۱۳۸۹/۰۳/۲۹ ۲۲:۱۴ شناسه مطلب: 12991
نمیدونم من تا قبل خیلی گناه کار بودم..اصلا نمازنمیخوندم..تا چندوقت پیش که عاشق یکی شدم ولی خانوادش مخالفت میکنن چون رامون دوره ولی ما همدیگرو دوست داریم...اونم خیلی به پدر و مادر احترام میذاره وقتی دید مادرش مخالفه و ناراحت شده ازم خواست همه چیزو تموم کنین..قبل از اون من 3 روز قبلش تصمیم گرفتم نمازمو بخونم و برگردم طرف خدا که خدا خودش کمکم کنه...که نکرد و همه چی تموم شد...من حالم خیلی بد شد و کارایی کردم که نباید میکردم..وقتی اون شنید من بدون اون نمیتونم برگشت و دوباره با همیم ولی هنوزم خانوادش مخالفن الان 2 هفته است که از بیشتره گناهام توبه کردم و نمازامو اول وقت میخونم..ولی انگار خدا باهام قهر کرده..صدامو نمیشنوه...
میدونم خدا اونقدر بندهی خوب داره که دیگه نوبت بهما نمیرسه...چیکار کنم صدامو بشنومو به ما هم یه نگاه کوچیک بندازه...
اگه جوابمو نده تا آخر عمر دیگه باهاش کار ندارم..
پرسش: خيلي گناهکار بودم..اصلا نمازنمي خوندم..تا چندوقت پيش که عاشق يکي شدم ولي خانوادش مخالفت مي کنن چون رامون دوره ولي ما همديگرو دوست داريم...اونم خيلي به پدر و مادر احترام مي ذاره .وقتي ديد مادرش مخالفه و ناراحت شده، ازم خواست همه چيزو تموم کنين..قبل از اون من 3 روز قبلش تصميم گرفتم نمازمو بخونم و برگردم طرف خدا که خدا خودش کمکم کنه...که نکرد و همه چي تموم شد...من حالم خيلي بد شد و کارايي کردم که نبايد مي کردم..وقتي اون شنيد من بدون اون نمي تونم ،برگشت و دوباره با هميم، ولي هنوزم خانوادش مخالفن. الان 2 هفته است که از بيش تر گناهام توبه کردم و نمازامو اول وقت مي خونم..ولي انگار خدا باهام قهر کرده..صدامو نمي شنوه...
مي دونم خدا اون قدر بنده خوب داره که ديگه نوبت به ما نمي رسه...چيکار کنم صدامو بشنوم و به ما هم يه نگاه کوچيک بندازه...
اگه جوابمو نده تا آخر عمر ديگه باهاش کار ندارم..
پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
. روانشناسان هميشه به دختران و پسران توصيه مي كنند كه هرگز پيش از اطمينان براي رسمي شدن رابطه زناشويي به مبادلة عاطفي با يكديگر نپردازند. روشن است كه در اين بين البته دخترها متضرر مي شوند. دختري كه تا اكنون به اين مسئله افتخار مي كرده كه بدن كسي را لمس نكرده است، و با كسي صحبت نمي كرده، اكنون خود را حراج شده مي بيند. در واقع، دختر تمام اين رفتارها را به قصد آن كه به زودي ازدواج خواهيم كرد، انجام مي داده ؛ اما ناگهان تمام معادلات بر هم مي ريزد و خانواده پسر اين ازدواج را نمي پذيرند. اين جاست كه پيش فرض ها محقق نمي شوند و چيزهايي كه مي توانستند روال نامتداول را توجيه كنند، از ميان برداشته مي شوند. در نتيجه در دختر احساس عصمت از دست رفته پديد مي آيد. احساس ديگر مربوط به وابستگي به يك فرد خاص است كه به صورت مستقل نياز به درمان دارد.
اما واقعيتي ديگر را نيز بايد پذيرفت. صرف نظر از اينكه اين رفتار از لحاظ شرعي گناه محسوب مي گردد، و تمركز بر همين مسأله حال دختر را خراب مي كند، بايد بدانيم كه محكوم به ادامه رفتارهاي گذشته خودمان نيستيم. هر يك از ما ممكن است رفتاري اشتباه را مرتكب شده باشد، اما اين شرمندگي نبايد تا آن جا تدوام يابد كه فرد را از عملكرد جديد بازدار و او را از مسير عادي زندگي بازدارد. گناه با احساس گناه كاملاً متفاوت است. از بخشيده شدن گناه با خبر نيستيم اما با وجود منابع معتبر ديني احتمال بالايي هست كه پس از توبه ديگر گناهكار نباشيم. در اين بين احساس گناهكاري صرفاً يك احساس دروني و حال است كه متعلق به من است و هيچ ارتباطي به گناه ندارد. اين احساس كه يك تجربة دروني است، بيش تر با احساس تقصير، كوتاهي مرتبط است كه منجر به خودسرزنشي و تحقير خود مي شود و حال فرد را خراب مي كند. بايد از اين احساس فاصله بگيريم؛ چون نوعي ياس از رحمت خداوند را براي ما مي آورد. اين احساس هرگز نجات دهنده نيست.
