دعا

اینکه با دعا می توان زمان ظهور را نزدیک کرد یا نه مسئله است که در این پرسش و پاسخ بدان پرداخته شده است.

پرسش:
اینکه علما تأکید دارند، همه شیعیان یکدل و یک‌صدا در نیمه شعبان از خداوند تعجیل در ظهور حضرت ولیعصر را بخواهند، کار بی‌فایده و دخالت در کار خدا نیست؟ به‌هرحال، ظهور حضرت، زمانی دارد و وقتش برسد، این کار انجام می‌شود؛ در این صورت، چرا باید در کار خدا دخالت کنیم و چیزی را بخواهیم که وقتش نرسیده و با دعای ما نیز تغییری در آن رخ نمی‌دهد؟!
 

پاسخ:
دعا برای فرج حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه، در حقیقت، دعا برای هدایتی جهان‌شمول است که بشریت را از چاه هلاکت و ضلالت بیرون کشیده و سررشته روشنی را به دست ایشان می‌سپارد؛ چراکه با ظهور ایشان، طومار آرزوی همه انبیاء و اوصیاء که با مجاهدت خود آن را امضاء کرده‌اند، تحقق‌یافته و شجره طیبه‌ای که با خون خود آبیاری کرده‌اند، به ثمر خواهد نشست.
در این میان ممکن است برخی این‌گونه تصور کنند که امر ظهور ایشان، امری قطعی و مطابق با قضای الهی است که دعای انسان در زمان و چگونگی تحقق آن، دخالتی ندارد؛ اما آیا واقعاً این‌گونه است؟
با این مقدمه به سراغ پرسش رفته و پاسخ آن را در قالب دو نکته تقدیم می‌کنیم:
نکته اول:
دعا کردن و بر زبان آوردن نیازهای خود در پیشگاه خالق هستی، در واقع نوعی «عبادت» است که در روایات از آن با عنوان «مغز عبادت» تعبیر شده است.(1)
از سوی دیگر، دعا، یکی از عوامل تغییر در نظام تقدیر بوده و اگر چیزی در ساحت «محو و اثبات» باشد، تحقق آن به‌واسطه دعا دستخوش تغییراتی خواهد شد. تا جایی که در روایات، دعا را بازکننده گره‌هایی دانسته‌اند که به سختی به هم تابیده و ظاهراً امکان باز شدنش وجود ندارد.(2) روایات مربوط به تأثیر دعا بر مقدّرات، به نحوی است که در جوامع روایی ما بابی مستقل برای این موضوع وجود دارد.(3)
اگر دعا برای تعجیل ظهور حضرت عجل الله تعالی فرجه، دخالت در امر الهی و مخالفت با قضای الهی باشد، در این صورت باید گفت که این اشکال، اختصاصی به این امر نداشته و هر دعایی در حقیقت، دخالت در امر خدا خواهد بود!
این در حالی است که خداوند بر اساس مصالح و حکمت‌هایی که می‌داند، در نظام عالم سنت‌هایی را قرار داده است که یکی از آن‌ها تحقق مقاصد و امور از راه اسباب و مسببات است.
چنانکه امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:
 «خداوند امور و اشیا را تنها از طریق علل و سببش جاری می‌سازد.»(4)
درنتیجه، دعا به‌عنوان یکی از اسباب و علل، در تحقق امور موضوعیت داشته و اگر چنین مقدر شده باشد که وصول به یک هدف، جز با حضور دعا سامان نیابد، نه‌تنها دعا کردن امری اضافی نیست، بلکه ضرورت نیز خواهد یافت؛ همچون قطعه‌ای از یک جورچین که در تکمیل تصویر این جورچین، ضرورت پیدا می‌کند؛ خصوصاً اینکه می‌دانیم دعا برای تعجیل در ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، بیانگر انتظار و اظهار آمادگی برای قیام ایشان است و اگر همگانی و از صمیم قلب باشد، از موانع ظهور –فقدان یاران و سربازان سپاه حق به تعداد کافی- می‌کاهد و ظهور را نزدیک می‌سازد.
نکته دوم:
امر به دعا برای فرج و ظهور حضرت حجت علیه¬السّلام امر صریح و روشنی 
است که حتی در توقیع امام عصر به‌عنوان آخرین مسئله به آن سفارش شده و فرموده است:
«برای تعجیل در فرج و ظهور من بسیار دعا کنید که همانا فرج من، فرج و گشایش خود شماست.»(5)
امام صادق علیه‌السلام نیز مسئله فرج امام مهدی و دعا برای تعجیل آن را به داستان بنی اسرائیل تشبیه کرده و می‌فرماید:
«وقتی عذاب و سختی بر بنی‌اسرائیل طولانی شد. چهل روز به درگاه خدا گریه و ناله کردند. خداوند متعال به موسی و هارون علیهما¬السلام وحی فرمود: که آن‌ها را از دست فرعون نجات دهند و این در حالی بود که از چهارصد سال (عذاب)، صد و هفتاد سال باقی‌مانده بود و خداوند متعال به‌واسطه دعای بنی‌اسرائیل از آن صد و هفتاد سال صرف‌نظر نمود».(6)
آنگاه امام صادق علیه¬السّلام فرمودند:
همچنین شما (شیعیان) اگر این عمل (گریه و دعا کردن برای تعجیل فرج) را انجام دهید، خداوند قطعاً فرج و گشایش ما را می‌رساند و اگر انجام ندهید (و دست روی دست بگذارید و بی‌تفاوت بمایند) این امر به نهایت خود می‌رسد.»(7)
همین روایات نشان می‌دهد که مسئله ظهور امام زمان عجل¬الله تعالی فرجه از جمله اموری است که وابسته به قدر الهی و ساحت لوح محو و اثبات بوده و امکان تقدم و تأخر آن وجود دارد. درحالی‌که اگر وابسته به قضای الهی و ساحت «لوح محفوظ» بود، (آن‌چنان که در سؤال یادشده به‌عنوان پیش‌فرض در نظر گرفته شده است) مسئله امر به دعا برای تعجیل آن از سوی امامان معصوم علیهم‌السلام، امری لغو و دور از شأن و عصمت حضراتشان به‌حساب می‌آمد.
نتیجه:
از آنچه بیان شد روشن می‌شود که هر چند مسئله ظهور حضرت عجل الله تعالی فرجه امر قطعی و غیرقابل تخلف است، اما این قطعیت تنها مربوط به اصل تحقق آن بوده و زمان تحقق ظهور می‌تواند دستخوش تغییر شود. در نتیجه می‌توان با دعا کردن، فرج و ظهور امام عصر عجل¬الله تعالی فرجه را جلو انداخت و تشویق ائمّه اطهار علیهم‌السلام به دعا نمودن برای تعجیل ظهور، نیز این نکته را تصدیق می‌کند.
چه اینکه اگر دعا کردن برای تعجیل فرج به معنای دخالت در امر خدا باشد، این مسئله تنها منحصر به دعای تعجیل در فرج ایشان نبوده و همه ادعیه را در بر خواهد گرفت.
کلمات کلیدی:
دعا، قضا و قدر، فلسفه دعا برای تعجیل فرج
پی‌نوشت:
1. «افْزَعُوا إِلَى اللَّهِ فِی حَوَائِجِکُمْ وَ الْجَئُوا إِلَیْهِ فِی مُلِمَّاتِکُمْ وَ تَضَرَّعُوا إِلَیْهِ وَ ادْعُوهُ فَإِنَّ الدُّعَاءَ مُخُ‏ الْعِبَادَهِ.» (ابن فهد حلى، احمد بن محمد، عده الداعی و نجاح الساعی، ص 41)
2. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‏2، ص 469.
3. «بَابُ أَنَّ الدُّعَاءَ یَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ الْقَضَاء» (کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‏2، ص 469)
4.«اَبی اللهُ أن یَجرِیَ الاشیاءَ الّا بِالأسبابِ»؛ کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 183.
5.«وَ أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ‏ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُمْ»؛ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، نشر اسلامیه، ج‏2، ص 485.
6. «فلما طال على بنی إسرائیل العذاب- ضجوا و بکوا إلى الله أربعین صباحا- فأوحى الله إلى موسى و هارون أن یخلصهم من فرعون فحط عنهم سبعین و مائه سنه، قال: و قال أبو عبد الله: هکذا أنتم لو فعلتم لفرج الله عنا، فأما إذا لم تکونوا- فإن الأمر ینتهی إلى منتهاه‏»؛ عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، ج‏2، ص 154.
7.عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، ج‏2، ص 154.
 

توبه و استغفار در درگاه الهی رمز نزول برکات و نعمت های الهی است که آثار و برکات آن به وفور در آیات و روایات ما بیان شده است.
آثار و برکات استغفار

پرسش:
از نظر روایات، آثار و برکات دنیایی توبه و استغفار چیست؟
 

پاسخ:

استغفار و توبه یکی از اعمالی است که در احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام بر آن سفارش زیادی گردیده و حتی آثاری نیز برای آن بیان‌شده است. 
برخی از این آثار مانند پاک شدن گناهان و رضایت الهی از بندگان، از آثار معنوی این عمل است؛ اما در کنار این، آثاری و برکات دنیایی نیز برای این کار در منابع اسلامی نقل‌شده است. در ادامه به برخی از این آثار دنیایی اشاره خواهد شد.

