اگر واقعاً توسل و دعا، شفابخش است پس قم را قرنطینه کنید و امکانات پزشکی به آن ها ندهید تا با همین ادعیه خوب بشوند؟
پاسخ اجمالی:
هیچکس منکر تأثیرات دعا و توسل ازنظر روحی و جسمی نیست؛ ولی کسی ادعا نکرده که توسل و دعا بدون هیچ شرطی همواره انسان را به نتیجهای که منتظر آن است میرساند. یکی از شرایط استجابت دعا، «عمل متناسب» است که در اینجا به استفاده از دارو و پزشک و امکانات پزشکی تفسیر میشود. درنتیجه پذیرش تأثیرات دعا و استمداد از عنایات الهی به معنای نفی اسباب مادی و بهرهمندی از آن نبوده و اتفاقاً سیره حضرات معصومین ع نیز در بهرهمندی توأمان از دعا و اسباب مادی دلالت دارد. البته این معنای نفی شفا به شیوه اعجازین و از طریق اسباب ناشناخته نیست که بنا بر حکمت و قدرت نامحدود خداوند گاهی رخ میدهد.
پاسخ تفصیلی:
مقدمه:
در مواجهه با مشکلات و بیماری، مؤمنان ضمن آنکه از دارو و درمان و دستاوردهای علم پزشکی استفاده میکنند، از دعا و توسل و راز و نیاز باخدا نیز غافل نمیشوند. در ادامه، با ارائه نکاتی نسبت دعا و درمان را توضیح میدهیم تا سستی اشکالی که در پرسش آمده نمایان شود:
نکته اول:
پیش از هر چیز این نکته را یادآور میشویم که دعا و استمداد از نیرویی برتر، از ویژگیها و نیازهای نوع آدمی است و باید ریشه آن را در فراسوی ادیان، در نهاد بشر و در فطرت خداجوی او جستجو کرد.
وقتی سیر و سیاحتی به این کره خاکی میکنیم و با ملتهای مختلف و ادیان گوناگون و سنن و رسوم متفاوت آنها روبرو میشویم، میبینیم که هرکدام برای خود اوراد و اذکار و دعاهای مخصوصی دارند و هیچ جای دنیا را نمییابیم که مردمش از دعا جدا و بینیاز باشند؛ بنابراین دعا جزء نکات جدی و فطری ماست و تأثیرات روحی و معنوی آن بدین سادگی قابلانکار نیست و نباید آن را صرفاً در چارچوب رفع حوائج دنبال کرد.
نکته دوم:
اِعمال اراده الهی در این عالم بهواسطه اسباب و علل صورت گرفته و خداوند به جهت خصوصیات و ویژگیهایی که در هر یک از آنها قرار داده، اراده خود را در عالم محقق میسازد.
امام صادق (علیهالسلام) در این خصوص میفرماید: «ابی الله أن یجری الاشیاء الا بالأسباب؛ خداوند امور و اشیا را تنها از طریق علل و سببش جاری میسازد». (1)
درنتیجه در این عالم نسبت به اسباب و علل، قوانینی نیز وجود دارد که نظام عالم بر همین مبنا و قانون تنظیمشده است. چه این قوانین فیزیکی باشند (مانند قانون جاذبه زمین) و چه متافیزیکی (مانند قانون تأثیر دعا و صدقه) لذا دعا نیز ازجمله همین اسباب و علل است که برای خود قوانینی دارد.
توضیح واسطه بودن دعا بدین گونه است که شخص دعا کرده و از خداوند چیزی را طلب مینماید، در اینجا دعا واسطهای برای ارتباط بنده باخدا و درنتیجه توجه خاص خداوند به بنده است؛ و هنگامی نقش دعا روشنتر میشود که بدانیم تلاش یک بیمار در خوردن دارو و انجام درمان، تنها زمینه را برای شفا فراهم آورده و درنهایت شفا همواره باید از ناحیه حضرت حق افاضه شود.
نکته سوم:
اما آیا پذیرش تأثیرات دعا، به معنای بینیازی از غیر آن است؟!
هرگز؛ شفای امراض بهوسیله دعا و توسل بدون حسابوکتاب و بهصورت مطلق نبوده و شرایط و آداب بسیاری بر آن مترتب است و اینگونه نیست که صرف خواست و بیان جملاتی از سوی انسان، تأثیری تضمینی و صد در صد دررسیدن به خواستهها و تمنیات را داشته باشد. بلکه «هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست».
