 256، به نقل از در مكتب اهل بيت، محمد تقلي فلسفي، ج 2، ص 264.
3. واقعه (96) آية 79.
4. آيت الله جوادي آملي، اسرار عبادت، ص 21 تا 156.
5. دارالسلام، ج 3، ص 200، به نقل از كتاب «كيفر گناه» سيد هاشم رسولي محلاتي، ص 116.
6. اصول كافي، ج 3، ص 374.
7. صحيفه سجاديه، دعاي شمارة 12.
8. مفاتيح الجنان، دعاي ابوحمزه ثمالي.
9. همان، مناجات خمس عشره، السابعه، مناجات المطيعين للّه.