گاهي درون افرادي كه به خود تنبيهي مشغول هستند و از بابت همين امر نوعي احساس رضايت دروني نيز در آنان پديد مي آيد؛ چون مي گويد بندة بدي هستم و بايد مجازات شوم. در حق خدا و خودم بدي كرده ام!؛ اما فرد خوشحال است، چون حداقل خودش را فردي با انصاف مي بيند.اما اين احساس منحرف كننده است؛ چون به فرد القا مي كند كه از خدا دوري و خدا با تو كاري ندارد؛ پس نمازت هم قبول نيست و نبايد به سراغ نماز بروي: آدم گناهكار را با نماز چه كار؟ به همين دليل گاهي شاهد آن هستيم دختر و پسري كه سابقا رفتاري نادرست انجام داده اند ،پس از مدتي از عبادات هم فاصله مي گيرند . مدعي مي شوند كه خدا با من كاري ندارد و به من نگاه هم نمي كند. اين صرفاً يك احساس دروني است كه واقعيتي خارجي ندارد. حال خودتان را خوب كنيد تا خدا را خوب ببينيد. باور كنيم كه هوا آفتابي است؛ فقط عينك ما دودي شده؛ بيا عينك مان را برداريم!!
دقت كنيد كه آنچه نوشته ايد كه خدا بنده خوب داره، درست است. اما شما هم يكي از آن ها هستيد. به خوبي مي دانيم كه شما هم آدم بدي نيستيد . تنها در پي يك همسر مناسب هستيد اما يادتان باشد كه مسير نادرست است، نه شما. هر دختري حق داره در وقت مقرر به فكر يك همسر مناسب باشه؛ اما گاهي ممكنه اشتباه كنه. نمايندة خدا روي زمين نيستم؛ اما بر اساس آيات و روايات صريح و روشن مطمئن هستيم كه خدا نه با شما و نه با هيچ بنده ديگري قهر نمي كند. خداوند هر يك از ما را به طور ويژه با عشق آفريد. معناي اين عشق خيلي بالاتر از چيزي است كه بين ما مرسوم است.
گاهي انتظارات عجيبي از دين و خدا داريم. گويا دين را وسيله اي براي حل مشكلات مادي خود در نظر مي گيريم. در حالي كه براي سعادت انسان در دنيا و آخرت است. نگاه كاملاً مادي انگارانه اي داريم. البته ايرادي ندارد كه از خدا بخواهيم كه مشكلات مارا حل كند؛ چنان كه تا همين حالا هم همين طور بوده است. اما اين نگاه نادرست كه يا پول مشكل را حل مي كند يا خدا و يا دارو مشكل را حل كند يا خدا كاملاً ما را از اصل مسأله دور مي سازد. خدا علتي در كنار ساير علت ها نيست. او مشرف بر همه علت ها است. اگر پول يا دارو مشكل يا بيماري را برطرف مي سازد، تا وقتي كه خداوند اراده ننمايد ،هرگز موثر نخواهند افتاد. نبايد اين انتظار نابه جا را داشته باشيم كه اگر خدايي و من بندة تو و قدرت داري و من را هم دوست داري، از امروز غذا نمي خورم و تو كه قادر هستي، من را از گرسنگي نجات بده تا نميرم. نتيجه روشن است؛ هيچ انسان عاقلي اين درخواست را ندارد؛ چون مسأله روشن است. اگر گرسنه هستي، بايد غذا بخوري. اما در مورد برخي كارها به جاي آن كه راه معمول را برويم ،دوست داريم از بيراهه به منزل برسيم . اين با نظم و قواعدي كه خدا بر اساس آن جهان را آفريده است ،ناسازگار خواهد بود. بنابراين اگر اختيار در دست ما باشد، بسيار خوشوقت خواهيم شد، اگر هر روز قواعد به نفع ما تغيير كند و مثلاً قانون جاذبه كار كند و فقط هنگامي كه ما خودمان را به طرف زمين پرتاب مي كنيم، قانون مذكور از حرکت متوقف گردد. همسريابي هم درست مانند همه مسايل زندگي قواعدي دارد . بايد از راه آن برويم تا خدا هم كمك نمايد.
اگر احساس نامناسبي در خود تجربه مي كنيد ،ممكن است نياز به مراجعه به روانشناس داشته باشيد. متأسفانه اطلاعات اندكي درباره وضعيت روحي خودتان براي ما ارسال نموده ايد.