حسادت

ضمن عرض سلام وارزوي قبولي طاعات وعبادات در اين ماه پرخير و بركت به محضر شما بزرگواران اين مركز روشنگر و هدايت گر.عارضم به حضور انورتان اينجانب به دليل پرورش در يك خانواده مذهبي و معتقد هميشه در صدد رعايت و اجراي كامل اصول شرعي ومباني اخلاقي كه توسط بزرگان ديني و قران ما تبيين شده برامده ام و انهارا در تمام زواياي زندگي ام حتي المقدور بكار بسته ام.اما بعضي اوغات بصورت ناخواسته در مواجه با بعضي امور ديگران دچار مقايسه وبعضا حسد ميشوم كه باور بفرماييد شديدا از اين حالت بسيار ناپسند و مذموم كه به نقل از بزرگي به اتشي مي ماند كه اعمال ما را به خاكستر تبديل ميكند متا ثر مي شوم كه غالبا به صلوات واستغفار پناه ميبرم. عاجزانه استدعا دارم روشنگري فرماييد چگونه مي توانم براي هميشه از اين عادت ناخواسته وبسيار ناپسند كه سوهان روحم شده خلاصي يابم. با سپاس فراوان.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
براي درمان بيماري‌هاي جسمي و روحي، قدم نخست شناخت بيماري است . اين قدم را به خوبي برداشته‌ايد و به ضعف اخلاقي و بيماري قلبي خود که حسادت است، پي برده ، به دور از خودخواهي به آن اعتراف کرده ايد. اما اين اندازه کافي نيست، بايد گام‌هاي مهم‌تري را برداريد و بکوشيد از تقويت و رشد حسادت جلوگيري کنيد که هر چه بگذرد، مبارزه با آن مشکل‌تر مي‌شود.
نپنداريد صفات زشت و از جمله حسادت را مي‌توان در مدت زمان کوتاه و با تلاش اندک از بين برد، زيرا اگر چنين بود، مبارزه با نفس را جهاد اکبر نمي‌ناميدند.
چه بسا ممکن است غلبه بر حسادت چندين ماه يا چندين سال به طول بيانجامد.
گفته¬اند: يکي از بزرگان را ديدند که از شدّت خوشحالي در پوست نمي‌گنجيد، وقتي سبب را پرسيدند گفت: چهل سال است مجاهدت کرده‌ام تا حسد را از خود ريشه‌کن سازم . اکنون ديدم که به اين کار موفق شده‌ام.(1) پس بدون يأس و نااميدي و با عزمي راسخ به ميدان نبرد با دشمن دروني قدم بگذاريد.
مبارزه با حسد دو مرحله دارد: پيشگيري و درمان. در مرحله پيشگيري، آن چه انسان را از حسادت باز مي‌دارد، عبارتند از:
1ـ توقع نداشتن؛
2ـ عفو و گذشت؛
3ـ مردم را دوست داشتن؛
4ـ خدمت گزاري؛
5ـ قدرداني؛
6ـ خوشنودي از خوش‌بختي ديگران.
اما در مرحله درمان، حسود بايد چيزهايي را بداند و کارهايي را انجام دهد، که دو بخش علم و عمل را تشکيل مي‌دهد. آن چه را که حسود بايد بداند عبارتند از:
1ـ ريشه‌هاي حسد که عبارتند از:
أ‌) عداوت: کسي که دشمني فردي را در دلش جاي دهد، هميشه آرزوي سلب نعمت از دشمن خود را دارد و از آسايش و نعمت او رنج مي‌برد.
ب‌) شرکت و خوف مزاحمت: بين دو نفري که با هم نزديک و در جهتي شريک باشند و يکي را بر ديگري امتيازي باشد، ممکن است حسادت پديد آيد، مانند حسادت بين دو برادر يا برادر و خواهر.
ت‌) تکبر و خودخواهي: کسي که خود را عزيزتر از ديگري مي‌پندارد و نمي‌تواند شاهد پيشرفت ديگري باشد، به ديگران حسادت مي‌ورزد.
ث‌) طمع و حرص: کسي که به آن چه دارد ،قانع نيست و به آن چه در دست مردم است ،چشم مي‌دوزد، حسادت مي‌کند.
ج‌) بخل شديد: گاهي بخل و چشم تنگي به حدي مي‌رسد که بخيل نمي‌تواند ديگري را در ناز و نعمت ببيند.
