در کلام امیرالمؤمنین(ع) که فرمود: "و لعمری لئن کانت الامامة لا تنعقد حتی تحضر عامّة الناس فما الی ذلک سبیل..." منظور امام چیست؟
این قسمت از سخن امام(ع) در پاسخ به معاویه و افرادی همانند او است که می گفتند همه مسلمانان با امام(ع) بیعت نکرده اند. امام(ع) همان گونه که روش وی در پاسخ به این گونه افراد است، سخن از نص پیامبر(ص) بر خلافت خود با چنین افرادی در میان نمی آورد، زیرا می داند آنان زیر بار نمی روند، بلکه با آنچه بدان متمسک می شدند، یعنی بیعت مردم در تعیین رهبر و خلیفه، به آنان پاسخ می دهد، که اگر به فرض قرار باشد خلافت با انتخاب صورت گیرد، امکان ندارد همة مردم حضور یابند و بیعت کنند، بلکه وقتی افراد برجسته و صالح امّت (اهل حلّ و عقد) کسی را که دارای شرایطی است که در اوّل خطبه بیان کرد (از قبیل داناترین مردم به احکام خدا و قوی ترین) برگزینند، دیگران حق اعتراض ندارند.(1)
این نوع سخن گفتن و استدلال که طبق مذاق و عقیدة طرف مقابل می گیرد، او را قانع می کند، گرچه از نظر مبنای استدلال کننده صحیح نباشد. صورت این همان شیوه ای است که قرآن می گوید: "وجادلهم بالتی هی احسن"(2) و در فن جدل از مسلّمات پذیرفته شده نزد طرف مقابل گرفته شده و بدان استدلال می شود.
به اضافة اینکه امام (ع) در اوّل خطبه شرایط خلیفه را بر می شمرد (اعلم و اقوی الناس).
مسلّم است که طبق این دو شرط، خلفای پیشین زیر سؤال می روند، چون به اعتراف دوست و دشمن از نظر علمی و قوّت جسمانی و فکری، علی(ع) از بقیه توانمند تر بود، به طوری که مورخان گفته اند: عمر خلیفه دوم در طول خلافت خود هفتاد مرتبه گفت: "لولا علی لهلک عمر؛ اگر علی نبود، عمر هلاک می شد".
از طرفی اگر امامت و خلافت به انتخاب مردم باشد، هیچگاه چنین فرضی که تمامی مردم در انتخابات شرکت کنندو همه به یک نفر رأی دهند، صورت نمی گیرد.
بنابراین حال که انتخاب مستقیم مردم قابل تحقق نیست، پس باید اهل حل و عقد و صاحبنظران جامعه، فرد را انتخاب کنند. در این صورت باز به خلافت ابوبکر و عمر و نحوه انتخاب آنان اشکال می شود، زیرا در انتخاب ابوبکر بسیاری از صحابه درجه اوّل پیامبر چون سلمان، مقداد، ابوذر، بنی هاشم و گروهی دیگر از جمله علی(ع) با او بیعت نکردند و ابوبکر را انتخاب ننمودند. در خلافت عمر نیز انتخابی در کار نبود، بلکه به وسیلة وصیت و سفارش ابوبکر، عمر به خلافت چنگ زد.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
1. با استفاده از ترجمه و شرح نهج البلاغه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ج 2، ص 552.
2. نحل (16) آیة 125.