فقه و احکام

آیا می توانم در مسیله ای که حکم آن (از نظر مجتهد خود )را نمیدانسته ام و به فتوی مجتهد دیگر عمل میکرده ام در صورت مساوی دانستن یا حتی اعلم دانستن به حکم همان مجتهد باقی بمانم؟ لطفا مسیله را اندکی توضیح دهید

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
1- در صورتي که مجتهد دوم را مساوي با مرجع اول خود مي دانيد و در مسئله اي که فتواي مجتهد اول را نمي دانستيد به فتواي مجتهد دوم عمل کرده ايد، در همان مسئله مقلد مجتهد دوم هستيد و بايد طبق فتواي مجتهد دوم در آن مسئله عمل کنيد(1)
و اگر مجتهد دوم را اعلم از مجتهد اول مي دانيد و از راه تحقيق اعلم بودن مجتهد دوم براي شما ثابت شده باشد، لازم است در تمام مسائل به مجتهد دوم رجوع کنيد و طبق فتواي مجتهد دوم رفتار کنيد. (2)
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم، توضيح المسائل، مسأله 2و 19.
2. همان، مسأله 4.

با عرض سلام و ادب ،نماز و روز ه تان مورد قبول حق انشآلله ببخشید میخواستم اختلاف معنایی بین (فرض) و (واجب )را بدانم برای مثال : ماه رمضان ماهى است ، كه روزه گرفتن در اين ماه بر مسلمانان فرض گرديده است

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
فرض و واجب هر دو تا به معناي امري که انجام آن لازم باشد مي باشد، ولي ممکن است فرق ظريفي بين اين دو واژه وجود داشته باشد.
مجلسى (ره) فرض را در مقابل سنت قرار داده و گفته است که: «فرض» در اصطلاح اخبار به واجبي گفته مي شود كه وجوب آن در قرآن بيان شده است. در برابرش سنت آن چيزى است كه وجوب آن از روايات استفاده مي شود.
فرض : يعني واجبي که وجوب آن از قرآن استفاده مي شود . واجب يعني آنچه که وجوب آن از سنت و روايات استفاده مي شود.
واجباتي که در قرآن بيان شده است، فرض گفته مي شود . به واجباتي که از روايات استفاده شود، واجب گفته مي شود.
البته از نظر نتيجه معناي فرض و واجب يکي مي باشد. هردوتا به معناي امري است که انجام آن لازم مي باشد. (1)
پي نوشت:
1. اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج‏4، ص 306.

ماه رمضان ماهى است ، كه روزه گرفتن در اين ماه بر مسلمانان فرض گرديده است؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
فرض و واجب هر دو تا به معناي امري که انجام آن لازم باشد مي باشد، ولي ممکن است فرق ظريفي بين اين دو واژه وجود داشته باشد.
مجلسى (ره) فرض را در مقابل سنت قرار داده و گفته است که: «فرض» در اصطلاح اخبار به واجبي گفته مي شود كه وجوب آن در قرآن بيان شده است. در برابرش سنت آن چيزى است كه وجوب آن از روايات استفاده مي شود.
فرض : يعني واجبي که وجوب آن از قرآن استفاده مي شود . واجب يعني آنچه که وجوب آن از سنت و روايات استفاده مي شود.
واجباتي که در قرآن بيان شده است، فرض گفته مي شود . به واجباتي که از روايات استفاده شود، واجب گفته مي شود.
البته از نظر نتيجه معناي فرض و واجب يکي مي باشد. هردوتا به معناي امري است که انجام آن لازم مي باشد. (1)
پي نوشت:
1. اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج‏4، ص 306.

کارمندانی که از یک شهر به شهر دیگر سفر میکنند وبعد از اذان ظهر به خانه برمیگرددند روزه انها صحیح است یا خیر؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اگر کثير السفر نباشند. و مسافرت شان به اندازه مسافت شرعي باشد(رفت و برگشت حد اقل 45 کيلومتر)و بعد از اذان ظهر به وطن برسند روزه آن روزشان صحيح نيست. ولي اگر کثيرالسفر باشند يعني لااقل هفته اي سه بار به اندازه مسافت شرعي بروند و برگردند روزه شان صحيح است و نيز روزه صحيح است اگر بين دو شهر کمتر از مسافت شرعي باشد.(1)
پي نوشت:
1.آيت الله مکارم شيرازي توضيح المسائل م1146.

