عزادارى از دیدگاه علماى شیعه‏

از دید فقهاى شیعه جزع و نوحه‏سرایى به باطل و دروغ، پاره کردن گریبان و برخى اعمال دیگرى که یادآورى مى‏شود مکروه است.
مرحوم صاحب جواهر مى‏نویسد: «لا ریب فى الجواز البکاء على المیت نصاً و فتوى الاخبار التى لا تقصر عن التواتر معنى من بکاء النبى (ع) على حمزه و ابراهیم و غیر هما و فاطمه علیها السلام على ابیها و اختها و على بن الحسین على ابیه حتى عدّوه و فاطمه من البکائین الاربعة»؛ (6) شکى نیست که گریه بر میت به خاطر روایات متعددى که به حد تواتر معنوى رسیده و فتاواى فقها جایز است و آن روایات عبارت است از گریه پیامبر (ص) بر حمزه سیدالشهدا و فرزندش ابراهیم و غیر آنها؛ همچنین فاطمه (ع) بر پدر و خواهرش گریه کرد. امام سجاد بر پدر بزرگوارش گریست، به گونه‏اى که حضرت فاطمه و امام سجاد از چهار گریه کننده معروف گردیدند. نوحه‏سرایى در صورتى که همراه با باطل یا دروغ نباشد جایز است و در غیر این صورت اشکال دارد. روایت است که حضرت فاطمه (ع) بر پدرش نوحه کرد: «فقالت یا أبتاه من ربه ما أدناه یا ابتاه الى جبرئیل انعاه یا ابتاه أجاب ربا دعاه».
از على (ع) روایت شده است که حضرت فاطمه یک مشت از خاک قبر پیغمبر برداشت و بر چشمان خود نهاد، آنگاه چنین گفت:
ما ذا على المشم تربة احمدان لایشم مدى الزمان غوالى‏صبت على مصائب لوانهاصبت على الایام صرن لیالیا (7)
همچنین روایت شده است که ام‏سلمه همسر پیامبر با اجازه آن حضرت بر پسر عمویش مغیره، ندبه و نوحه‏سرایى کرد که پیش از این به آن اشاره شد.
صاحب جواهر در ادامه مى‏گوید: «همه این موارد گویاى این واقعیت است که ندبه و نوحه‏سرایى براى کسانى که داراى ویژگیهاى برجسته‏اند، مانعى ندارد، بلکه مستحب است تا در پرتو این مجالس عزا، فضایل و خوبیهاى آنان نشر یابد و دیگران سرمشق و الگو بگیرند». (8)
امام خمینى (ره) مى‏نویسد: «یجوز البکاء على المیت بل قد یستحب عند اشتداد الحزن و لکن لا یقول ما یسخط الرب و کذا یجوز النوح علیه بالنظم و النثر لولم تشتمل على الباطل من الکذب و غیره من المحرمات بل والویل و الثبور على الاحوط و لایجوز اللطم و الخدش و جز الشعر و نتفه و الصراخ الخارج عن حد الاعتدال على الاحوط و لا یجوز شق الثوب على غیر الاب والاخ بل فى بعض الامور المزبورة یجب الکفارة ففى جزالمرأه شعر فى المصیبة کفارة شهر رمضان و فى نتفه کفارة الیمین»؛ (9) گریه کردن بر اموات - نه تنها رواست بلکه در هنگام شدت حزن و اندوه مستحب مى‏باشد ولى سخنى که باعث غضب پروردگار شود نگوید. و جایز است نوحه‏سرایى، خواه با شعر یا با نثر؛ اما با این شرط که همراه با دروغ و محرمات دیگر نباشد. همچنین بنابر احتیاط در واى گفتن. و بنا بر احتیاط جایز نیست سیلى زدن به صورت، زخمى کردن، بریدن و کندن موى و فریادى که بیرون از حد اعتدال باشد. همچنین پاره کردن لباس روا نیست؛ جز براى پدر و برادر. و در برخى از امور یاد شده نظیر بریدن موى سر توسط خانمها در هنگام مصیبت، کفاره ماه رمضان و در کندن آن، کفاره یمین واجب مى‏شود. امام خمینى (ره) در جاى دیگر مى‏نویسد: «ما باید حافظ این سنتهاى اسلامى، حافظ این دسته‏جات مبارک اسلامى که در عاشورا، در محرم و صفر، در مواقع مقتضى به راه مى‏افتند تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند. محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکارى سید الشهدا سلام اللّه علیه - است که اسلام را براى ما زنده نگه داشته است. زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتى خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف توده‏هاى مردم با همان ترتیب سابق که دسته‏جات معظم و منظم، دسته‏جات عزادارى به عنوان عزادارى راه مى‏افتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنتها را حفظ کنید؛ البته اگر چنانچه یک چیزهاى‏ ناروایى بوده است سابق و دست اشخاص بى‏اطلاع از مسایل اسلام بوده، آنها باید یک قدرى تصفیه بشود، لکن عزادارى به همان وقت خودش باید باقى بماند و گویندگان پس از این که مسایل روز را گفتند، روضه را همان طور که سابق مى‏خواندند و مرثیه را همان که سابق مى‏خواندند، بخوانند و مردم را مهیا کنند براى فداکارى». (10)
