دختری هستم که به یکی از همکلاسیهایم به شدت علاقهمند گشته، به هیچ عنوان نمیتوانم دوریاش را تحمل کنم. ضربات روحی بر من ...
پرسش:
دختری هستم که به یکی از همکلاسیهایم به شدت علاقهمند گشته، به هیچ عنوان نمیتوانم دوریاش را تحمل کنم. ضربات روحی بر من وارد شده و بسیاری زودرنج شدهام و اضطراب دارم، مرا راهنمایی کنید.
پاسخ:
دوست و دوستیابی یکی از نیازهای واقعی زندگی است، در این جهت باید رعایت میانهروی شود. علاقه شما به دوستتان، احساسی پاک و لطیف است اما همواره باید عواطف با خردمندی همراه باشد. به نظر میرسد عقل و منطق این مقدار علاقه را تأیید نمیکند. با خود فکر کردهاید که چرا شما فقط دچار این وضع روحی شدهاید؟ اگر این حد وابستگی مطلوب است، چرا دیگران این طور نیستند؟ شما میگویید: «دوستم، آن گونه که دوستش دارم، نیست» کاملاً روشن و بدیهی است. دوستی شما در حد افراطی و نا متعادل است و کار دوستتان منطقی و معقول است، پس اشکال در او نیست. توجه به این مسئله شما را به بازنگری در برخوردتان هدایت خواهد کرد.
شما که در دوران جوانی و شادابی هستید، چرا باید اندوهگین باشید و در کلاس گریه کنید؟! زودرنجی، عصبانیت، اضطراب و افسردگی، زاییده وابستگی شدید روحی است، ولی همواره باید بدانید بالاخره روزی این دوستیها (چه بخواهید و چه نخواهید) بُریده خواهد شد. دل سپاری در برابر هر چیز، باید به گونهای باشد که نبودش موجب آزار انسان نگردد.
نکته دیگر آن است که روابط اجتماعی خود را افزونتر کنید و با افراد شایسته دیگر نیز طرح دوستی بریزید.
نکته سوم آن است که حالت شما تا حدودی از نتایج عَزَبی و تجرد در جوانی است و اقدام به ازدواج تا حد زیادی مشکلتان را حل خواهد کرد.
جهت راهنمایی بیشتر، در پاسخ دیگر، یکی از موضوع دوستی افراطی و دیگری در موضوع رفع و کاهش اضطراب ضمیمه شده، آنها را نیز مطالعه کنید. امیدواریم هر چه زودتر مشکلتان حل شود.