با عرض سلام اون خسته نباشی خدمت شما،نماز و طاعت و عبادت مورد قبول در گاه حق انشاله آیا در بعضی‌ مواقع که دسترسی به مهر ،سنگ و کاغذ نداریم ،آیا خواندن نماز بدون مهر ایرأدی دارد

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
هرگاه چيزى كه سجده بر آن صحيح است ، در اختيار ندارد، يا به واسطه گرمى و سردى زياد نمى‏تواند بر آن سجده كند، بايد بر لباسش اگر از كتان يا پنبه است سجده كند . اگر از چيز ديگر است (مثلًا از پشم است) بر همان يا بر فرش سجده نمايد . اگر آن هم ممكن نيست، بر فلزّات و اشياي معدنى سجده‏ كند . اگر مطلقا چيزى پيدا نمى‏كند كه بتوان بر آن سجده كرد، بر پشت دست خود سجده مى‏كند، (1)
پي نوشت:
1 . آيت الله مکارم رساله توضيح المسائل، ص: 182 مسأله 971و 973 .

برای اینکه از فواید نماز شب بهره مند شویم خواندن 2 رکعت نماز با توجه بهتر است یا 11 رکعتی که توجه کمتری در طول ان داشته باشیم اصولا چرا نماز شب واجب نشده چون اینطور که از روایات به نظر می آید بدون آن انسان گرفتار گناهانش می شود.چند سال است که از عذاب وجدان رنج میبرم ولی ...

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
مسلما اگر نماز را با حالت توجه بخوانيم، بهتر است و بايد سعي كنيد تمامي 11 ركعت را بخوانيد و با حالت توجه هم بخوانيد اما اينكه چرا نماز شب واجب نشده، چون دليلي بر وجوبش نداريم و تمامي فقها نماز شب را از مستحبات دانسته اند . (1)
پي نوشت:
1 . آيت الله صانعي ،توضيح المسايل ،م 749 .

با سلام من سوالی در مورد روزه گرفتن مسافر دارم.من در شرکتی کار می کنم که مجبورم برای انجام کار به بیابان بروم 1هفته بمانم و دوباره به شهرم برگردم تکلیف روزه من در زمان جابجایی بین محل کار و خانه ونیز در زمان اقامت در محل کارم به چه صورت خواهد بود

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در فرض سوال کثير السفر نيستي و نمازهاي تان در محل کار و در بين راه شكسته است . نمي توانيد روزه بگيريد .(1) بلي اگر حد اقل مي خواهيد يک سال يا بيش تر به اين شکل عمل کنيد، محل کار حکم وطن پيدا مي کند و بايد نمازهاي تان را کامل بخوانيد و روزه هاي تان صحيح است. در اين صورت فقط محل کارتان نماز کامل و روزه صحيح خواهد بود و در بين راه نمازتان شکسته خواهد بود .(2) البته اگر بين شهر و محل کار فاصله کم تر از5/21کيلومتر باشد، نماز و روزه در محل کار و بين راه تمام است.
پي نوشت ها:
1 . آيت الله مکارم، استفتاات جديد ،ج 1 ،س 222 .

2 . همان ،ج 2 ،س 287 .

ایا دست زدن به بدن محارم از روی لباس یا از زیر ان اشکال شدعی دارد؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
تماس بدني با محارم اگر به قصد شهوت باشد جايز نيست . نيز تماس از روي لباس هم اگر به قصد شهوت باشد و يا موجب تهييج شهوت بشود ،حرام است ،ولي بدون قصد لذت اشکال ندارد. (1)
پي نوشت:
1 . رساله توضيح المسائل ،م 2084 .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