1- زیاد شدن رزق و روزی
از آثار مهم توبه و استغفار، زیاد شدن روزی و رزق است. این موضوع تا جایی اهمیت دارد که احادیث فراوانی در مورد آن از اهل‌بیت علیهم ‌السلام بیان ‌شده است. 
پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله فرموده‌اند: «أَکْثِرُوا الِاسْتِغْفَارَ فَإِنَّهُ یَجْلِبُ الرِّزْقَ». (1) بسیار طلب آمرزش کنید؛ زیرا این کار، روزى را جلب می‌کند.
در روایتی دیگر از ایشان نیز چنین آمده است: «مَنِ اسْتَبْطَأَ الرِّزْقَ فَلْیَسْتَغْفِرِ اللَّه‏». (2) هر کس روزى او کم شده باید استغفار کند.
امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز درباره ارتباط توبه و جاری شدن رزق و روزی و برکات خداوند در زندگی انسان در ضمن حدیثی فرموده‌اند: و خداوند سبحان توبه و استغفار را سبب فراوانى روزى و رحمت بر خلق قرار داد و فرمود: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهارا»- از خداوند آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است. بعد از توبه شما، باران آسمان را فراوان بر شما ببارد؛ و شما را به اموال و فرزندان مدد دهد. پس رحمت خدا بر کسى که از توبه استقبال کند و از گناهانش پوزش خواهد و پیش از فرارسیدن مرگ به اعمال شایسته بپردازد. (3)

2- برطرف شدن مشکلات
در برخی روایات اشاره شده که استغفار و طلب توبه می‌تواند در برطرف شدن مشکلات افراد تأثیرگذار باشد. 
در حدیثی چنین آمده است: پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله فرمودند: هرگاه روزی‌ات تنگ و در کارهایت گره و مشکلی دیدى، حاجتت را به نزد خداوند عز و جل ببر و نماز آمرزش‌خواهى را ترک نکن. این نماز دو رکعت است: نماز را آغاز مى‌کنى و سوره حمد و «قدر» را یک‌بار در هر رکعت مى‌خوانى. سپس، بعد از قرائت سوره‌ها، پانزده مرتبه «استغفرالله» مى‌گویى. آنگاه به رکوع مى‌روى و باز، ده مرتبه آن را مثل نماز جعفر طیار می‌گویی. إن‌شاءاللّه خداوند تمام گرفتارى‌هاى تو را برطرف مى‌کند. (4)
در روایتی دیگر نیز درباره رفع مشکلات با توبه و استغفار چنین نقل‌شده است: راوی می‌گوید: در مدینه، مردى داشتیم که به او «ابو قَمْقام» مى‌گفتند و آدم محروم و بدبختى بود. خدمت امام کاظم علیه‌السلام آمد و از محرومیت و بدبختى خود به ایشان، شکایت کرد و گفت که دست به هر کارى مى‌زند، گرفتارى‌اش برطرف نمى‌شود. 
امام علیه‌السلام به او فرمود: در پایان دعاى نماز صبحت، ده مرتبه بگو: «سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ مِنْ فَضْلِه»‏ - پاک خداى بزرگ! از خدا آمرزش مى‌طلبم و از فضل او درخواست مى‌کنم. ابو قمقام گفت: من بر این امر، مداومت ورزیدم و به خدا سوگند، طولى نکشید که عدّه‌اى از بادیه نزدم آمدند و به من خبر دادند که مردى از قومم مُرده و جز من، وارثى براى او شناخته‌نشده است و من رفتم و میراث او را گرفتم و بى‌نیاز شدم. (5)
علاوه بر موارد بیان‌شده، در حدیثی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله نیز طلب مغفرت، باعث نجات از مشکلات دانسته شده است.«عَلَیْکَ بِالاسْتِغْفَارِ فَإِنَّهُ الْمَنْجَاهُ». (6)پیوسته استغفار و طلب آمرزش را کار خود قرار بده، زیرا چنین ‏عملی راه نجات (از بدبختى) است.
در حدیثی دیگر نیز بیان‌شده که: محمد بن ریان می‌گوید به امام هادى علیه‌السلام نامه نوشتم و درخواست کردم که دعایى براى سختى‌ها و بلایا و گرفتارى‌ها و برآورده شدن حوایج دنیا و آخرت، به من بیاموزد و به من، عنایت خاص ورزَد، چنان‌که پدرانش به دوستانشان عنایت ویژه داشتند. امام علیه‌السلام به من نوشت:  «آمرزش‌خواهى (استغفار) را ترک نکن». (7)

3- برطرف شدن اندوه و غم
از دیگر آثار طلب غفران، برطرف شدن همّ و اندوه است. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در این زمینه می‌فرمایند: «مَنْ کَثُرَتْ هُمُومُهُ فَعَلَیْهِ بِالاسْتِغْفَار». (8) هر کس غم‌هایش بسیار شد، به آمرزش‌خواهى رو آورد.
در روایتی دیگر نیز رفع غصه و غم از ثمرات استغفار دانسته شده است: کسی که زیاد استغفار بگوید و از خدا عذرخواهی کند، خداوند از هر غصّه‌ای برایش گشایشی قرار دهد و از هر تنگنایی راه فراری پیش پایش گذارد و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد. (9)

4- جاری شدن برکات آسمانی
فایده دیگر استغفار، جاری شدن برکات آسمانی (مانند باران) برای انسان‌ها است. در آیه 52 سوره هود آمده است: ﴿ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً﴾. از خدای خود آمرزش طلبید و به درگاه او توبه کنید تا از آسمان بر شما رحمت فراوان نازل گرداند.
در بخشی از آیه 3 این سوره نیز چنین بیان‌شده است: ﴿وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ یُؤْتِ کُلَّ ذی فَضْلٍ فَضْلَهُ﴾. استغفارکنید و از پروردگار خویش آمرزش بطلبید، سپس به‌سوی او بازگردید تا شما را تا مدّت معین (که برای عمرتان قرار داده از نعمت‌های این جهان) به‌خوبی بهره‌مند سازد.
بنابراین توبه و طلب مغفرت الهی درب رحمت را بر زندگی انسان‌ها بازکرده و زندگی آن‌ها را مملو از برکت می‌سازد.

5- دفع بلا و عذاب
اثر دیگر فواید گفتن استغفار، دفع بلا و عذاب از زندگی بندگان است.  افرادی که در زندگی دچار گناه و معصیت می‌شوند، زمینه ابتلا به عذاب خود را فراهم می‌آورند و استغفار می‌تواند این بلایا و عذاب‌ها را از آن‌ها دور کند. 
در آیه 33 سوره انفال خداوند متعال فرموده‌اند: ﴿ وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ وَ مَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾. ولی خدا تا تو (پیغمبر رحمت) در میان آن‌ها هستی آنان را عذاب نخواهد کرد و نیز مادامی‌که به درگاه خدا توبه و استغفار کنند باز خدا آن‌ها را عذاب نکند.
در این زمینه روایتی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله بیان‌شده است: «ادْفَعُوا أَبْوَابَ الْبَلَایَا بِالاسْتِغْفَارِ». (10) درب‌های بلاها و گرفتاری‌ها را به کمک استغفار ببندید.
در حدیثی دیگر در این موضوع نیز چنین بیان‌شده است: زمانی که خداوند اهل شهر و دیاری را ببیند که در گناهان زیاده‌روی کرده‌اند، ولی سه نفر از مؤمنان در میان آنان هستند، خداوند ـ که جلالتش بزرگ و نام‌هایش مقدّس است ـ اهل آن منطقه را چنین ندا می‌کند: ای اهل نافرمانی من، اگر در میان شما برادران مؤمنتان نبودند که به یکدیگر در راه جلال من اظهار محبت کنند، با نمازشان زمین و مساجد مرا آباد سازند و در سحرگاهان از ترس من استغفار گفته و طلب آمرزش کنند، حتماً عذابم را بر شما نازل می‌کردم و مرا باکی نبود. (11)
با توجه به این احادیث می‌توان نتیجه گرفت نزول بلایا و عذاب نیز از دیگر مشکلات و گرفتاری‌هایی است که می‌توان به‌وسیله طلب بخشش از خداوند متعال رفع شود.

6- استجابت دعا
مطابق روایات استغفار می‌تواند در استجابت دعا نیز تأثیرگذار باشد. اگرچه به‌ظاهر استجابت دعا امری معنوی است ولی وقتی دعا برای امور مادی باشد، کاملاً به آثار دنیوی مرتبط می‌گردد. در موضوع نقش توبه و طلب مغفرت از خداوند بر استجابت دعا حدیثی از امام صادق علیه‌السلام بیان‌شده است:
نقل است که شخصى گفت: از امام صادق علیه‌السلام پرسیدم: دو آیه در قرآن هست که من هیچ‌گاه نتیجه‏اى از عمل به آن‌ها نگرفته‏ام؟ حضرت پرسید: کدام آیه‏ها؟ گفتم: یکى آیه: ﴿ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ﴾؛ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را؛ که هر چه خدا را مى‏خوانم و دعا مى‏کنم نتیجه‏اى نمى‏گیرم؟ امام علیه‌السلام فرمودند: به خدا افترا نبند، مگر خدا خلف وعده مى‏کند؟! گفتم: نه پرسید: پس چرا دعایت به اجابت نمى‏رسد؟! گفتم: نمى‏دانم، فرمود: هر کس اوامر الهى را اطاعت کند و شرایط دعا را عملى سازد، حتماً دعایش به اجابت مى‏رسد. پرسیدم: شرایط آن چیست؟ 
فرمودند: این است که نعمت‌های خدا را در نظر بگیرى و سپاس آن‌ها را به‌جای آرى و بر پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم صلوات بفرستى و سپس گناهان خود را یادآورى کنى و طلب آمرزش نمایى ... . (12)