‍‍ـ زيان‌هاي حسادت را بداند که عبارتند از:
أ‌) ناراحتي هميشگي: امام علي(ع) مي‌فرمايد: «براي حسود آسايش نيست».(2)
ب‌) ناکامي: حسود که آرزوي گرفته شدن نعمت از ديگري را دارد، تمام عمرش را در ناکامي به سر خواهد برد، زيرا همه چيز در اختيار او نيست. امام صادق(ع) مي‌فرمايد:
«حسود قبل از آن که به ديگري ضرر برساند، به خود زيان مي‌رساند».(3)
ت‌) بيماري: حسود که اندوهگين و ناکام است، از سلامت کامل روحي و جسمي برخوردار نيست. امام علي(ع) مي‌فرمايد: «تندرستي بدن از کمي حسد است».(4) در جاي ديگر مي‌فرمايد: «حسد بدن انسان را ذوب مي‌کند».(5)
ث‌) تنهايي: کسي که نعمت را در ديگري نمي‌تواند ببيند، دشمن وي است و با اين حالت کسي او را همراهي نخواهد کرد و تنها مي‌ماند. امام علي(ع) مي‌فرمايد: «براي حسود دوستي نيست».(6)
ج‌) شکست در زندگي: حسود به جهت حسادتش کارهايي انجام مي‌دهد که با بزرگي و محبوبيت منافات دارد و موجب پستي او مي‌گردد، از اين رو نمي‌تواند موقعيت اجتماعي پيدا کند. امام علي(ع) مي‌فرمايد: «حسود به بزرگي و آقايي نمي‌رسد».(7)
ح‌) نابودي ايمان؛ امام باقر(ع) مي‌فرمايد: «همان طوري که آتش هيزم را مي‌خورد، حسد ايمان را مي‌خورد».(8)
3ـ حسود بايد بداند حسادت براي او سودي ندارد. نه مقامش را بالا مي‌برد، نه محبوبيتش را زياد مي‌کند.
4ـ حسود بايد بداند آن چه بر آن رشک مي‌برد، بر فرض اين که از دست ديگري بيرون رود، معلوم نيست که به دست او بيفتد.
5ـ حسود بايد بداند کوششي که در بيرون کردن نعمتي از چنگ کسي به کار مي‌برد، اگر همان را براي رسيدن به مقصدي به کار برد، به همان نتيجه يا بالاتر از آن خواهد رسيد.
6ـ حسود بايد بداند که جز رنج و غم و بيماري نصيبش نمي‌شود. چشم حسود از ديدن و گوشش از شنيدن و مغزش از دانستن ناراحت مي‌شود. امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «حسود بيش از آن که زيانش به ديگري برسد، به خود زيان مي‌رساند».(9)
7ـ حسود بايد بداند حسد براي دين و دنيايش زيان دارد و در عمل با قضا و قدر الهي دشمني مي‌کند. پيامبر(ص) مي‌فرمايد: «خداوند به موسي فرمود: اي پسر عمران! مبادا به مردم حسد بري! بر آن چه به آن‌ها از فضل خود داده ام، چشمانت را به دنبال آن دراز مکن و دل خود را به دنبال آن روانه مکن، زيرا حسود دشمن نعمت من است و از قسمتي که ميان بندگانم کرده‌ام، جلو گرفته است. هر که چنين باشد، از او نيستم و او هم از من نيست».(10)
8ـ حسود بايد بداند اگر از رسيدن نعمت به ديگري ناخرسند است، از دو حال خارج نيست:
نعمت را از خدا نمي‌داند، که در اين صورت کفر ورزيده .
اگر از خدا بداند و باز ناراضي باشد، خود را مقابل خدا بلکه بالاتر از او قرار داده است، زيرا به زبان حال مي‌گويد نعمتي که خدا به او داده، بر خلاف صلاحديد من است و بايد از او گرفته شود، از اين جهت در روايات آمده که: حسد ايمان را مي‌خورد، همان طوري که آتش هيزم را مي‌خورد.(11)
9ـ حسود بايد بداند که تهيدستي و ثروتمندي و تندرستي و بيماري همه از خداست . بر اساس تدبير و مصلحت انجام مي‌گيرد. کسي که به اين مرتبه از يقين برسد، به آن چه خدا به او داده، قانع و راضي و سپاسگزار است . به کسي طمعي ندارد، تا دچار حسادت شود. نيز از تفاوت سطح زندگي خود با ديگران رنج نمي‌برد، چون آن را بر اساس حکمت الهي مي‌داند. اگر براي زندگي متحمل سختي‌ها شد، مي‌داند صبر در برابر مشکلات اجر اُخروي دارد، به طوري که همه کمبودها را جبران مي‌کند. راضي به رضاي حق بودن و تسليم در برابر اراده او شدن در درمان حسادت بسيار مؤثر است.