برخي معتقدند كه در هيچ زمينه اي اعم از احكام و اعتقادات جاي تقليد نيست.از مجتهدين نبايد تقليد كرد چون دين بر محور فهم قرآن و برخي روايات متواتر استوار است.ازآيه هاي متعدد قرآن و از جمله آيه اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي بر مي ايد كه تمام احكام در قرآن آمده و پيامبر نيز هر آنچه مورد نياز بوده بيان فرموده است.با توجه به آيات قرآن كه دعوت به تدبر و تفكر كرده و بيان للناس است پس از دوران پيامبر بايد با فهم عميق از مفاهيم قراني به گوهر دين و احكام آن با تكيه برتدبر قراني دست يافت. قواعد و روش فقهاو منابع مورد استفاده انهانسبت دوري با قرآن داشته و تنها به روايات آن هم با انواع توجيهات و روش ها در اعتبار بخشيدن به انها و در مرحله بعد توجيه مخالفت احتمالي آنها با نص قرآن، استناد كرده اند.به علاوه برخي از علماي بزرگ هم اظهار داشته اند(علامه طباطبايي)كه حوزه هاي علميه و فقاهت ما از قران بدور افتاده اند. همچنين شهيد مطهري و امام خميني نيز اظهارات مشابهي داشته اند.قواعد اصول فقه جعل فقهاست و اعتباري ندارد و حداقل اين است كه نه اين قواعد و نه احكام مبتني بر آن قطعي و جزمي نيستند.محورهاي اصلي مورد سوال:فلسفه فقه و اصول فقه- جايگاه عقل در فهم دين (اعتقادات و احكام)و نقش معصوم در اين ميان-سنت فقهي شيعه(دلايل حجيت نهاد فقه شيعه و اجتهاد-مباني و منابع)-جايگاه فهم مفاهيم قرآني و نه صرف آيات الاحكام در استنباط احكام- جزميت بر روي روش استنباط حكم و روش تفسيري خاص- اسيب شناسي متد هاي اصولي رايج لطفابنده را به مقالات و كتب تخصصي درموضوعات فوق ارجاع دهيد.جواب اجمالي وافي به مقصود نيست.بنده با برخي دوستان جلسات بحثي داريم كه مايليم با استفاده از منابع معتبر،تقريبا تفصيلي و محققانه به نتايجي دست يابيم.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
به دليل تعدد فرازهاي پرسش جواب در چند محور تقديم مي‌شود:
1- همان طور که به حکم عقل و سيره عقلاي در هر کاري اگر انسان خودش متخصص و خبره نباشند، بايد به متخصصين و کساني مراجعه کند که در آن کار صاحب نظر و اهل تجربه‌اند، مثلا براي يک مريض عقل و عقلا حکم مي‌کند که بايد به پزشک مراجعه نمود و طبق نظر او دارو مصرف نمايد، و صدها مسئله ديگر از اين قيبل که در زندگي انسان وجود دارد، در مسئله تقليد نيز همين مبنا و معيار عقلي و عقلاي ملاک است از اين رو کساني که خود در استنباط احکام و تکاليف خود از منابع مربوطه ناتوان است، و به هر دليلي نمي‌تواند وظيفه شرعي خود را در ساحات مختلف زندگي فردي و اجتماعي و عبادي از قرآن و سنت و ساير منابع مربوط به دست بياورد، عقل حکمت مي کند که به مجتهد عادل و جامع الشرايط که در آن کار صاحب نظر و متخصص است، مراجع نمايد و طبق فتواي او رفتار کند. از اين روست که در رساله هاي عملي چنين آمده: تقليد در اصول دين جايز نيست و مسلمان بايد در اصول دين يقين داشته باشد و در احکام غير ضروري دين يا بايد مجتهد باشد و بر طبق اجتهاد خودش عمل نمايد، و از مجتهد تقليد کند يعني به دستور او رفتار نمايد. (1)
قرآن کريم در باب اين که اگر انسان چيزي را نمي داند بايد از کسي که مي‌داند بپرسد فرمود: «فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون» (2) پس اگر نمي‌دانيد از اهل ذکر و آنهايي که مي دانند سوال کنيد. اين آيه نيز مي‌تواند بيانگر يک اصل کلي در باب مراجعه در هر کاري به متخصصان مربوط به دست آورد. چه اين که در روايات نيز تاکيد شده که در عصر غيبت امام زمان (ع) مومنين بايد علماي دين براي دانستن احکام و تکاليف شرعي شان مراجعه کنند. (3)