7- فرزند دار شدن
برکت دیگری که مطابق روایات برای استغفار ذکرشده است، موضوع فرزند آوری است. احادیث زیادی در موضوع تأثیر استغفار بر فرزند آوری از ائمه معصومین علیهم‌السلام نقل‌شده است. 
در حدیثی درباره این موضوع چنین نقل‌شده است: «شَکَا الْأَبْرَشُ الْکَلْبِیُّ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّهُ لَا یُولَدُ لَهُ فَقَالَ لَهُ عَلِّمْنِی شَیْئاً قَالَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ فِی کُلِّ یَوْمٍ أَوْ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ مِائَهَ مَرَّهٍ فَإِنَّ اللَّهَ یَقُولُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً إِلَى قَوْلِهِ- وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ». (13) ابْرَش کلبى به امام باقر علیه‌السلام شِکوه کرد که بچه‌دار نمى‌شود و گفت: به من، دعایى بیاموز. فرمود: در هرروز و هر شب، صد مرتبه از خدا آمرزش بخواه؛ زیرا خداوند مى‌فرماید: «از پروردگارتان، آمرزش بخواهید که او آمرزنده است» تا: «و شما را با اموال و فرزندان، یارى رساند».
در حدیثی دیگر درباره ارتباط استغفار با فرزند آوری چنین روایت‌شده است: امام حسن علیه‌السلام بر معاویه وارد شد و چون از نزد او بیرون آمد، یکى از پرده‌داران معاویه، دنبال ایشان آمد و گفت: من، مردى ثروتمندم؛ امّا بچه‌دار نمى‌شوم. به من چیزى بیاموز؛ بلکه خداوند، مرا فرزندى روزى کند. فرمود: «بر تو باد آمرزش‌خواهى». (14)

8- سایر برکات
علاوه بر موارد بیان‌شده، در احادیث آثار مادی دیگری نیز برای توبه و استغفار به درگاه الهی بیان‌شده است. تبیین همه این موارد در این پاسخ ممکن نیست. به‌عنوان نمونه، زیادشدن علم (15)، تسویه شدن بدهی‌ها (16) رهایی از هلاکت (17) و رفع ناامیدی (18) را می‌توان از این آثار برشمرد.

نتیجه:
مطابق روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام، استغفار علاوه بر آثار معنوی، دارای برکات مادی نیز هست. زیادشدن رزق و روزی و برطرف شدن مشکلات از این موارد است. در کنار این، توبه و طلب بخشش از خداوند متعال می‌تواند باعث از بین رفتن غم و اندوه شود و برکات آسمانی را بر انسان‌ها نازل کند. استغفار همچنین در دفع بلایا و عذاب نیز مفید است. 
مطابق احادیث، طلب بخشش در استجابت دعا نقش داشته و همچنین می‌تواند در موضوع فرزند آوری نیز مؤثر باشد. علاوه بر این برکات مادی دیگری نیز برای استغفار وجود دارد.

پی‌نوشت‌ها:
1. کراجکى، محمد بن على‏، کنز الفوائد، محقق / مصحح: نعمه، عبدالله، قم: دارالذخائر، 1410 ق‏، ج‏2، ص 197.
2. خزاز رازى، على بن محمد، کفایه الأثر فی النص على الأئمه الإثنی عشر، محقق / مصحح: حسینى کوه کمری، عبداللطیف‏، قم: بیدار، 1401 ق، ص 299.
3. شریف الرضی، محمد بن حسین‏، نهج¬البلاغه، محقق / مصحح: صالح، صبحی‏، قم: هجرت‏، 1414 ق‏، ص 199.
4. طبرسى، حسن بن فضل‏، مکارم الأخلاق، محقق / مصحح: ندارد، قم: الشریف الرضى‏، 1412 ق‏، ص 328.
5. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏5، ص 315، ح 46.
6. راوندى کاشانى، فضل‌الله بن على‏، النوادر (للراوندی)، محقق / مصحح: صادقى اردستانى، احمد، قم: دارالکتاب‏، بی‌تا، ص 5.
7. قطب‌الدین راوندى، سعید بن هبه الله‏، الدعوات (للراوندی)، محقق / مصحح: ندارد، قم: انتشارات مدرسه امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف، 1407 ق‏، ص 49، ح 120.
8. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، همان، ج‏8، ص 93، ح 65.
9. حلوانى، حسین بن محمد بن حسن بن نصر، نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، محقق / مصحح: مدرسه الإمام المهدی عجل الله تعالى فرجه الشریف‏، قم: مدرسه الإمام المهدی عجل الله تعالى فرجه الشریف‏، 1408 ق‏، ص 10.
10. نورى، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، قم: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، 1408 ق، ج‏5، ص 318، ح 5980.
11. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، علل الشرائع، محقق / مصحح: ندارد، قم: 
کتاب‌فروشی داورى‏، 1385 ش‏، ج‏1، ص 246، ح 1.
12. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، همان، ج‏2، ص 486، ح 8.
13. همان، ج‏6، ص 8، ح 4.
14. طبرسى، حسن بن فضل‏، مکارم الأخلاق، همان، ص 226.
15. کفعمى، ابراهیم بن على عاملى‏، المصباح للکفعمی (جنه الأمان الواقیه)، محقق / مصحح: ندارد، قم: دارالرضی (زاهدی)، 1405 ق، ص 63.
16. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، همان، ج‏5، ص 317، ح 51.
17. قطب‌الدین راوندى، سعید بن هبه الله‏، الدعوات (للراوندی)، همان، ص 31.
18. شریف الرضی، محمد بن حسین‏، نهج‌البلاغه، همان، ص 482.
 

در برخی روایات جایگاه این شب را هم‌سطح شب‌های قدر دانسته‌اند، البته این بدان معنا نیست که نیمه شعبان شب قدر است امّا عبادات متعددی برای نیمه شعبان ذکر شده است.

پرسش:
برخی از افراد در نیمه شعبان، احیا می‌گیرند و آن را جزء شب‌های قدر می‌دانند، آیا چنین نظری بر اساس روایات است؟ و اعمال خاصی در روایات برای شب و روز نیمه شعبان سفارش شده است؟
 