امام علي(ع) مي‌فرمايد: «کسي که به آن چه دارد راضي باشد، حسد دامان او را نمي‌گيرد».(12)
10ـ حسود بايد بداند دنيايي که در معرض فنا و تغيير است و در قرآن و حديث از آن مذمّت شده، ارزش حسد ورزي را ندارد. قرآن مجيد مي‌فرمايد: «زندگي دنيا درست مانند باراني است که بر کشتزار ببارد و گياه از آن روييده شده، سبز و خرّم باشد، به طوري که کافران را به شگفت آورد اما پس از آن خشک شود، پس آن را بيني که پس از سبزي و خرمي، زرد شده، پس از آن شکسته و خورد گردد».(13)
11ـ حسود بايد بداند آنچه در جهان از طرف خداوند براي انسان قرار داده مي‌شود، امتحان الهي است .امتحان گاهي با نعمت و گاهي با سلب آن است. بنابراين کسي که از طرف خداوند به او نعمت داده شده، با نعمت امتحان و آزمايش مي‌شود . آن که از او سلب شده نيز مورد آزمون الهي است. چنين نيست که نعمت داده شده، هميشه خير باشد؛ چه بسا با کفران نعمت، از رحمت خدا به دور افتاده و نعمت موجب عذاب او خواهد شد، بنابراين انسان با فهم اين مسئله از چيزي که در دست ديگران است (و يا حتي به راحتي به او داده شده) رشک و حسادت نمي‌برد. در ضمن کسي که چيزي را به راحتي و آساني به دست آورد، هيچ گاه آن لذت و سرور را در برابر کسي که به سختي به دست آورده، نخواهد داشت.
اما مرحله عملي درمان حسادت آن است که خواسته دل را زير پا بگذارد، بلکه رفتار خود را مطابق ضد آن قرار دهد، مثلاً اگر دلش مي‌خواهد از کسي بدگويي کند، زبانش را کنترل نمايد، بلکه به مدح و ستايش او بپردازد. اگر مي‌خواهد به کسي زياني برساند، از اين قصد منصرف شود.
اگر در فکر تنزل مقام رفيقش است، در ترفيع درجه او بکوشد و کار هر کس را حمل بر صحت کند. رسول خدا(ص) فرمود: «إذا حسدتَ فلا تبغ؛(14) هنگامي که رشک بردي، در پي آن مرو». يعني بر ضد خواسته خود عمل کن. البته اين عمل بر خلاف نفس است و انجام دادن آن دشوار مي‌نمايد، ولي اگر کسي همت گمارد ،مي‌تواند با قاطعيت آن را محقق سازد. کسي که خواهان اصلاح خويش است، ناگزير هزينه آن را بايد بپردازد و مرارت و تلخي و دشواري راه را تحمل کند.

پي‌نوشت‌ها:
1. محمد علي سادات، اخلاق اسلامي، ص 132.
2. بحارالانوار، ج 70، ص 252.
3. همان، ص 255.
4. نهج البلاغه، قصار 256.
5. غررالحکم، ج 1، ص 241.
6. همان، ص 223.
7. غررالحکم، ج 1، ص 255.
8. اصول کافي، ج 3، ص 416.
9. بحارالانوار، ج 70، ص 255.
10. الکافي، ج 2، ص 307.
11. همان.
12. تصنيف غررالحکم، ص 300.
13. حديد (57) آيه 20.
14. ميزان الحکمه، ج 1، ص 631.

سلام عذر می خواهم که مجددا مزاحم شدم در مورد حسادت دو بار دیگر هم سوال پرسیده بودم ولی متاسفانه جواب قاطعی از سوال خود درک نکردم و اکنون سوال خود را واضح تر مطرح می کنم:من چند بار از بعضی افراد که عموما از دوستان یا همکلاسی هایم بودند به دلیل حسادت درونی که به آنها داشتم در مورد زندگی خصوصی آنها سوال پرسیدم و کنحکاوی کردم چون می خواستم با بدست آوردن نقطه ضعفی از زندگی آنها قدری آرامش پیدا کنم اکنون از کار خود پشیمانم می دانم گناه کرده ام می دانم حسادت درونی خود را ظاهر ساخته ام چه با نگاه چه با پرس و جو کردن در زندگی شخصی آنها. می دانم باید توبه کنم و حسادت را از خود دور کنم همه اینها را می دانم اما آنچه را نمی دانم این است که توبه من چگونه باید باشد؟به عبارت دیگر آیا من گناه مربوط به حق الله مرتکب شده ام یا حق الناس؟یعنی برای قبولی توبه ام آیا همین که از خداوند طلب بخشش کنم کافی است یا باید از افرادی که اینگونه حسد خود را نسبت به آنها ظاهر کرده ام هم باید عذرخواهی کنم و حلالیت بطلبم؟لطفا دقیقا شرایط قبولی توبه مرا در مورد بروز حسادتم مشخص فرمایید مجددا از اینکه با سوال تکراری خود مزاحم شما شدم از شما پوزش می خواهم.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
همان گونه که درپاسخ قبل بيان شد، اگر کسي نسبت به ديگري حسادت پيدا کند، در صورتي که حسادت ظهور و بروز پيدا نکند و در عمل رفتار حسودانه آشکار نشود، گناه نيست، اگر کسي در هنگام ايجاد حسد آن را آشکار کند و عکس العمل منفي نشان دهد ، به گونه اي که ديگران متوجه حسادت او شود ،جايز نيست. (1) و گناه است.