2- در مسايل اعتقادي خود مراجع بزرگوار در اول رساله شان همواره تصريح دارند که تقليد نادرست است، ولي در امور فقهي و احکام براي کسي که مجتهد نيست، تقليد واجب است، اما اين نکته که گفته شده در قرآن و روايات متواتر همه چيزآمد..
بايد گفت: اولا اين سخن مثل سخن کسي است که معتقد به خود درماني است و مي‌گويد همه چيز در کتاب هاي پزشکي بيان شده لازم نيست براي معالجه نزد پزشک رفت و پول مصرف نمود، اين سخن را هيچ عاقلي نخواهد پذيرفت.
ثانيا: جاي ترديد نيست که در قرآن کريم همه چيز بيان شده و تمام احکام مربوط به نيازهاي گوناگون زندگي انسان در قرآن و سنت بازگو شده ولي آن آيات نياز به کارشناس دارد تا آن را خوب طرح و تبيين کند د راين باره کلام امير مومنان بسيار زيبا و گوياست که فرمود:
«و قد کان يکون من رسول الله الکلام له و ... : فکلام خاص، و کلام عام، فيسمعه من لا يعرف ما عني الله، به و لا ما عني رسول الله .... السامع و يوجهه علي غير معرفه بمعناه و ما قصده و ما خرج من اجله» (4) گاهي سخن از رسول خدا داراي دو معنا بود، سخن عام و سخن خاص، کسي آن را مي شنيد که مقصود خدا و پيامبرش را از آن کلام نمي فهميد، پس به معناي دلخواه خود تفسير مي‌کرد، بدون آن که معناي واقعي آن را بداند که براي چه هدفي صادر شد، بنابراين در آيات قرآن و روايات گر چه همه چيز بيان شده، ولي در ميان آنها، ناسخ و منسوخ، مطلق و مقيد، عام و خاص و مانند آن وجود دارد که متخصص و اسلام شناس متبحر لازم دارد تا آن امور را از هم تفکيک و بازشناسي و از مجموع آنها احکام شرعي را به دست آورد، و در عصر غيبت امام زمان اين کار بر عهده مجتهد عادل و جامع الشرايط است و کسي که از موهبت اجتهاد برخوردار نيست به حکم شرع و عقل مکلف است از متخصص مربوط پيروي و طبق نظر او عمل نمايد وگرنه خلاف وظيفه شرعي خود رفتار کرده است.
3- آنچه را مراجع شيعه در طول تاريخ به عنوان منابع استنباط احکام شرعي در اختيار داشته قرآن و سنت و عقل و اجماع بوده است و آنها از خود چيزي را نگفته و نمي‌گويند بلکه آنچه از منابع ياد شده به دست مي آورند به مردم بازگو مي کنند، و آنچه در پرسش به آنان نسبت داده شده دور از واقع است.
4- آنچه به علامه طباطبايي و امام خميني و شهيد مطهري نسبت داده شده، نادرست است و يا قابل توجيه، آنها خودشان مجتهد و فقيه و صاحب نظر در استنباط احکام بوده‌اند و علامه خودش در علم اصول کتابي عميق دارد، امام که معلوم است و کتاب هاي متعدد در علم اصول دارد و شهيد مطهري نيز درباره نقش و جايگاه علم اصول فقه در کتاب‌هاي خود از جمله کتاب آشنايي با علوم اسلامي، بخش فقه و اصول فقه و نيز مجموعه آثار 20 درباره اصول فقه، فقه، اصل اجتهاد در اسلام، به تفصيل بحث کرده
و پرسشگر محترم ديدگاه ايشان را در آن کتاب به تفصيل مي تواند مطالعه و به ديگران بازگو نمايد.
ظرفيت پاسخنامه اجازه بحث و تحليل بيشتر را در اين خصوص نمي دهد تفصيل مسئله را در کتاب مجموعه آثار شماره 20 شهيد مطهري ملاحظه فرماييد.
پي نوشت‌ها:
1. توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 14.
2. نحل (16) آيه 43.
3. ر. ک: آيت الله جوادي آملي، ولايت فقيه، ص 191.
4. نهج البلاغه خطبه 210.

صفحه‌ها