پاسخ:
مقدمه
ماه شعبان یکی از ایام ویژه برای عبودیت در اسلام محسوب می‌شود. قله ایام ماه شعبان در نیمه آن است که فضیلت بسیاری توسط اهل‌بیت علیهم‌السلام برای آن بیان شده است. شاید تصور عموم مردم نسبت به فضیلت این شب، مناسبت میلاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد که جستجوی ساده در روایات نشان می‌دهد، جایگاه معنوی این شب پیش از ولادت حضرت در سال 255 قمری، در کلمات معصومان علیهم‌السلام نمایان بوده و هم‌زمانی این میلاد، بر ارزش نیمه شعبان افزوده است. عباداتی مانند احیاء، نماز و ... برای این ایام معین شده که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره خواهد شد.
الف) جایگاه نیمه شعبان
روایات متعددی وجود دارد که به بیان فضایل شب و روز نیمه شعبان پرداخته‌اند. یکی از زیباترین روایات، کلامی است از امام صادق، علیه¬‏السلام، روایت‌شده که پدر بزرگوارشان در پاسخ کسی که از فضیلت شب نیمه شعبان از ایشان پرسیده بود فرمودند:
هِیَ أَفْضَلُ لَیْلَهٍ بَعْدَ لَیْلَهِ الْقَدْرِ فِیهَا یَمْنَحُ اللَّهُ الْعِبَادَ فَضْلَهُ وَ یَغْفِرُ لَهُمْ بِمَنِّهِ فَاجْتَهِدُوا فِی الْقُرْبَهِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فِیهَا فَإِنَّهَا لَیْلَهٌ آلَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ لَا یَرُدَّ فِیهَا سَائِلًا مَا لَمْ یَسْأَلِ اللَّهِ مَعْصِیَهً وَ إِنَّهَا اللَّیْلَهُ الَّتِی جَعَلَهَا اللَّهُ لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ بِإِزَاءِ مَا جَعَلَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ لِنَبِیِّنَا صلی‌الله علیه و آله ...(1)
این شب برترین شب‌ها بعد از شب قدر است، خداوند در این شب فضلش را بر بندگان جاری می‏سازد و از منّت خویش گناهان آنان را می‏بخشد، پس تلاش کنید که در این شب به خدا نزدیک شوید. همانا این شب، شبی است که خداوند به وجود خود سوگند یاد کرده که در آن درخواست‌کننده‌ای را، مادام که درخواست گناه نداشته باشد، از درگاه خود نراند. این شب، شبی است که خداوند آن را برای ما خاندان قرار داده است، همچنان که شب قدر را برای پیامبر ما، صلی‌الله ‏علیه ‏وآله، قرار داده است.
در این روایت به‌روشنی جایگاه شب نیمه شعبان بیان شده و جایگاهی شبیه به شب قدر برای آن ترسیم شده است. البته این بدان معنا نیست که شب نیمه شعبان جزو شب‌های قدر باشد، بلکه در فضای بیان فضیلت، آن را همسنگ شب‌های قدر دانسته است؛ به عبارت دیگر، شب نیمه شعبان از جنبه‌هایی مانند نزول برکات، غفران و بخشش گناهان، استجابت دعاها و ... همانند شب قدر خواهد بود.
هم‌زمانی نیمه شعبان با ولادت حضرت صاحب‌الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز شرافت و جایگاه آن را دو چندان نموده است چنانکه در یکی از دعاهای وارده در این شب چنین آمده است:
وَ هُوَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ لَیْلَتِنَا هَذِهِ وَ مَوْلُودِهَا وَ حُجَّتِکَ وَ مَوْعُودِهَا الَّتِی قَرَنْتَ إِلَى فَضْلِهَا فَضْلًا ... . (2)
بار خدایا تو را می‏خوانیم به‌حق این شب و مولود آن و به‌حق حجّتت و موعود این شب که فضیلتی دیگر بر فضیلت آن افزودی ... .
ب) اعمال نیمه شعبان
برای این شب بابرکت، اعمالی نیز سفارش شده است که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.
1. احیاء
شب‌زنده‌داری یکی از عبادات شیعی است که برای برخی ایام خاص توجه بیشتری به آن شده است. یکی از این ایام، شب نیمه شعبان است که نسبت به بیداری و مشغول بودن به عبادات در این شب تأکید شده است برای نمونه امیر مؤمنان علیه‌السلام، در روایتی چنین می‌فرمایند که: در شگفتم از کسی که چهار شب از سال را به بیهودگی بگذراند؛ شب عید فطر، شب عید قربان، شب نیمه شعبان و اولین شب از ماه رجب. (3)
همچنین زمانی که امیر مؤمنان علیه‌السلام دعای جناب خضر یا همان دعای کمیل را به صحابی خود، کمیل بن زیاد، آموختند، شب نیمه شعبان و شب‌های جمعه را به‌عنوان زمان اختصاصی خواندن این دعا معرفی کردند و درباره شب نیمه شعبان چنین فرمودند:
هیچ بنده‏ای نیست که این شب را احیاء دارد و در آن دعای خضر بخواند، مگر آنکه دعای او اجابت شود. (4)
بر این اساس بیداری در این شب، وسعت زمانی را برای انجام دیگر عبادات مخصوص آن، فراهم نموده تا مؤمنان نهایت استفاده و بهره را از شب و روز نیمه شعبان ببرند.
2. ذکر
یکی از اعمال وارده در شب نیمه شعبان، ذکرها و تسبیحاتی است که در کلمات اهل‌بیت علیهم‌السلام گزارش‌شده مانند:
فَاجْتَهِدُوا فِی الدُّعَاءِ وَ الثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى فَإِنَّهُ مَنْ سَبَّحَ اللَّهَ تَعَالَى فِیهَا مِائَهَ مَرَّهٍ وَ حَمِدَهُ مِائَهَ مَرَّهٍ وَ کَبَّرَهُ مِائَهَ مَرَّهٍ وَ هَلَّلَهُ مِائَهَ تَهْلِیلَهٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا سَلَفَ مِنْ مَعَاصِیهِ وَ قَضَى لَهُ حَوَائِجَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ مَا الْتَمَسَهُ وَ مَا عَلِمَ حَاجَتَهُ إِلَیْهِ وَ إِنْ لَمْ یَلْتَمِسْهُ مِنْهُ تَفَضُّلًا عَلَى عِبَادِه. (5)
پس بر دعا و ثنای بر خداوند تعالی بکوشید که هر کس در این شب صد مرتبه خداوند را تسبیح گوید، صد مرتبه حمدش را بر زبان جاری سازد، صد مرتبه زبان به تکبیرش گشاید و صد مرتبه ذکر یگانگی (لا اله الا اللّه) او را به زبان آورد، خداوند از سر فضل و احسانی که بر بندگانش دارد، همه گناهانی را که او انجام داده بیامرزد و درخواست‌های دنیوی و اخروی او را برآورده سازد، چه درخواست‌هایی که بر خداوند اظهار کرده و چه درخواست‌هایی که اظهار نکرده و خداوند با علم خود بر آن‌ها واقف است... .
3. نماز و دعا
نمازها و دعاهای متعددی برای این شب وارد شده که از منابع مختلف به دست ما رسیده است. (6) شیخ عباس قمی در بخش مربوط به اعمال شب نیمه شعبان بخشی از این نمازها و دعاها را گزارش کرده که می‌توان به کتاب مفاتیح‌الجنان مراجعه نمود.
4. زیارت
یکی از بهترین اعمال و عبادات در این شب، زیارت حضرت اباعبدالله علیه‌السلام است. برای نمونه از امام رضا علیه‌السلام پرسیدند که چه زمانی برای زیارت امام حسین علیه‌السلام خوب است که حضرت در پاسخ نیمه رجب و شعبان را معرفی کردند. (7) همچنین امام صادق علیه‌السلام در فضیلت زیارت نیمه شعبان چنین فرموده‌اند:
إِذَا کَانَ النِّصْفُ مِنْ شَعْبَانَ نَادَى مُنَادٍ مِنَ الْأُفُقِ الْأَعْلَى زَائِرِی الْحُسَیْنِ علیه‌السلام ارْجِعُوا مَغْفُوراً لَکُمْ ثَوَابُکُمْ عَلَى اللَّهِ رَبِّکُمْ وَ مُحَمَّدٍ نَبِیِّکُمْ. (8)
هنگامی‌که نیمه شعبان فرامی‌رسد، منادی‌ای از افق بالا ندا می‌دهد: اى زائران قبر حسین! آمرزیده بازگردید که پاداشتان، بر عهده خدایتان و پیامبرتان محمد است.
البته این زیارت برای کسانی که امکان حضور در حرم مطهر ایشان را ندارند، می‌تواند از راه دور و با خواندن زیارت‌نامه محقق شود.
نتیجه:
شب و روز نیمه شعبان از فضیلت و ارزش برخوردار است و از ایام ویژه برای عبادت محسوب می‌شود. در برخی روایات جایگاه این شب را هم‌سطح شب‌های قدر دانسته‌اند، البته این بدان معنا نیست که نیمه شعبان شب قدر است، بلکه گویای این است که بخشی از خصوصیات و برکات شب‌های قدر در این شب نیز قابل‌دسترسی است. بر همین اساس در روایات رسیده از معصومان علیهم‌السلام، عبادات متعددی برای نیمه شعبان ذکر شده است که عمده آن‌ها احیاء (شب‌زنده‌داری)، ذکر، دعا و نمازهای خاص است. زیارت امام حسین علیه‌السلام نیز در نیمه شعبان نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
پی‌نوشت‌ها:
1. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنه، تهران: دارالکتب الإسلامیه‏، چاپ دوم، 1409 ق، ج 2، ص 695.
2. همان، ج 2، ص 705.
3. مجلسى، محمدباقر‏، بحارالانوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج ۹۸، ص ۸۷.
4. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ‏بیروت: مؤسسه فقه الشیعه، چاپ اول، 1411 ق‏، ج 2، ص 844.
5. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنه، تهران: دارالکتب الإسلامیه‏، چاپ دوم، 1409 ق، ج 2، ص 695.
6.  کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: اسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 3، ص 469.
7. طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، تهران: دارالکتب الإسلامیه‏، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 6، ص 48.
 

دعاکننده با توجه به صدر دعا،خداوند را با نظر به ساحت کرامتش خطاب کرده و از این رهگذر همه‌چیز را می‌خواهد وگویی توجهی به موانع عالم مادی ویا حدود قابلی خود ندارد
امکان درخواست همه خیر دنیا و آخرت

پرسش:

در دعای ماه رجب، از خداوند درخواست می‌کنیم که جمیع خیرات دنیا را به ما بدهد و جمیع شرور را از ما دور کند؛ آیا واقعاً چنین درخواستی با مبانی دینی سازگار است؟ به نظر می‌رسد کسی تاکنون به جمیع خیرات دنیا نرسیده و از همه شرور دنیا مصونیت نداشته است و ساختار دنیا نیز به‌گونه‌ای است که هم در آن خیر است و هم در آن شرّ: «و شما را با بدی‌ها و خوبی‌ها آزمایش می‌کنیم»(انبیاء، آیه 35) و «قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى و کاهش در مال ها و جان‌ها و میوه‌ها، آزمایش می‌کنیم». (بقره، آیه 155) پس چطور می‌شود چنین درخواست غیرمعقولی از معصوم صادرشده باشد و ما نیز هرروز در این ماه آن را تکرار می‌کنیم؟!

