چرا خداوند ذات وجودی بعضی را خوب و بعضی ها را بد خلق کرده است؟
این تصور با بسیاری از عقاید و اصول اسلام و آیات قرآن سازگار نیست. خوب و بد بودن ذات وجودی انسان ها به معنای آن خواهد بود که این خاصیت ذاتی قابل تغییر نیست، در حالی که این مسئله با موضوع اختیار انسان ها ، فرستادن پیامبران الهی و هدایت انسان ها ، امر و نهی و تکالیف خداوند بر انسان ها ، دعوت آنها به کارهای نیک و پاداش و کیفر الهی در دنیا و آخرت ناسازگار خواهد بود. بنابراین اصل اراده و اختیار در وجود انسان و شکل گرفتن شخصیت و ذات اصلی انسان بر اساس آن ، اصل قطعی و مسلم است. در عین حال عوامل دیگری در شکل گیری شخصیت انسان ها کم و بیش مؤثر است.
به نظر علماى تعلیم و تربیت عوامل کلی مؤثر در تربیت انسان عبارتند از:
وراثت ، محیط و اراده. این عوامل، افراد را گوناگون مى کند یکى را خوش اخلاق و دیگرى را بد اخلاق مى سازد. در این جا به مقدار تأثیر گذارى هر یک از عوامل اشاره مى کنیم.
شکی نیست که وراثت از آغاز پیدایش انسان در جسم و جان او تأثیر فراوان دارد. امام علی(ع) مى فرماید: ملکات پسندیده و اخلاق خوب دلیل وراثت هاى پسندیدة انسان است. رسول خدا(ص) مى فرماید: «براى نطفه هاى خود بهترین ها را انتخاب کنید؛ زیرا ویژگى هاى فرزندان ریشه در خصیصه های گذشتگان دارد».(1) محمد حنفیه فرزند امام علی(ع) در جنگ جمل علمدار لشکر بود، ولى از پیش روى باز ماند. حضرت فرمود: از ضربات دشمن مترس، ولى او باز متوقف شد. حضرت فرمود: این ضعف را از مادرت ارث برده ای.(2)
بنابراین، پدیدة وراثت یک ضلع از شخصیت انسان را تشکیل مى دهد. محیط به معناى اعم آن؛ یعنی محیط طبیعى و جغرافیایى و محیط انسانى که شامل خانه و مدرسه و اجتماع مى شود. ضلع دیگر شخصیت انسان را تشکیل مى دهد. به طور مسلّم پرورش یافتگان محیط هاى خشک و سرزمین هاى گرم و داغ و سوزان وشن زار با انسان هاى ساحلى و ساکنان نقاط خرم و سر سبز متفاوت مى باشند.
از آیات و روایات استفاده مى شود که دوستان و همنشینان در شکل گیرى شخصیت و خلق و خوى آدمى تأثیر فوق العاده اى دارند. امام علی(ع) مى فرماید: «با نیکان همنشین باش تا از آن ها شوى و از بدان جدایی اختیار کن تا از بدى ها جدا شوی».(3)
با بدان کم نشین که بد مانى خوپذیر است نفس انسانی
محیط مدرسه و هم کلاسى و محیط اجتماع و فرهنگ غالب بر جامعه و آداب و رسوم زمینة مناسبی را براى پرورش فضایل یا رذایل اخلاقى فراهم مى کند، ولى در عین حال باید دانست که عوامل مذکور زمینه ساز شکل گیرى شخصیت هستند، اما این ارادة انسان است که بر عوامل وراثت و محیط و فرهنگ غلبه دارد وزمینه هاى ارثى تحت تأثیر تربیت و پرورش افراد قرار مى گیرد. این که گفته شده اخلاق قابل تغییر نیست و آن ها که بدگوهرند عوض نمى شود بر خلاف آموزه هاى دینى و دلایل عقلى و تاریخى است؛ زیرا اعتقاد به عدم امکان تغییر اخلاق سر از اعتقاد به جبر در مى آورد، چون مفهومش آن است که صاحبان اخلاق بد و خوب قادر به تغییر آن نیستند پس در انجام کار خوب یا بد مجبورند. آیاتى از قرآن که با صراحت به تهذیب اخلاق تشویق مى کند گواه بر امکان تغییر اخلاق است. انسان با اراده و خواست خود به فضیلت یا رذیلت گرایش پیدا مى کند. قرآن مجید مى فرماید: «ما اصابک من سیئة فمن نفسک؛ هر بدى و زشتى که به تو مى رسد از عمل تو است».(4)
آن چه تربیت پذیرى انسان را محدود مى کند اراده است، از این رو، با این که انسان شایسته و مستعد تربیت است، ولى با انتخاب خود در برابر تربیت و هدایت مربیان به خصوص پیامبران و سفیران الهى مقاومت کرده و راه ضلالت را بر مى گزیند، اما فرد دیگرى با انتخاب طریق مستقیم و پیروى از دستورهای الهى راه هدایت را مى پیماید و به صفات پسندیده متصف مى گردد.
پی نوشت ها :
1 . محمد تقى فلسفی، کودک، ج 1، ص 64.
2 . همان ، ص 65.
3 . نهج البلاغه ، نامه شماره 31.
4 نسا(4)آیه79.