سید محمد کاظم یزدى مى‏نویسد: «یجوز البکاء على المیت و لو کان مع الصوت بل قد یکون راجحاً کما اذا کان مسکناً للحزن و حرقة القلب بشرط أن لا یکون منافیاً للرضا بقضاء اللّه... و اما البکاء المشتمل على الجزع و عدم الصبر فجائز ما لم یکن مقروناً به عدم الرضا بقضاء اللّه. نعم یوجب حبط الاجر... یجوز النوح على المیت بالنظم و النثر مالم یتضمن الکذب و لم یکن مشتملاً على الویل و الثبور لکن یکره فى اللیل و لا تجوز اللطم و الخدش و جز الشعر بل و الصراخ الخارج عن حدّ الاعتدال على الاحوط»؛ (11) گریه بر مرده هر چند با صدا همراه باشد جایز است بلکه در صورتى که براى تسکین تألم و سوزدل باشد رحجان دارد البته به این شرط که با رضاى به قضاى الهى منافات نداشته باشد و همچنین گریه همراه با جزع و بیتابى نیز جایز است؛ چنان که نوحه بر میت همراه با اشعار و غیر آن در صورتى که با ویل و شیون همراه نباشد جایز است گر چه در شب کراهت دارد و جایز نیست زدن صورت، خراشیدن و کندن موى و بلند کردن صدا بیش از حد معمول خلاف احتیاط است.
آیت اللّه خویى مى‏نویسد «احتیاط واجب آن است که در گریه بر میت صدا را خیلى بلند نکنند.
اگر زن در عزاى میت صورت خود را بخراشد و خونین کند یا موى خود بکند بنا بر احتیاط مستحب، یک بنده آزاد کند یا ده فقیر را طعام دهد و یا بپوشاند و همچنین اگر در مرگ زن یا فرزند، یقه یا لباس خود را پاره کند». (12)
مرحوم محقق نایینى که از بزرگان و فقهاى معروف معاصراست در پاسخ به پرسش اهل بصره درباره حکم هیأتهاى عزادارى مطالب مفیدى به این شرح ایراد فرموده‏اند: «قد توارت علینا برقیاتکم و کتبکم المتضمنه للسئوال عن الحکم المواکب العزائیه و...فها نحن نحرر الجواب عن تلک السئوالات ببیان مسائل. الاولى خروج المواکب العزائیه فى عشرة عاشورا و نحوها الى الطرق و الشوارع مما لاشبهة فى جوازه و رجحانه و کونه من اظهر مصادیق ما یقام به عزاء المظلوم و ایسر الوسائل لتبلیغ الدعوة الحسینیه الى‏کل قریب و بعید لکن لازم تنزیه هذا الشعار العظیم عما لا یلیق بعبادة مثله من غناء او استعمال آلات اللهو و التدافع فى التقدم و التأخر بین اهل محلتین و لو اتفق شیئى من ذلک فذالک الحرام الواقع فى البین هو المحرم و لا نسرى حرمته الى الموکب العزائى»؛ (13) از شما پرسشهاى فراوانى درباره موکبهاى عزا که در خیابانها حرکت مى‏کند و... به ما رسیده است که به آنها پاسخ مى‏دهیم. نخست، شکى نیست که حرکت موکب عزا در عاشورا و مانند آن به سوى خیابانها و راهها، جایز است، بلکه رحجان دارد و از آشکارترین مواردى است که - به واسطه آن - عزاى سید مظلومان بپا داشته مى‏شود و آسان‏ترین وسیله تبلیغ دعوت حسینیه به دور و نزدیک عالم مى‏باشد؛ اما شایسته این شعایر بزرگ آن است که آنچه مناسب آن نیست، نظیر غنا و استعمال آلات لهو و رقابت بین دو هیأت در سبقت و تأخر، داخل این شعار بزرگ اسلامى نشود چنانچه یکى از این امور پیش آید حرام است ولى حرمتش به عزادارى و حرکت موکبها سرایت نمى‏کند و تنها خود این امور حرام است.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
(6) - جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفى، ج 4، ص 364 و مغنى ابن قدامة، ج 2، ص 547.
(7) - همان.
(8) - همان.
(9) - تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الجنائز.
(10) - صحیفه نور، ج 9، ص 116.
(11) - عروة الوثقى، مکروهات دفن.
(12) - توضیح المسائل، مستحباب دفن.
(13) - عزادارى از دیدگاه مرجعیت، على ربانى خلخالى.