پاسخ:
مقدمه
«سید بن طاووس» از محمد بن ذکوان، معروف به محمد سجاد، (که براثر سجده‌های طولانى به این نام، نامیده شده بود) روایت کرده است که به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم: این ماه، ماه رجب است، به من دعایى بیاموز که خداوند متعال مرا با آن منفعت بخشد و امام صادق علیه‌السلام نیز دعای معروف «یامن ارجوه» را به او آموخت. (1)
در این دعا فرازی دارد که در آن جمیع خیر دنیا و جمیع خیر آخرت از خداوند مسئلت شده و نیز دوری از جمیع شر دنیا و شر آخرت، خواسته‌شده است. (2)
حال سؤال اینجاست که آیا اساساً چنین امری ممکن است؟ و آیا می‌توان به جمیع خیرات رسیده و یا از جمیع شرور عالم هستی مصون بود؟
با این مقدمه به سراغ سؤال یاد شده رفته و پاسخ آن را در قالب چند نکته تقدیم می‌کنیم:
نکته اول:
در ابتدا باید به این نکته توجه داشت که هرچند ساختار دنیا آکنده از رنج و کاستی است و اگر کسی در این جهان زندگی می‌کند، همواره متأثر از این رنج‌ها است، اما معنای «رنج» غیر از معنای «شر» بوده و میان این دو مفهوم عموم و خصوص من وجه جاری است بدین معنا که این‌گونه نیست که همه مصادیق شر، رنج‌آور بوده و یا همه مصادیق رنج، ازجمله شرور باشد.
چراکه بسیاری از رنج ها (مانند رنج واکسن و داروی تلخ) اگرچه به‌ظاهر شرّ و منفور است؛ اما حقیقتاً مطلوب و مصداق «خیر» بوده و تنها رنجی را می‌توان منافی با خیر دانست که توجیه نداشته و در هیچ امر برتری مستهلک نشده و هیچ آثار مثبتی (چه در دنیا و چه در آخرت) برای فرد نداشته باشد.
در این صورت تمنای برطرف ساختن همه شرّ دنیا و به دست آوردن همه خیر آن، امر دور از عقل و غیرواقعی به نظر نمی‌رسد؛ و معنای دعای یاد شده این‌گونه می‌شود که خداوندا، همه خیر دنیا و آخرت را به من ارزانی بفرما حتی اگر موقتاً درد و رنجی به همراه داشته باشد و خداوندا، همه شر دنیا و آخرت را از من دور بگردان حتی اگر به‌ظاهر نعمت باشد.
چه اینکه قرآن کریم به‌صراحت می‌فرماید:
«چه بسیار از چیزی بدتان می‌آید و آن برای¬تان خیر است و چه بسیار به چیزی رغبت دارید و آن برای¬تان بد است». (3)
نکته دوم:
صرف‌نظر ازآنچه در نکته اول آمده است باید گفت:
 داشتن «همت بلند» در دعا و نیز تمنّای امور متعالی، یکی از آداب دعا بوده و در قرآن کریم و سیره حضرات معصومین علیهم‌السلام نیز شواهد بسیاری دارد.
به‌عبارت‌دیگر، هرچه قدر که بحث «قناعت» در مادیات مورد سفارش قرار گرفته و فزون‌خواهی در آن نکوهش شده است، قناعت در امور معنوی مورد نکوهش بوده و فزون‌خواهی تحسین می‌شود.
ازاین‌رو قرآن کریم، دعای مؤمنان، برای پیشوایی متقین در نسل ایشان، (4) درخواست حضرت ابراهیم علیه‌السلام برای امتداد امامت در نسل خویش، (5) دعای حضرت آسیه برای داشتن خانه‌ای اختصاصی در نزد پروردگار در بهشت (6) و یا دعای حضرت سلیمان علیه‌السلام برای تحقق سلطنتی که نظیر آن وجود نداشته باشد (7) را به نشانه همت بالای ایشان در قرآن کریم می‌ستاید.
در حقیقت، خداوند صاحب همه‌چیز است و تمام خزائن زمین و آسمان به دست اوست (8) و به انسان اذن درخواست و دعا داده است. امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: «بدان، خدایى که گنج‏هاى آسمان و زمین در دست اوست، به تو اجازه درخواست داده و اجابت آن را به عهده گرفته است. تو را فرمان داده که از او بخواهى تا عطا کند، درخواست رحمت کنى تا ببخشاید». 
(9)
از سوی دیگر، درخواست کم یا زیاد انسان، تفاوتی برای خداوند نداشته و این‌گونه نیست که اجابت کم برای او از اجابت زیاد سخت‌تر باشد! و یا درخواست زیاد از حد او را کلافه کرده و از کرم خود پشیمان شود. همچنان که امام سجاد علیه‌السلام در این خصوص می‌فرماید:
«خدایا تویى آن‏که درخواست‌کننده به کوی تو ناتوانت نکند و عطابخشی، از تو نکاهد». (10)
حال که چنین است، دعا، در مَثَل، در حکم چک سفیدی است که به دست انسان داده شده و عجیب است اگر کسی، این چک را با مبلغی ناچیز و عطایی نامقدار پر کند! ازاین‌رو در بعضی فقرات دعای کمیل از خداوند مسئلت می‌کنیم که: «خدایا مرا از برترین و بالاترین بندگانت قرار بده». (11)
نکته سوم:
درخواست هرکسی از خداوند متناسب با معرفت او نسبت به خداوند است. پس هنگامی‌که در ابتدای این دعای شریف، اقرار کرده‌ایم که همه خوبی‌ها از خداوند بوده و ما امید آن را تنها از ناحیه او داریم تا جایی که در قبال بهانه‌ای قلیل، عطایی کثیر را به ما می‌بخشد، متناسب با همین نگاه، همه خوبی‌های دنیا و آخرت را می‌خواهیم.
در حقیقت در اینجا سخن از قابلیت قابل و حد او در پذیرش عطایای الهی و یا حتی امکان تحقق و یا عدم تحقق آن نیست و هر چه هست نظر به کرامت الهی و ساحت عطای ربوبی است که در آن نقصی حاصل نشده و حدی وجود ندارد.
                                گستاخ تو کرده‌ای مرا با لب خویش     ورنه تو کجا و من بیچاره کجا
گویی بنده‌ای که چنین دعایی را ایراد می‌کند، از کاستی‌های قابلی، بضاعت قلیل خود و حدود عالم ممکنات فراتر رفته و با نظر با ساحت فاعلی و توجه به کمال مطلق خداوندی، همه خیر دنیا و آخرت را طلب می‌کند. هرچند در حقیقت، در یک منظر فلسفی و عرفانی، همه خیر دنیا و آخرت همان خداوند تبارک‌وتعالی است و گویی دعاکننده در این فراز خود خداوند را در دنیا و آخرت طلب کرده و آنچه مانع این وصال می‌شود را از خداوند مسئلت دارد.
             محب صادق از جانان، به‌جز جانان نمی‌خواهد               که حیف است از خدا چیزی، تمنا جز خدا کردن
نتیجه:
ازآنچه بیان شد روشن می‌شود که
اولاً، مسئلت همه خوبی‌ها، باوجود مصادیقی از رنج در دنیا قابل‌جمع است.
ثانیاً، همت عالی و درخواست متعالی از آداب دعاکنندگان بوده و نظایر آن در ادعیه بسیاری وجود دارد.
ثالثاً، دعاکننده با توجه به صدر دعا، خداوند را با نظر به ساحت کرامتش خطاب کرده و از این رهگذر همه‌چیز را می‌خواهد و گویی توجهی به موانع عالم مادی و یا حدود قابلی خود ندارد.
رابعاً، همه خوبی‌ها خود خداست و شر نیز چیزی جز جدایی از خدا نیست.
کلمات کلیدی:
دعای ماه رجب، دعا، جمیع خیر الدنیا، جمیع خیر الاخره.
پی‌نوشت‌ها:
1. مکارم شیرازی، ناصر، کلیات مفاتیح نوین، قم، نشر امام علی بن ابیطالب علیهم‌السلام، 1395 ش، چ 40، ص 633.
2. «أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَ جَمِیعَ خَیْرِ الآخِرَه، وَ اصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَ شَرِّ الآخِرَهِ».
3. سوره بقره، آیه 216 ﴿عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ﴾.
4. سوره فرقان، آیه 74  ﴿و الّذین یقُولُون ربّنا هبْ لنا مِنْ أزْواجِنا و ذُرِّیّاتِنا قُرّه أعْیُنٍ و اجْعلْنا لِلْمُتّقین إِماماً﴾.
5. سوره بقره، آیه 124 ﴿قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی﴾.
6. سوره تحریم، آیه 11 ﴿و ضرب اللّهُ مثلاً لِلّذین آمنُوا امْرأت فِرْعوْن إِذْ قالتْ ربِّ ابْنِ لی‏ عِنْدک بیْتاً فِی الْجنّهِ﴾.
7. سوره ص، آیه 35 ﴿قال ربِّ اغْفِرْ لی‏ و هبْ لی‏ مُلْکاً لا ینْبغی‏ لِأحدٍ مِنْ بعْدی إِنّک أنْت الْوهّابُ﴾.
8. سوره منافقون، آیه 7  ﴿و لِلّهِ خزائِنُ السّماواتِ و الْأرْضِ﴾.
9. «و اعْلمْ أنّ الّذِی بِیدِهِ خزائِنُ السّماواتِ و الْأرْضِ قدْ أذِن‏ لک‏ فِی الدُّعاءِ و تکفّل لک بِالْإِجابهِ و أمرک أنْ تسْألهُ لِیُعْطِیک و تسْترْحِمهُ لِیرْحمک‏». (شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، تحقیق صبحی صالح‏، قم، نشر هجرت، چ 1، 1414 ق، وصیت 31)
10. «الهی أنْت الّذِی لا یُحْفِیک سائِلٌ و لا ینْقُصُک نائِل‏» (شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی)
11. «اجْعَلْنِی مِنْ أَحْسَنِ عِبَادِکَ نَصِیباً عِنْدَکَ وَ أَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَهً مِنْکَ وَ أَخَصِّهِمْ زُلْفَهً لَدَیْک‏».
 

به دعای زبان بند نیاز شدید دارم
منظور شما از دعای زبان بند برای ما معلوم نشد؛ اما احتمالاً مرادتان دعایی است که دیگران را از اینکه در مورد شما صحبت کنند ناتوان کند. دوست عزیز هرچند دعا کردن...

من به دعای زبان بند نیاز شدید دارم و خواستم بگم اگه زحمتی نیست آن را به بنده عرضه کنید.