یکی از شرایطی که در مسئله دعا و توسل جایگاه روشنی دارد، ضرورت «عمل متناسب» با خواسته است.
همچنانکه امیرمومنان در حدیثی دعاکننده بیعمل را اینگونه تشبیه میکند.
«الدّاعی بِلا عَمَلٍ کالرّامی بِلا وَتَرٍ؛ کسى که دعا میکند بدون عمل، مانند تیراندازی است که کمانش «زه» ندارد». (2)
درنتیجه اگر کسی طالب شفای ظاهری از راه دعا و توسل نیز باشد، میبایست تلاش مقتضی و عمل متناسب با این خواسته را نیز پیشتر انجام داده باشد که یکی از آنها توجه به مسائل بهداشتی و استفاده از نسخه پزشکی برای پیشگیری و درمان در هنگام شیوع بیماری است.
نکته چهارم:
هنگامیکه انسان در سیره و سنت حضرات معصومین (علیهالسلام) هم مینگرد، درمییابد که ایشان در هنگام عارض شدن کسالت و بیماری و یا رویارویی با مشکلات و مسائل تنها بر دعا و عنایات غیبی اتکا نکرده و علاوه بر آن تمام تلاش خود را نیز در جهت و راستای خواسته خویش مبذول میداشتند. ازاینرو گوش سپردن به توصیه طبیبان و استفاده از نسخه ایشان، سنت رایج در میان حضرات معصومین (علیهالسلام) بوده است.
اما دراینباره داستانی از حضرت موسی (علیهالسلام) وجود دارد که بیان آن خالی از لطف نیست.
نقل است که حضرت موسی (علیهالسلام) را بیماری عارض شد، بنیاسرائیل نزد او آمدند و ناخوشی او را شناختند و گفتند: اگر فلان دارو را مصرف کنی شفا یابی.
موسی (علیهالسلام) گفت: مداوا نمیکنم تا خدا مرا بیدوا بهبود بخشد. پس بیماری او طولانی شد، خدا به او وحی فرمود: به عزت و جلالم سوگند! ترا عافیت نمیدهم تا به دوائی که گفتهاند درمان کنی. پس به بنیاسرائیل گفت: داروئی که گفتید به آن مرا معالجه کنید.
پس او را مداوا کردند و بهبود یافت. این در دل موسی (علیهالسلام) حالت شکوه و اعتراضی را پدید آورد. خدای تعالی به او وحی فرستاد: خواستی حکمت مرا به توکّل خود باطل کنی، چه کسی غیر از من داروها و منفعتها را در گیاهان و اشیاء نهاد؟!(3)
نکته پنجم:
شفابخشی بهوسیله دارو به معنای نفی شفا به شیوه اعجازین و از طریق اسباب ناشناخته نیست که بنا بر حکمت و قدرت نامحدود خداوند گاهی رخ میدهد؛ چنانکه خداوند عیسی (علیهالسلام) را قادر ساخت به شیوه اعجاز آمیز بیماران را شفا دهد و حتی مردگان را زنده کند (4). البته ازآنجاییکه خداوند حکیم است و میداند چه زمانی از شیوه اعجازین استفاده کند و چه زمانی شفا را از طریق متعارف فراهم سازد، برای درمان بیماران نیز باید هم از درمان و دارو استفاده کرده و هم باید دعا و توسل را پی گرفت به این امید که خداوند به آن شکلی که خودش صلاح میداند، دعایمان را برآورده سازد و بیماران را شفا دهد.
نتیجه:
نتیجه آنکه هر انسانی باید تمام تلاش خود را برای جلوگیری از گسترش بیماریهای خطرناک و درمان بیماران انجام دهد و در ادامه به خداوند توکل کرده و از او استمداد بجوید به این امید که بیماران را به شکلی که صلاح میداند، شفا دهد:
«فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکلینَ (5)؛ و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکلکنندگان را دوست مىدارد.»
پینوشتها:
1. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، انتشارات موسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403، ج 2، ص 90.
2. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، انتشارات موسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403، ج 93، ص 372.
3. نراقی، مهدی، جامع السعادات، بیروت، نشر اعلمی، چاپ چهارم، بیتا، ج 3، ص 229-230.
4. مائده، آیه 110.
5. آلعمران، آیه 159.
کلمات کلیدی
دعا، بیماری، توسل، شرایط استجابت دعا، درمان