در خصوص مکتب‏هاى معتزله و اشاعره توضیح دهید.

مکتب معتزله، یا اعتزال در پایان قرن اول و اوایل قرن دوم توسط واصل بن عطار (80 - 131) بنا نهاده شده. اساس تفکر این مکتب در پنج اصل خلاصه مى‏شود:
1 - توحید، یعنى عدم تکثر ذات و صفات. معتزله توحید ذاتى و صفاتى را قبول دارند؛ ولى توحید افعالى را قبول ندارد.
2 - عدل، یعنى خدا عادل است و ظالم نیست. هیچ فرقه‏اى از فرقه‏هاى اسلامى منکر عدل خداوندى نیست، اختلاف در تفسیر و توجیه مربوط به عدل الهى است. معتزله مى‏گوید: برخى از کارها ذاتا خوب است و برخى ذاتا بد. عدل ذاتا خوب است و به حکمعقل خداوند عادل است که مکتب مخالف معتزله مى‏گوید: خوبى و بدى اشیا را عقل مستقلا نمى‏تواند درک کند و نمى‏توان گفت که به حکم عقل خدا عادل است.
3 - وعده و وعید، یعنى خداوند به بندگانش در صورت طاعت وعده بهشت داده است و در صورت معصیت وعید(ترس) به جهنم، همانگونه وعده خداوندى تخلف‏ناپذیر است وعیدش هم چنین است. بنابر این، مغفرت خداوندى بدون توبه مستلزم خلف به وعید است و این نادرست است خلف وعید همانند خلف وعده قبیح و بر خدا محال است.
4 - منزلة بین المنزلتین، یعنى فاسق (مرتکب گناه کبیره) نه مؤمن است (همان گونه که مرجئه مى‏گوید) و نه کافر است (همان گونه که خوارج مى‏گویند) بلکه از موقعیتى بین این دو برخوردار است.
5 - امر به معروف و نهى از منکر ، یعنى اولا راه شناخت معروف و منکر منحصر به شرع نیست؛ عقل نیز قادر است لااقل پاره‏اى از معروف‏ها و منکرها را مستقلا بشناسد و ثانیا: مشروط به وجود امام نیست. وظیفه همه مسلمانان است. تنها بعضى مراتب آن بر عهده حکومت است.
این پنج اصل مهم‏ترین ویژگى‏ها عقیدتى مکتب اعتزال است، به جهت رعایت اختصار از ذکر دیگر ویژگى‏هاى این مکتب خوددارى مى‏کنیم.(1)
مکتب اشعرى: بنیانگذار این مکتب ابوالحسن اشعرى (260 - 330) است. قبل از زمان اشعرى در برابر مکتب کلامى معتزله، مکتب خاصى وجود نداشت، لیکن ریشه‏هاى فکرى آن در قالب اهل حدیث و اهل السنه تا حدودى مطرح بود. بعدا که اشعرى آمد مکتبى در برابر معتزله ارائه داد که برخى از مهم‏ترین شاخصه‏هاى عقیدتى‏اش چنین است:
1 - توحید افعالى. بر خلاف معتزله که قائل به توحید صفاتى بود. این‏ها توحید صفاتى را قبول ندارند و به جاى آن توحید افعالى را قبول دارند.
2 - حسن و قبح شرعى، نه ذاتى، این‏ها مى‏گویند: عقل نمى‏تواند مستقلا خوبى و بدى را درک کند.
3 - قدرت انسان بر فعل توأم با فعل است نه مقدم برآن.(بر خلاف نظر معتزله)
4 - فاسق مؤمن است. (بر خلاف نظر معتزله و خوارج)
5 - تکلیف ما لا یطاق مانعى ندارد. (بر خلاف نظر معتزله)
6 - کذب و تخلف وعده بر خدا خدا جایز است. (بر خلاف نظر معتزله)
7 - افعال خدا براى غایت و غرضى نیست. (بر خلاف نظر معتزله). (2)

پى نوشت‏ها:
1 - ر. ک: شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 3 ک ص 68 - 81.
2 - براى اطلاع بیشتر، ر. ک: شهید مطهرى ،مجموعه آثار، ج 3، ص 86 - 90.