 

پاسخ:
منظور شما از دعای زبان بند برای ما معلوم نشد؛ اما احتمالاً مرادتان دعایی است که دیگران را از اینکه در مورد شما صحبت کنند ناتوان کند. دوست عزیز هرچند دعا کردن در این مورد خوب است؛ اما فراموش نکنید:
1. دعا به‌تنهایی کافی نیست؛ زیرا خداوند حکیم نظام هستی را بر پایه اسباب و مسببات قرار داده است؛ یعنی برای پیدایش هر پدیده‌ای علتی خاص و برای حل هر مشکلی راهکارهای ویژه‌ای تعیین نموده است.
حضرت حق از یک‌سو به انسان «عقل و اندیشه» عنایت کرد تا با کمک آن و مشورت با دیگران راه‌حل مشکلات را بیابد و افق آینده زندگی خویش را ببیند. بر آن اساس تدبیر و برنامه‌ریزی کند. به هدف برسد، از سویی دیگر دو گونه اسباب و علل مقرر داشته است: مادی و معنوی 0
انسان باید به کمک عقل و فکر خدادادی خود و مشورت با افراد آگاه و متخصص در هر کاری اقدام نماید، هم‌زمان از آغاز هر کار تا پایان آن با دعا و توسل به لطف و عنایت‌های خداوند امیدوار باشد. از او بخواهد اقداماتش را به هدف و نتیجه مطلوب برساند.
2. دوست عزیز گاهی سخن گفتن دیگران در مورد ما، ناشی از اعمال خود ماست. انسان باید از انجام کار هایی که موجب می شودانسان در مورد او سخن بگویند بپرهیزد. امیر المومنین علیه‌السلام فرمود: «مَنْ دَخَلَ مَوْضِعاً مِنْ مَوَاضِعِ التُّهَمَةِ فَاتُّهِمَ فَلَا يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ؛ (1) اگر کسی وارد به مکانی شد و موجب شد دیگران به او کردار ناروایی را نسبت دهند جز خود را ملامت نکند».
بنابراین جلوگیری از این‌که دیگران در مورد ما سخن بگویند متوقف بر اموری است و نیاز به مقدماتی دارد و بدون فراهم کردن این مقدمات، حتی دعا کردن نیز فایده‌ای ندارد.
از این هم که بگذریم این جمله بین مردم معروف است که در دروازه را می‌شود بست؛ اما در دهن مردم را نه!
برفرض این‌که انسان از هرگونه عملی که موجبات مورد اتهام قرار گرفتن خود را به وجود آورد خودداری کند؛ اما نباید فراموش کنیم که متأسفانه در جامعه ما هستند افرادی که نمی‌توانند زبان خود را کنترل و مدیریت کنند و از نسبت‌های ناروا دادن به دیگران و غیبت و تهمت و ...، نیز ابایی ندارند. حال سؤال این است در مقابل این افراد چه واکنشی باید داشته باشیم؟
از متون دینی و سیره بزرگان استفاده می‌شود که: بهترین واکنش در مقابل این‌گونه از افراد صبر و استقامت و سعه‌صدر است.
صبر و استقامت عصاره همه فضیلت­ها و خمیرمایه همه سعادت‌ها و ابزار وصول به هرگونه خوشبختى است. انسان بدون صبر هم در جهات مثبت به‌جایی نمى­رسد و هم در برابر عوامل منفى شکست می‌خورد، چراکه صابر نبودن مساوى با شکست است. به همین دلیل کلید اصلى پیروزى­ها، صبر است. امام علی (ع) مى­فرماید: الصبر ظفرٌ؛ (2) صبر مساوى با پیروزى است.
صبر و ظفر هر دو دوست قدیم­اند براثر صبر نوبت ظفر آید.
به‌منظور تحصیل سعه‌صدر و افزایش تحمل و صبر باید همانند دیگر برنامه‏های تغییر رفتار به‌صورت جدی، دقیق و کامل به دستور عمل‏هایی عمل کرد. در این زمینه اگر راه‌کارهایی را خواستید در مکاتبات بعدی بنویسید تا پاسخ دهیم.
بنابراین به نظر می‌رسد بهترین دعا برای مقابل با این شیاطین انسی که زبان به غیبت و تهمت و ... می‌گشایند درخواست صبر و استقامت از خداوند متعال است. در پایان به دو آیه از در قرآن کریم به‌عنوان دعا برای افزایش صبر اشاره می‌کنیم:
1. «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ؛ (3) پروردگارا! بر ما صبر و شکیبایى فروریز و گام‏هایمان را استوار ساز و ما را بر گروه کافران پیروز گردان!«
2. «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ تَوَفَّنا مُسْلِمینَ؛ (4) پروردگارا! صبر و شکیبایى بر ما فروریز و ما را درحالی‌که تسلیم [فرمان‏ها و احکامت‏] باشیم، بمیران‏».
نکته پایانی:
می‌توانید برای در امان ماندن از شر مردم، معوذتین (سوره‌های فلق و ناس) و آیة الکرسی را تلاوت کنید یا با خود داشته باشید که اثرات بسیار قوی دارد.
موفق باشید

پی‌نوشت‌ها:
1. محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه، الناشر: مؤسسه آل البيت، قم، سنه النشر: 1409 ه.ق، ج 12، ص 36.
2. عبدالواحد بن تميمي آمدي، معجم الفاظ غررالحکم درر الكلم، الناشر: مركز الابحاثو الدراسات الاسلاميه، تاريخ النشر: ذي القعده 1413، تحقيق مصطفي درايتي، ص 283.
3. بقره (2)، آیه 250.
4. اعراف (7)، آیه 126.

من دعایی که با زعفران روی کاغذ نوشته‌شده بود سوزاندم احساس می‌کنم ...
اگر اون نوشته حاوی نام خدا و آیه قرآن بوده و عمل شما معنای بی‌احترامی به نام خدا و آیه قرآن داشته، ازاین‌جهت توبه کنید و از خدا آمرزش بطلبید و دیگر هیچ‌گاه ...

من دعایی که با زعفران روی کاغذ نوشته‌شده بود سوزاندم احساس می‌کنم تمام کارهام به مشکل می خوره حالا فکر می‌کنم به خاطر اون دعا باید چی کارکنم اون دعای محبت بود می‌خواستم با سوزاندن اثرش رو از بین ببرم؟

پاسخ:
اگر اون نوشته حاوی نام خدا و آیه قرآن بوده و عمل شما معنای بی‌احترامی به نام خدا و آیه قرآن داشته، ازاین‌جهت توبه کنید و از خدا آمرزش بطلبید و دیگر هیچ‌گاه به قرآن و نام خدا توهین نکنید. بخصوص اگر به بودن نام خدا و آیه قرآن در آن و به توهین بودن آن، توجه داشته‌اید به جد از این کار اشتباه خود (توهین به نام خدا و آیه قرآن) توبه کنید و آمرزش بخواهید.
اما این‌که آن دعای محبت بوده و شما چون آن را سوزانده‌اید، به قهر گرفتارشده‌اید و ... .، این‌ها همه توهم شما هستند و چنین دعایی نداریم و هیچ نوشته‌ای چنین اثری ندارد.
محبت به دست خداست که آن را در دل‌ها بیندازد یا نیندازد و انسان با خوب کردن اخلاق و فکر و رفتارش زمینه محبوب شدن خود را فراهم می‌آورد و با بد بودن آن‌ها، زمینه منفور شدنش پیدا می‌شود.
دعا (نه با خود داشتن این نوشته‌هایی که دعانویس‌ها ارائه می‌دهند) و تقاضا از خدا بازاری و جدیت در ضمن تلاش برای فراهم کردن زمینه‌ها، انسان را محبوب می‌گرداند، ولی این دعاهایی که دعانویسان ارائه می‌دهند، غالباً دکان و فریب خلایق برای سرکیسه کردن آن‌ها است.

دعا برای سلامتی گرفتم دچار بیماری شدم و تا اینکه دعاها انداختم توی ...
برخي از آيات قرآن (1) اين باور و اعتقاد را در وجود انسان تقويت می‌کند كه دعا و طلب حاجت، منشأ و خاستگاه الهي دارد. ازاین‌رو دعا كردن و طلب دعا از ديگران براي...