در موردي که بيان داشته ايد، اگر به تحقير و آبروريزي او منجر شده ، حق الناس است و رضايتش لازم است. مگر آن که بيان آن موجب کدورت و گرفتاري گردد که در اين صورت گرچه حق الناس است اما بايد به پيشگاه خدا توبه نمود و در حق او دعا.
حسد از بيماري هاي روحي و رواني است که آرامش را از انسان حسود بر طرف مي کند . سبب ايجاد کينه نسبت به ديگران و از بين رفتن رابطه سالم بين مؤمنان مي گردد. چه بسا منشأ جنايات زيادي مي گردد.
حسد از گناهان کبيره است که در روايات به شدت مذمت شده است . رسول اكرم فرمود:
"هر مرضي دارويي دارد .داروي گناهان استغفار و طلب عفو از پيشگاه ذات پاك الهي است".(2)
راه توبه به روي همه گناهکاران با هر گناه كوچك و بزرگي که دارند، باز است، زيرا خداوند غفور و رحيم است.
قرآن مي فرمايد : يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ (3)
اى بندگان من كه [با ارتكاب گناه‏] بر خود تجاوز كار بوده‏ايد! از رحمت خدا نوميد نشويد، يقيناً خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است
توبه كه به معني پشيماني واقعي از معصيت است، موجب بخشش گناه شده ، صفحه قلب را از آلودگي پاك و تيرگي را مبدّل به روشنايي مي سازد.گناه هر چه باشد ، قابل توبه است .
پرسيده ايد : " توبه من چگونه بايد باشد؟ براي قبولي توبه ام آيا همين که از خداوند طلب بخشش کنم کافي است ؟ "
توبه هرگاه واقعي باشد و از اعماق جان برخيزد و انسان از كرده خويش پشيمان شود، مقبول در گاه خدا مي شود . آثار و بركات توبه نمايان مي گردد.فقط بايد انسان ،خود، بخواهد.
نيروي اراده و تصميم جدي و توفيق خداوندي است كه راهزن و سارق خطرناكي چون فضيل بن عياض را كه به انواع گناهان و معاصي آلوده بود، با شنيدن آيه اي از قرآن كريم در هنگام سرقت، از خواب غفلت چندين ساله بيدار گرديد و توبه جدي نمود . در راه بندگي خداوند تا بدان جا پيش رفت كه نامش در زمره زاهدان و عابدان ثبت گرديد.
بشر حافي بعد از عمري عيش و نوش و افسارگسيختگي و بندگي شيطان با شنيدن تذكري از امام كاظم(ع) توفيق توبه پيدا كرد . از بندگان پاك و خالص خداوند گرديد. پس مي توان با همت و اراده و درخواست توفيق از خداوند و توسل به اولياي پاك او جبران گذشته را نمود. نيز فرصت هاي از دست رفته را جبران نمود . در كاروان بندگان پاك خداوند كه عازم ديدار كوي دوست مي باشند ،وارد شد و از مقيمان حضرت دوست گرديد.
نوشته ايد : " بايد از افرادي که اين گونه حسد خود را نسبت به آن ها ظاهر کرده ام ،هم بايد عذرخواهي کنم و حلاليت بطلبم؟ "
با توجه به آن چه در نامه خود نوشته ايد ،چون ضرري را متوجه ايشان ننموده ايد، طلب بخشش از خداوند کافي است . نيازي به طلب حلاليت از ايشان نيست .
بنابراين نگران و نوميد نباشيد . بلکه توبه خود را حقيقي نماييد؛ يعني واقعا پشيمان باشيد . عزم و تصميم بر ترک هميشگي گناه داشته باشيد. از رحمت خدا نوميد نشويد، يقيناً خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است . هميشه به رحمت خدا اميدوار باشيد ، در عين حال که سعي کنيد با انجام وظايف ديني و اخلاقي و ترک محرمات گذشته ها را جبران کنيد.

