قرآن پژوهي

1- كاملترین نرم افزار قرآن پژوهی شامل كاملترین آمارگیری باشد كدام است؟
نرم افزارهای مشكاه الانوار و جامع تفاسیر نور، كتاب هدایت در قرآن آیت الله جوادی آملی، ترجمه آيت الله مكارم، حسين انصاريان، فولادوند، مجتبوي و..

   1- كاملترین نرم افزار قرآن پژوهی شامل كاملترین آمارگیری و غیره باشد كدام است ؟

    2- چگونه می توان به تمامی قرائت های قرآن دسترسی پیدا كرد ( هر هفت قرائت )؟

   3- بهترین ترجمه قرآن كدام است ؟

 4- كاملترین كتاب در زمینه موضوع هدایت در قرآن كدام است ؟

          می توانید از نرم افزارهای مشكاه الانوار و جامع تفاسیر نور تولیدی مركز تحقیقات كامپیوتر علوم اسلامی و نیز كتاب هدایت در قرآن آیت الله جوادی آملی استفاده كنید. بهترين ترجمه ها هم ترجمه آيت الله مكارم، حسين انصاريان، فولادوند، مجتبوي و..است. دست پيدا كردن به قرائت هاي هفت گانه هيچ ضررورتي ندارد. چون ما همين روايت حفص از عاصم را قبول داريم. بلكه مي توانيد وقت گرانبهاي خود را در تفسير قرآن صرف نماييد.

آيه مورد نظر به شرح زير است:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»؛ (1) بعضي از مردم جان خود را براي خشنودي خدا مي‏فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است».

در مورد شأن نزول اين آيه چندين نظر وجود دارد.

بسياري از مفسران عامه گفته اند اين آيه در شأن هر كسي است كه در جهاد يا اقدام براي رضاي خدا شركت كند و جان خود را در اين راه عرضه كند. (2)

البته ما هم قبوال داريم كه آيه هاي قرآن اگر هم شأن نزول داشته باشد، شأن نزول، آيه را خاص نمي كند. پس اين كه اين مفسران آيه را در مورد هر كسي بدانند كه در راه خدا جانفشاني مي كند، منكر شأن نزول داشتن نيست.

گروه ديگري اين آيه را در شأن صهيب رومي و بعض ديگر دانسته اند كه با دادن مال، جان خود را از قريش خريدند و به مدينه هجرت كردند. (3)

اين نظر هم حداقل از آن جهت درست نيست كه در آن "شراء" به معناي خريدن است؛ يعني كسي كه جان خود را به قيمت اموالش مي خرد؛ در حالي كه ظهور آيه اين است كه منظور از "شراء" در اين جا فروختن است؛ يعني جان خود را به قيمت رضاي خدا مي فروشد و جان را مي دهد تا رضاي خدا را به دست آورد. 

همه عالمان شيعه و بسياري از عالمان اهل سنت، شأن نزول آيه را جانفشاني امام علي (ع) در ليلة المبيت و شب هجرت پيامبر دانسته اند كه حضرت جان خود را در معرض هلاك قرار داد تا رضاي خدا را به دست آورد. (4)

اين نظر كه روايات معتبري بر آن وجود دارد، معتبرترين نظر بوده و با قرائن آيه هم سازگار است؛ ولي متأسفانه بغض با امام علي، نه تنها افراد را به كتمان اين حقيقت واداشته، بلكه بالاتر از آن خواسته اند با زبان بي زباني اين آيه را در شأن قاتل امام علي بشمارند.

ابن قتيبه در كتاب "السياسة" مي نويسد: ابن ملجم وقتي براي كشتن امام علي قبل از اذان صبح وارد مسجد شد، مكرر عبارت "و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضاة الله" را تلاوت مي كرد؛ به گونه اي كه امام علي گمان كرد بقيه آيه را فراموش كرده است. از اين رو، بقيه آيه را به ياد او آورد. (5)

و ابن ابي الحديد مي نويسد كه معاويه از سمرة ابن جندب خواست تا با جعل حديث اين آيه را در شأن ابن ملجم، و آيه "ومن الناس من يعجبك قوله في الحياة الدنيا ويشهد الله علي ما في قلبه وهو الد الخصام" را در شأن امام علي معرفي كند و سمرة با گرفتن چهارصد هزار درهم، اين خدمت را براي او انجام داد. (6)

 

پي نوشت ها:

1. بقره (2)، آيه 207.

