با دو نفر به مدت دو تا سه سال دوست بودم. یکی به خواستگاری آمد، جواب رد از خانواده‌ام گرفت، نمی‌خواهم دومی را از دست بدهم، ...

پرسش:
با دو نفر به مدت دو تا سه سال دوست بودم. یکی به خواستگاری آمد، جواب رد از خانواده‌ام گرفت، نمی‌خواهم دومی را از دست بدهم، به همین خاطر چند خواستگار را تا کنون رد کرده‌ام. به نظرم پس از ازدواج، چیزی باقی نمی‌ماند تا علاقه و عشق باقی بماند. حال چه کنم؟
پاسخ:
به نظر ما باقی ماندن شما بر این حالت، نتیجه مطلوب و سودمندی نخواهد داشت. با واقعیت‌های زندگی باید به شکل مثبت برخورد نمایید.
موضوع ازدواج و تشکیل خانواده و ترسیم زندگی آینده، از اهمیت بسیار برخوردار است و این موضوع را نمی‌توان صرفاً بر اساس احساس و عواطف رقم زد و نقش عقل را نادیده گرفت.
پس از گذشت مدتی، احساس رقیق‌تر شده و واقعیت‌های زندگی خود را بیشتر نمایان خواهد ساخت. تصمیم امروز شما بر اساس خواسته‌های دل می‌تواند زندگی آینده‌تان را نیز دچار آسیب نماید و راه بازگشت وجود ندارد.
این که بخواهی تمام زندگی را بر اساس چشم و ابرو بنا کنی، واقعاً برای ما مفهوم نیست و مطمئناً خودتان نیز با کمی تأمل و دخالت دادن قوه عقل، سخن ما را تأیید می‌کنید. دوستی‌ها و عشق‌هایی از این دست، با آسیب‌های بسیاری روبرو است که قصد بیان تفصیلی آنها را نداریم. این نوع عشق‌ها و دوستی‌ها مطابق با واقعیت‌های زندگی شکل نمی‌گیرد؛ زیرا از یک طرف موجب می‌شود عیب‌ها نادیده گرفته شود و از طرف دیگر رفتار‌ها ظاهری و ساختگی است. در سنی قرار دارید که باید تصمیم اساسی و مهم زندگی‌تان را بگیرید. وضع بلا تکلیفی برایتان سودمند نیست، فکر سعید را از ذهن‌تان بیرون کنید تا بتوانید برای موارد دیگر بهتر تصمیم بگیرید. آن کس که دوستش دارید (داود) اگر او نیز شما را دوست دارد و در دوستی صداقت دارد و او را برای ازدواج و زندگی همیشگی مناسب می‌دانید، باید به گونه‌ای به او بفهمانید که برای خواستگاری اقدام نماید. (اگر به طور غیر مستقیم به او بگویید، بهتر است).
البته شما که انسان معتقدی هستید، حتماً بر این موضوع آگاهی دارید که استمرار رابطه و دوستی‌تان نیز از نظر شرع درست نیست و نمی‌توانید مسایل شرعی را نادیده بگیرید، چه بسا به جاهایی ختم شود که تصور آن را نمی‌کردید، یا انتظار آن را نداشتید. این نوع دوستی‌ها بدون ترسیم آینده‌ای روشن و مشخص ممکن است با آسیب‌های اجتماعی و روانی نیز رو به رو شود.
رد کردن خواستگار اوّل (سعید) نباید باعث شود که با این مسئله به صورت لجاجت برخورد کنید، زیرا اولین آسیب آن متوجه خودتان است.
اختلاف سن ازدواج نیز باید مورد توجه قرار گیرد، اما اگر واقعاً شرایط و ویژگی‌های مثبت در داود زیاد باشد، می‌توان این مسئله را نادیده گرفت، اگر چه اختلاف سن کمتر باشد، بهتر است. احتمال جواب رد شنیدن از طرف داود نیز هیچ دلیل موجهی برای بلا تکلیفی‌تان نمی‌تواند باشد.
با تجربه‌های بسیار که داریم،‌ ادامه این نوع دوستی را بی‌آنکه طرح ازدواجی در میان باشد (صرف نظر از وجه شرعی آن) اصلاً به صلاح‌تان نمی‌دانیم، زیرا یک مرد نمی‌تواند مدت طولانی بر این حالت باقی بماند. نیاز جنسی و برآورده کردن آن برای مردان بسیار مهم است، مگر آنکه آن مرد نیاز جنسی را با دیگران ارضا نماید. در صورتی که او را برای ازدواج مناسب نمی‌دانید، یا قصد او ازدواج نباشد، یا با موانع دیگر روبه‌رو باشد،‌ رابطه را قطع نمایید و در صورت داشتن خواستگار مناسب، ازدواج نمایید. چه بسا از سن ازدواج بگذرید یا خواستگارهای مناسب را رد نمایید و به وضعی تن دهید که نمی‌خواهید. برای تمام مواردی که بیان شد،‌ نمونه‌های زیادی وجود دارد.
این تصور که پس از ازدواج چیزی برای اظهار عشق باقی نمی‌ماند،‌ اصلاً خردمندانه نیست؛ زیرا اوّلاً عشق و علاقه را بر اساس نیاز جنسی تعریف کردن خطا است؛ ثانیاً ارتباط با دیگران را فقط به صورت معشوقه بودن، نه عقل تأیید می‌کند و نه دین. در ضمن بازی گرفتن احساس و عشق است، زیرا نهایت عشق، وصل است و فرض عشق بی وصل اگر برای شما معنا داشته باشد، برای یک مرد معنا ندارد، جز این که بازیچه‌ای باشید.