پرسش 32 .توبه از غیبت چگونه است؟

درباره توبه از غیبت، روایات مختلفى نقل شده‏است. بعضى از احادیث، استغفار را کافى دانسته و برخى گرفتن رضایت طرف را لازم شمرده‏اند. در حدیثى رسول اکرم9 فرمود: »هر کس حقى از برادر دینى بر عهده دارد (آبرو یا مال) باید از او رضایت بخواهد پیش از فرارسیدن روزى که درهم و دینار یافت نمى‏شود و به جاى آن از حسنات و کارهاى نیک او برمى‏دارند. اگر کار نیکى نداشته باشد، از گناهان طرف برمى‏دارند و به گناهان او مى‏افزایند«.117 در روایتى دیگر پیامبر اکرم9 گناه غیبت را از گناه زنا شدیدتر مى‏داند و دلیلش را این‏طور ذکر مى‏کنند که زناکار توبه مى‏کند و خداوند توبه او را مى‏پذیرد، ولى توبه غیبت کننده آن گاه پذیرفته مى‏شود که رضایت طرف را کسب کند. اگر او راضى نشود، توبه‏اش مقبول نیست.118
اما در مقابل، روایاتى از معصومان نقل شده که استغفار را کافى دانسته است. امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: »از پیامبر صلی الله علیه و أله و سلم در مورد کفاره غیبت سؤال شد، حضرت فرمود: « تَسْتَغْفِرُ اللهَ لِمَنْ اِغْتَبْتَهُ کُلَّما ذَکَرْتَهُ؛ براى کسى که او را غیبت کرده‏اى، هرگاه یادت آمد، استغفارکن» .119
روایات دیگر نظیر آن‏چه گذشت، در کتب روایى نقل شده‏است.
در جمع این دو دسته روایات نظریاتى مطرح شده است:
1- آن‏چه وجوب طلب حلالیت را مى‏فهماند، مربوط به زنده بودن غیبت شده‏است اما اگر آن شخص مرده باشد، استغفار براى او کافى است. این نظریه برپایه روایتى است که امام صادق7 از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرد که فرمود: « مَنْ ظَلَمَ أَحَداً فَفاتَه فَلْیَسْتَغْفِرِ ا&َ فَاًِّنَّهُ کَفّارٌَْ لَهُ؛ کسى که به فردى ظلم کند،سپس مظلوم بمیرد، گناهکار از خداوند طلب آمرزش
کند که استغفار، کفاره گناه او است» .120
2- مرحوم فیض راه دیگرى را براى جمع بین این دو دسته روایات ذکر کرده‏است. او مى‏گوید: طلب حلالیت در صورتى است که خبر به غیبت شده رسیده باشد. ایشان براى ادعاى خود به روایتى از امام صادق7 استدلال مى‏کند که فرمود: « هرگاه غیبت کردى، اگر غیبت شده از غیبت تو با خبر شد، باید نزد او بروى و او را از خود راضى کنى، در غیر این صورت براى او استغفار کن» .121 البته این روایت در مصباح الشریعه آمده که امام خمینى(ره) آن را قابل استناد نمى‏داند و روایت بودن آن را زیر سؤال برده‏است.122
3- بعضى گفته‏اند: روایاتى که مى‏گوید تنها استغفار کافى است، مربوط به مواردى است که طلب حلالیت موجب درگیرى و سبب دشمنى مى‏گردد. روایاتى که حلالیت‏طلبیدن را لازم مى‏داند، مربوط به مواردى است که پیامد و عواقب سویى ندارد.123
البته چون موضوع یک سؤال فقهى است، صرف نظر از جنبه نظرى، باید وظیفه شرعى مکلفان را در این خصوص معیّن کنیم. امام خمینى روایاتى را که بر وجوب استحلال (طلب حلالیت) دلالت مى‏کرد، از نظر سند و دلالت ضعیف مى‏داند، از این رو مى‏فرماید: دلیلى بر وجوب آن نیست.124 براین اساس در استفتأ گفته‏اند: جلب رضایت فرد غیبت شده لازم نیست، ولى باید توبه کند.125
در این‏جا نظر تعدادى دیگر از مراجع تقلید را مطرح مى‏کنیم، آیت‏الله خویى مى‏فرماید: اگر انسان غیبت مسلمانى را کند، احتیاط مستحب آن است که اگر مفسده‏اى پیدا نشود، از وى خواهش کند که او را حلال نماید و چنانچه ممکن نباشد، براى او از خدا طلب آمرزش کند. آیات عظام: گلپایگانى و صافى و تبریزى و فاضل لنکرانى نیز همین نظر را اختیار کرده‏اند اما مرحوم آیت‏الله اراکى(ره) گفته است: اگر انسان غیبت مسلمانى را کند، احتیاط واجب آن است که اگر مفسده‏اى پیدا نشود و مسلمان از شنیدن این که غیبت او شده‏است اذیت نشود، از وى خواهش کند که او را حلال نماید واستغفار هم براى او بکند و چنانچه استحلال ممکن نباشد، براى او از خدا طلب آمرزش کند.126