سلام برای من یک مشکلی پیش آمد که رفتم پیش حاج آقایی که این مشکلم حل کنه و ایشان به من دعا داد نه‌ فقط اون مشکل بلکه برای خیلی از موارد دیگه هم ازش دعا گرفتم احساس می‌کنم تمام مشکلاتم از اون تاریخ بیشتر شد. مشکل اول حل شد ولی برعکس و برای کسی که هم دوست داشتم خودش دعا داد که نرم‌تر و بهتر بشه ولی از اون تاریخی که خوندم بدتر بدتر شد، دعا برای سلامتی گرفتم دچار بیماری شدم و تا اینکه تا دعاها انداختم توی آب روان، سلامتی‌ام داره به‌مرور بر می گرده، ولی خوب خیلی چیزهای دیگه هم از دست دادم ازجمله کسی که خیلی دوست داشتم. نمی دونم احساس می‌کنم طلسمی دارم که مانع میشه و همچنین می خواهمم تمام اثرات این دعاها از زندگی‌ام پاک بشه و همچنین می‌خواهم اگر طلسمی داشته باشم پاک بشه. من دیگه می‌ترسم دعا بگیریم یعنی دیگه این کار نمی‌کنم ولی نمی دونم چطوری می تونم به خودم کمک کنم؟

پاسخ:

قبل از پاسخ به سؤال شما بايد دو نكته موردتوجه قرار گيرد:
1. اصل دعا براي حل مشكلات:
برخي از آيات قرآن (1) اين باور و اعتقاد را در وجود انسان تقويت می‌کند كه دعا و طلب حاجت، منشأ و خاستگاه الهي دارد. ازاین‌رو دعا كردن و طلب دعا از ديگران براي سرعت بخشيدن و رسيدن به نتيجه مطلوب، صورتي واقعي به خود می‌گیرد به‌گونه‌ای كه اگر در اين مسير به‌خوبی مورد استناد و استفاده قرار گيرد، تأثير خود را خواهد گذاشت و حتماً نتیجه‌بخش خواهد بود.
لكن به اين نكته توجه شود كه طبق روايات، لازمه استجابت دعا، اقدام و انجام‌وظیفه است. نمی‌توان به‌صرف دعا كردن، به مقصود و هدفِ دلخواه نائل گشت، چون خداوند براي هر كاري، اسباب و مقدماتي قرار داده و از مردم می‌خواهد از همان راه‌ها وارد شوند. امام صادق (ع) می‌فرماید:
«خداوند امتناع دارد كه امور عالَم را جاري كند، مگر از طريق وسایط و اسبابي. خداوند براي هر چيز سببي و براي هر سببي، شرح و حكمتي؛ براي هر شرح و حكمتي دانشي؛ براي هر دانشي دروازه گويايي قرار داده است». (2)
2. رجوع به دعانویس‌ها، آري يا خير؟
'بعدازآن كه در نكته قبل روشن شد كه تأثير دعا در تغيير سرنوشت انسان به‌عنوان يكي از عوامل معنوي، امرى مسلم و حتمى است؛ چه خود انسان دعا كند و يا ديگرى را شفيع در دعا قرار دهد، می‌گوییم:
براى دعا به درگاه خداوند نيازى به‌واسطه و دعانويس نيست؛ بلكه هر كس مى‏تواند براى رفع مشكلات خود به درگاه او عرض حاجت نمايد و از اعمال نيك براى تقرب به درگاه خداوند بهره ببرد. مگر آن‌که به افراد وارسته و اهل‌دل دسترسى داشته باشيم كه به‌طور يقين دعاى آنان و نفوذ كلام آنان تأثير ويژه‏اى دارد.
حال اگر به هر علتي فرد بخواهد از ديگري كمك بگيرد بايد به افراد قابل‌اعتماد و كسانى كه به دنبال شهرت و سودجويى نيستند مراجعه كند. زيرا در جامعه ما هستند عده‌ای كه از جهالت مردم سوءاستفاده می‌کنند و مردم را فريب می‌دهند.
اگر برخلاف آنچه گفته شود مراجعه به دعانويسان غیرقابل‌اعتماد نه‌تنها مشكلي را حل نخواهد كرد، بلكه علاوه بر ضرر مالي، موجب بدبيني به اعتقادات خواهد شد.
با توجه به اين دو نكته، در پاسخ به سؤالتان می‌گوییم:
بسيار بعيد به نظر می‌رسد مشكلات ایجادشده براي شما، ربطي به سحر و طلسم داشته باشد. بايد در اموري ديگر علل آن را جويا شويد. به‌احتمال بسيار در تشخيص قرائن موجود اشتباه کرده‌اید. بنابراين سعي كنيد علت‌های واقعي مشكلات خود را جستجو نماييد. علت‌های بسياري وجود دارند كه غالباً از ديد ما پنهان هستند و ما غالباً به دنبال سریع‌ترین و راحت‌ترین راه‌حل‌ها می‌گردیم. سرنوشت انسان‌ها در دست خدا و درگرو عملشان است؛ پس موفقيت يا عدم موفقيت ما در زندگي، درگرو شناخت صحيح و عمل بر طبق آن است.
توصيه می‌کنیم براي حل مشكلات خود، در كنار دعا اسباب و مسببات آن را فراهم كنيد. زيرا دعا به‌تنهایی راه‌حل صددرصدی براي حل مشكلات نيست. نمى‏تواند جاى كار، تلاش، برنامه‌ریزی و به‌کارگیری تخصص در هر كاري را بگيرد، بلكه مكمل آن مى‏تواند باشد. پس از عقل و فكر خدادادي خود كمك بگيريد و بعد از مشورت با افراد آگاه و متخصص، براي مشكلات خويش اقدام نمايد.
برفرض موردي پيدا شد كه سحري در كار باشد با دعا و تضرع به درگاه خداوند و گفتن مكرر «اعوذبالله من الشيطان الرجيم» به او پناه ببريد. با خواندن سوره‏هاي فلق و ناس و آیه‌الکرسی خود را از آسیب‌ها محفوظ داريد. توسل به چهارده معصوم و ذكر شريف صلوات نيز در اين زمينه بسيار مؤثر است.
در صورت تمايل می‌توانید با شماره 09640 (بدون كد) تماس گرفته و از مشاوره تلفني مشاوران و كارشناسان اين مركز نيز بهره‌مند شويد.
پی‌نوشت‌ها:
1. بقره (2) آيه 186.
2. ثقة الاسلام كليني، اصول كافي، دار الكتب الاسلامية، طهران، 1365 ه ش، ج 1، ص 183.
موفق باشید.

واقعا دعا کردن تو زندگی ادم تاثیر داره یا هرچی سرنوشت باشه همون میشه؟
اصل سؤال شما به این پرسش برمی‌گردد که: «آیا دعا می‌تواند سرنوشت انسان را تغییر دهد یا نه؟» برای روشن شدن پاسخ، مطالب ذیل را توجه فرمایید: سرنوشت ...

سلام

واقعا دعا کردن تو زندگی ادم تاثیر داره یا هرچی سرنوشت باشه همون میشه؟

یعنی اینکه هرچه خدا تقدیر انسان‌ها را نوشته باشد همون می‌شود دعا کردن تأثیری ندارد چیزی را تغییر نمی‌دهد

پاسخ:
اصل سؤال شما به این پرسش برمی‌گردد که: «آیا دعا می‌تواند سرنوشت انسان را تغییر دهد یا نه؟»
برای روشن شدن پاسخ، مطالب ذیل را توجه فرمایید:
سرنوشت انسان درگرو عمل اوست، یعنی انسان در تعیین سرنوشت خود مؤثر است. قرآن مجید می‌فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏؛ (1) خدا وضع هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر اینکه آن‌ها حالشان را تغییر دهند ».
از طرفی سرنوشت و تغییر قابل محو و اثبات است. قرآن می‌فرماید:
«يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَاب‏؛ (2) خداوند هر چه را بخواهد محو می‌نماید و هر چه را بخواهد اثبات می‌کند و اصل کتاب نزد اوست ».
در توجیه آیات فوق استاد مطهری می‌نویسد:«نظام سفلی و مخصوصاً اراده و خواست و عمل انسان می‌تواند عالم علوی را تکان دهد و سبب تغییراتی در آن بشود و این عالی‌ترین شکل تسلط انسان بر سرنوشت است. اعتراف می‌کنم شگفت‌آور است، اما حقیقت است این همان مسئله عالی و شامخ بداء است ». (3)
عزیز گرامی!
بی‌تردید دعا یکی از ابزارهای مؤثر در تغییر سرنوشت است. امام کاظم علیه‌السلام می‌فرماید:
"عَلَيْكُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّ الدُّعَاءَ لِلَّهِ وَ الطَّلَبَ إِلَى اللَّهِ يَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ قُدِّرَ وَ قُضِيَ وَ لَمْ يَبْقَ إِلَّا إِمْضَاؤُهُ فَإِذَا دُعِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُئِلَ صُرِفَ الْبَلَاءُ صَرْفَةً؛ (4) بر شما باد که پایبند دعا باشید؛ زیرا دعا به درگاه خدا و طلب کردن از او، بلایی را که مقدر شده و حکم بدان شده و جز اجرای آن چیزی نمانده است برطرف می‌گرداند. پس اگر خداوند را خوانده و از او چیزی خواسته شود، به‌یک‌باره بلا بر می‌گردد.
امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «ادْعُ وَ لَا تَقُلْ إِنَّ الْأَمْرَ قَدْ فُرِغَ مِنْه؛ (5) خدا را بخوان و دعا کن و مگو کار گذشته است». این روایت به‌صراحت، تأثیر دعا در سرنوشت را مشخص می‌کند.

پی‌نوشت‌ها:
1. رعد (13)، آیه 11.
2. همان، آیه 39.
3. استاد مطهری، انسان و سرنوشت، انتشارات صدرا، ص 49.
4. ثقه‌الاسلام كليني، الكافي، دار الكتب الاسلاميه، طهران، سنه النشر:1365 ه.ش، ج 2، ص 470.
5. همان، ص 466.

چرا برخی عرفا گفتند که انسان نباید درخواستی از خداوند داشته باشد؟
از آيات و روايات استفاده می‌شود كه بندگان بايد حاجات خود را از خداوند متعال طلب نمايند. نه‌تنها در حاجات بزرگ، بلكه نيازهاي سطحي را هم از خداوند متعال ...

چرا در کتاب روح مجرد (صفحه 192) یا همچنین برخی عرفا گفتند که انسان نباید درخواستی از خداوند داشته باشد؟
درصورتی‌که در روایات این‌قدر به دعا کردن سفارش شده و حتی برخی آیات هم درخواست بندگان از خداوند آمده است.