پي نوشت‏ها:
1. سؤال تلفني از دفتر آيت الله مکارم شيرازي . (7840001-0251).
2. محمد ري شهري، ميزان الحكمه، ماده ذنب، شماره 6655، ج 2، ص 997.
3. زمر(39) آيه 53.

با عرض سلام اگر صفت رذیله حسادت در رفتار یک فرد به این صورت ظاهر شود که مثلا با حسرت به فرد محسود نگاه کند یا وقتی دیگران از شخص مورد حسادت او تعریف و تمجید می کنند فرد حسود سکوت کند و موضوع صحبت را عوض کند یا از زندگی خصوصی شخصی که مورد حسادت اوست زیاد سوال بپرسدو...به بیان دیگر آیا ظهور این نوع رفتارهای ناشی از حس حسادت وقتی رفتارهای خنثی باشد یعنی به شخص مورد حسادت ضرر مادی یا معنوی نرساند و باعث بروز گناهان دیگر مثل غیبت تهمت توهین و.. نشود جزو گناهان مربوط به حق الله است یا حق الناس؟چون به نظر می رسد در موارد بروز رفتار های خنثی فرد حسود حقی از شخص محسود ضایع نکرده و اگر گناهی کرده باشد به دلیل این است که حسادت در واقع زیر سوال بردن قدرت و حکمت پروردگار است و گناه مریوط به حق الله دارد به علاوه وقتی صفاتی مثل حسد و کینه ورزی در یک فرد باشد برای سلامت خودش هم ضرر دارد و می تواند به نوعی گناه حق النفس هم داشته باشد. اما اینکه به دلیل ظهور حسادتی که آسیب و ضرری به شخص محسود نرسیده مدیون او شویم یا گناه او را به اصطلاح شسته باشیم منطقی به نظر نمی رسد . از شما درخواست می کنم دقیقا مشخص بفرمایید آیا بروزاین نوع رفتارهای خنثی که ناشی از حسادت باشد گناه مربوط به حق الله دارد یا حق الناس؟یعنی آیا فرد حسود موظف است از شخص محسود یه دلیل اینکه مثلا از او درمورد زندگی خصوصی اش به دلیل حسادت زیاد سوال پرسیده است عذر خواهی کند و حلالیت بطلبد یا نه؟ (چون متاسفانه بعضی از اساتید پاسخگویی به منظور اصلی سوال من توجه نمی کنند و فقط یه کلی گویی در مورد تعریف حسد و اثرات آن می پردازند اما سوال من . راجع به حسادتی است که باعث بروز این نوع رفتارهای خنثی می شود و نمی دانم گناه آن مریوط به حق الله است یا حق الناس؟ با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در صورتي که حسادت ظهور و بروز پيدا نکند و عملا رفتار حسودانه آشکار نشود، گناه نيست، ولي بروز دادن عملي حسد گناه و حرام است.
حسد از بيماري هاي روحي و رواني است که آرامش را از انسان حسود بر طرف مي کند . سبب ايجاد کينه نسبت به ديگران و از بين رفتن رابطه سالم بين مؤمنين مي گردد. چه بسا منشأ جنايات زيادي مي گردد.
حسد ازگناهان کبيره است که در روايات به شدت مذمت شده است .
امام صادق فرمود: «إِنَّ الْحَسَدَ يَأْكُلُ الْإِيمَانَ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ(1)؛ حسد ايمان را از بين مي برد ،همان طوري که آتش هيزم را مي خورد و از بين مي برد».
هم چنين در حديث ديگري امام فرمود: « آفَةُ الدِّينِ الْحَسَدُ؛ آفت ( وسيله خراب کردن و از بين بردن دين )حسد است».
اظهار و آشکار کردن حسد و عکس العمل منفي در برابر ديگران به خاطر حسد حرام است.(2)
اگر کسي نسبت به ديگري حسادت پيدا کند، ولي عملا آن را آشکار نکند و مرتکب گناه ديگري نشود، صرف ايجاد حسد در درون انسان حرام نيست. اگر کسي در هنگام ايجاد حسد آن را آشکار کند و عکس العمل منفي نشان دهد ،به گونه اي که ديگران متوجه حسادت او شود ،جايز نيست. (3)
پي نوشت ها:
1. الكافي، ج 2،ص306 باب الحسد.
2، همان،ص 307.
3. سؤال تلفني (7840001-0251) از دفتر آيت الله مکارم شيرازي.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.