2. ابو حيان اندلسي، البحر المحيط في التفسير، ج ‏2، ص 334، بيروت، دار الفكر، 1420 ق. 

3. واحدي، اسباب النزول، ص 67، اول، بيروت، دار الكتب العلميه، 1412 ق.

4. حاكم حسكاني، شواهد التنزيل، ج 1، ص 123 به بعد، وزارت ارشاد، اول، تهران، 1411 ق.  

5. مارديني، الجوهر النقي، ج 8 ، ص 59.

6. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 73، قم، اسماعيليان.

در مورد ورود به منزل رسول خدا و... ، عرب هاي بياباني و بدوي و تربيت نشده و تازه مسلمان در نشست و برخاست با رسول خدا رعايت حرمت و وقت گرانبهاي شان را نمي كردند. اول اين كه در خانه ايشان مي آمدند و مثل اين كه بخواهند غلام خود را صدا كنند با فرياد بلند مي گفتند: محمد بيا بيرون... ، يا بدون وقت قبلي براي گفت و گو يا صرف غذا ساعت ها قبل از وقت به خانه ايشان مي آمدند. بعد از خوردن غذا هم مي نشستند و رعايت ايشان و خانواده اش را نمي كردند و. . .

رسول خدا هم بسيار با حيا بود. نمي توانست به صراحت رفتار آنان را غلط بشمارد و از آنان بخواهد كه درست رفتار كنند. خداوند به تربيت مردم بياباني اقدام كرد و فرمود:

إِنَّ الَّذينَ يُنادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّي تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ(1)

آن هايي كه از آن سوي حجره‏ ها ندايت مي‏دهند، بيش تر بي‏ خردانند. اگر صبر مي‏كردند تا خود بيرون مي‏ آمدي و نزد آن ها مي‏رفتي، برايشان بهتر مي‏بود، و خدا آمرزنده مهربان است.

بعد مي فرمايد:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلي‏ طَعامٍ غَيْرَ ناظِرينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسينَ لِحَديثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيي‏ مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيي‏ مِنَ الْحَقِّ(2)

اي كساني كه ايمان آورده‏ايد، به خانه‏هاي پيامبر داخل مشويد، مگر شما را به خوردن طعامي فرا خوانند، بي‏آن كه منتظر بنشينيد تا طعام حاضر شود. اگر شما را فراخواندند، داخل شويد و چون طعام خورديد، پراكنده گرديد. نه آن كه براي سرگرمي سخن آغاز كنيد. اين كارها پيامبر را آزار مي‏دهد و او از شما شرم مي‏دارد. ولي خدا از گفتن حق شرم نمي‏دارد.

با توجه به اين كه رسول خدا در دوران زندگي و بعد از وفات واجب الاحترام است و محضر ايشان در هر حال حرمت دارد، مناسب است مؤمنان به هنگام ورود به خانه رسول خدا و اهل بيت و حرم هاي آنان اولا اجازه ورود بگيرند؛

ديگر اين كه در حضور آنان و در كنار مرقدهايشان حفظ حرمت و ادب كنند. به خواندن دعا و قرآن و نماز و تعليم علم و تفكر و كارهاي ارزشمند بپردازند. از نشستن بيهوده و غافلانه و بي ادبانه در كنار مرقد آن بزرگواران كه برداشت بي حرمتي شود، خودداري ورزند.

نشستن براي استفاده بردن در كنار مرقد آنان هر اندازه طولاني شود، نه تنها ناپسند نبوده، بلكه ارزشمند است، ولي نشستن بيهوده و بي ادبانه يا خوابيدن كنار مرقد آنان ناپسند مي باشد.

پي نوشت ها:

1. حجرات(49) آيه4-5.

2. احزاب(33) آيه53.