پاسخ:
از آيات و روايات استفاده می‌شود كه بندگان بايد حاجات خود را از خداوند متعال طلب نمايند. نه‌تنها در حاجات بزرگ، بلكه نيازهاي سطحي را هم از خداوند متعال بخواهند. در حديثي از امام باقر (ع) می‌خوانیم:
«وَ لَا تُحَقِّرُوا صَغِيراً مِنْ حَوَائِجِكُمْ فَإِنَّ أَحَبَّ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى أَسْأَلُهُم‏؛ (1)
حوائج كوچك را ناچيز می شمريد كه محبوب‌ترین مؤمن نزد خدا درخواست‌کننده‌ترین آن‌هاست».
همچنين در حديث ديگري می‌خوانیم: «وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى يَغْضَبُ إِذَا تُرِكَ سُؤَالُهُ فَلْيَسْأَلْ أَحَدُكُمْ رَبَّهُ حَتَّى فِي شِسْعِ نَعْلِهِ إِذَا انْقَطَعَ إِنَّ سِلَاحَ الْمُؤْمِنِ الدُّعَاء؛ (2) خدا بر بنده‏اى كه از او چيزى نخواهد خشم می‌کند. بايد بنده از خدا بخواهد، اگرچه بند كفشش باشد. اسلحه‏ مؤمن دعا كردن است.»
اين مسئله كه دعا و درخواست از خداوند، مطلوب شرع مقدس اسلام می‌باشد، شكي نيست، زيرا دعا است كه ما را به فقر و تهيدستي خود و غنا و بی‌نیازی خداوند متعال متذكر می‌سازد، بنابراين عرفا آن‌هم امثال علامه تهراني) قدس سره (منظور ديگري دارند. درخواست‌های خاصي را منظور نظر داشته‌اند، مثل‌اینکه منظورشان این باشد که از خدا چیزی غیر از او و آنچه ما را به خدا نزدیک می‌سازد نخواهیم، چنان‌که در کتاب روح مجرد آمده:
«اگر كسى درراه سير و سلوك و به‌طور كلّى غیرازاین راه، غير از خدا چيزى را بخواهد، خداوند را نخواسته؛ همان خواست او كه نفسانى است، مانع از وصول وى به ذات اقدس حقّ خواهد شد. اگر بهشت بخواهى و يا حوريّه و غِلمان بطلبى، خدا را طلب ننموده‏اى! اگر مقامات و درجات بخواهى، ممكن است خداوند به تو مرحمت كند، ولى خداى را نخواسته‏اى و در همان مقام و درجه ميخكوب شده‏اى و ارتقا از آن درجه براى تو محال است. چون خودت نخواسته‏اى و نطلبيده‏اى!»)3)
پی‌نوشت‌ها:
.1 علامه مجلسي، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1404 هـ ق، ج 90، ص 346.
2. ديلمى‏، شيخ حسن، إرشاد القلوب إلى الصواب، قم، شريف رضي، ج 1، ص 148.
3. علامه طهرانی، روح مجرد، مشهد، نشر علامه طباطبایی، 1425 ق، ص 190.

علت توصیه‌ به دعا برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان چیست؟
جای تردید نیست که مشیت الهی بر عمر طولانی و سلامتی حضرت تعلق دارد و تا هرزمانی که مصلحت بداند او را با سلامت کامل نگاه خواهد داشت؛ چه ما دعا بکنیم و چه دعا ...

با توجه به اینکه ایشان از سوی خدا برگزیده و بازهم به اراده‌ی خدا به غیبت رفته‌اند پس مسلماً خود خدا ایشان را از هر امر سوئی حفظ خواهد کرد، از طرف دیگر درست است که زمان ظهور امام (عج) بر ما پوشیده است اما قطعاً از قبل معلوم بوده و هست؛ و این اتفاق در زمان مقرر رخ خواهد داد، پس علت این‌که ما توصیه‌شده‌ایم به دعای بسیار برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا چیست؟

پاسخ:

جای تردید نیست که مشیت الهی بر عمر طولانی و سلامتی حضرت تعلق دارد و تا هرزمانی که مصلحت بداند او را با سلامت کامل نگاه خواهد داشت؛ چه ما دعا بکنیم و چه دعا نکنیم. ولی در دعاهای ما برای آن حضرت ممکن است اسرار نهفته‌ی بسیاری وجود داشته باشد که به نمونه‌های از حکمت این کار اشاره می‌شود:
دعا برای سلامتی ایشان درواقع نشانه انتظار و بیانگر چشم‌به‌راه او بودن و اظهار عشق و علاقه به ظهور اوست، بر اساس آموزه‌های دینی انتظار نوعی عبادت، بلکه یکی از بهترین عبادت‌هاست. ازاین‌رو در حدیثی آمده: «افضل اعمال امتی انتظار فرج‌الله؛ (1) بهترین اعمال امت من انتظار گشایش از جانب خداوند است».
در روایت دیگر آمده: «المنتظر للثانی عشر کالشاهر بسیفه بین یدی رسول الله یذب عنه؛ (2) کسی که منتظر ظهور امام دوازدهم باشد، مثل کسی است که در حضور رسول خدا شمشیر خود را برهنه کرده و از حضرت دفاع می‌کند».
پس کسی که برای سلامتی حضرت دعا می‌کند، انتظار خود نسبت به رؤیت جمال او را اظهار می‌کند.
دعا و تحیت و اظهار محبت و ولایت اهل‌بیت (ع) نتیجه‌اش به خود ما برمی‌گردد. در زیارت جامعه کبیره آمده: «و جعل صلوتنا علیکم و خصنا به من ولایتکم طیبا لخلقنا و طهاره لانفسنا و تزکیه لنا و کفاره لذنوبنا فکنا عنده مسلمین بفضلکم و معروفین بتصدیقنا ایاکم؛ (3) خداوند درود و صلوات ما بر شما و آنچه ما از ولایت شما باور داریم، مایه طهارت خلقت ما، پاکی جان ما، تزکیه ما و کفاره گناهان قرار داده، ما به سبب فضایل شما نزد خداوند مسلمان محسوب شده و به دلیل تصدیق و ایمان ما نسبت به شما معروف شده‌ایم».
بر اساس این آموزه متعالی معلوم می‌شود دعای ما برای امام زمان و صلوات ما برای حضرت پیامد و نتیجه‌اش نصیب خود ما می‌شود. این کار نوعی توسل به او و اظهار ادب و عشق به ساحت قدس آن حضرت است.
خداوند او را از هر گزند و پیش آمد و رخدادی به‌سلامت حفظ نموده، در فراسوی پرده غیبت برای روزی که خود مصلحت ظهورش را بداند، نگاه‌داری می‌کند تا به‌وسیله حضرت اهداف و آرمان‌های انبیا تحقق و عینیت بیابد، ولی ما به‌عنوان پیروان اهل‌بیت و ارادتمندان به حضرت وظیفه‌داریم که برای سلامتی او پیوسته دعا نماییم.
خداوند و فرشته‌گان بر پیامبر درود می‌فرستند، ولی درعین‌حال ما را نیز دستور داده که درود بفرستیم و فرمود: «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا سلیما؛ (4) خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستد، ای اهل ایمان بر او صلوات فرستید و سلام گویند و کاملاً تسلیم فرمان او شوید».
بااینکه پیامبر نیازی به صلوات ما ندارد، ولی خدا دستور داده که مؤمنان به او صلوات بفرستند، چه‌بسا دعا برای امام زمان از همین باب است، بااینکه آن حضرت نیازی ندارد که ما برای سلامتی او دعا کنیم، ولی ما وظیفه‌داریم این کار را انجام دهیم.
نکته آخر این‌که گرچه بر اساس مشیت و حکمت و مصلحت الهی امام زمان تا تحقق اهداف الهی در زمین زنده و باقی خواهد بود، ولی به دلیل جنبه بشری او ممکن است دچار بیماری و یا رنج و مانند آن شود، لذا دعای مؤمنین برای آن حضرت مفید و مؤثر خواهد بود.

اما در خصوص دعا برای تعجیل فرج هم مسئله روشن است زیرا علم خداوند به نتیجه هر کاری تعلق‌گرفته است یعنی خداوند می‌داند که حضرت بر اساس علل و عوامل گوناگون و اقتضائات مختلف زمانی و مکانی و مطالبات توده مردم و آمادگی‌های ایجادشده در زمین و ده ها عامل دیگر در چه زمانی ظهور خواهد نمود؛ اما نباید از یاد برد که همین دعا و مطالبه فرج خود یکی از علل و عوامل تحقق بستر و زمینه فرج محسوب می‌شود و درنتیجه تأثیرگذار است.
درواقع دعای تعجیل در فرج هم موجب آمادگی روحی و درونی خود ما است و هم به تلاشی عمومی برای ایجاد بستر ظهور منتهی می‌شود و به‌علاوه دعا خود عاملی برای اراده خداوند در تحقق امور گوناگون است و درنتیجه دعای فرج می‌تواند تأثیر بسزایی در زودتر محقق شدن این حادثه عظیم داشته باشد؛ هرچند از ازل در علم خداوند روشن بود که درنهایت و بر اساس وقوع همه این علل و عوامل چه زمانی حضرت ظهور می‌نمایند.

پی‌نوشت‌ها:
1. محمد، باقر مجلسی، بحارالانوار، نشر دار الاحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ق. ج 52، ص 122.
2. همان، ج 8، ص 374.
3. شیخ عباس قمی، مفاتیح‌الجنان، نشر دفتر انتشار اسلامی، تهران، ص 1004.
4. احزاب (33)، آیه 56.

صفحه‌ها