خير، اين مطلب در روايات است و روايات هم در صورت داشتن سند صحيح و نداشتن تعارض با قرآن و اصول قرآني و عقلي، معتبر و حجت هستند.

تدبر اين است كه قلب با توجه به عواقب در كارها مي انديشد .(1)

به خاطر اهميتي كه فكر و انديشه در شكوفايي كمالات انسان دارد، در قرآن 47 بار كلمه "عقل‌" 18 بار   "فكر"، 16 بار  "لُب‌ّ" چهار بار   "تدبر" و چند بار  "فقه‌" تكرار شده. برخي از آياتي كه در آن‌ها انسان به تفكر و تفقه فرا خوانده شده،(1) كه در زير به آن اشاره شده است .

 تدبر اين است كه قلب با توجه به عواقب در كارها مي انديشد   .(1)

 فكر و تفكر اين است كه قلب با توجه به دلائل و برهان در كار يا موضوعي مي انديشد . به گفته راغب اصفهاني فكر نيرويي است كه علم را به سوي معلوم برد. به گفته فلاسفه حقيقت تفكر مركب از دو حركت است، حركتي به سوي مقدمات هر مطلب، سپس حركتي از  مقدمات به سوي نتيجه كه مجموعه اين دو حركت سبب شناخت و معرفت اشيا مي شود . (2)

 تفقه تلاش براي فهميدن ژرف و عميق است . فقه عبارت است از آگاهي بر مطلب پنهان به كمك مطلب حاضر و موجود .(3)

اما معناي عقل و تعقل به نيرويي گويند كه انسان نفس خود را حبس كند.نگذارد كه هواها به او سرايت نمايد .در اصل از عقال به معني طنابي است كه بر پاي شتر مي بندند تا حركت نكند . از آن جا كه نيروي عقل انسان را از كارهاي ناهنجار باز مي دارد، عقل گفته مي شود .(4) به همين جهت ادراكي كه انسان دل به آن مي‏بندد و چيزي را با آن درك مي‏كند، عقل ناميده مي‏شود. هم چنين نيرويي كه به واسطه آن خير و شر و حق و باطل را از يكديگر تشخيص مي‏دهد. مقابل آن جنون، سفه و جهل است. (5)

 

براي آگاهي بيش تر در اين زمينه به كتاب پيام قرآن‌،آية الله مكارم جلد اول‌، مراجعه نماييد .

پي‏نوشت‏‌ها:

1. بقره‌، 219 ، سبأ، 46 و 266; انعام‌، 50; آل‌عمران ،191; اعراف‌، 176; رعد،3 .

 تفقّه‌: انعام‌، 65 و 98; توبه‌، 81 و 123

2.  مجمع البحرين، ج 2 ،ص 8. ماده دبر .

3. همان ،ج3 ،ص 42.

4. همان ،ص 222؛ مفردات راغب ،ماده عقل .

5. تفسير الميزان، ج 2، ص 250 و  ج 5 ،ص 267 به بعد . 

 

يكي از اصول تعليمات قرآن كريم دعوت به تفكر و تدبر است. انسان متفكر از راه مشخصي مجهول خود را معلوم مي‌كند. يعني در گام نخست، مطلوب خود را بررسي مي‌كند و مي‌بيند براي او مجهول است. سپس سراغ مقدماتش مي‌رود و آن ها را از نظر ماده و صورت تنظيم مي‌كند. از راه مقدمات تنظيم شده به مقصد مي‌رسد. پس تفكر عبارت است از: سير دروني يا حركت از مقدمات به نتيجه و از معلوم به مجهول و اساس تفكر علم است. به همين جهت مي‌گويند امر به

چيزي امر به مقدمه آن نيز هست. پس با دعوت به تفكر به سرمايه تفكر، يعني كسب معلومات صحيح نيز امر شده است.

 تفكر از ديدگاه قرآن :

قرآن كريم موضوعات تفكر را مبهم نگذاشته، بلكه انسان ها را از دو راه به تفكر و انديشيدن فرا مي‌خواند :

با ذكر تفكر و تعقل :"إنّ في خَلقِ السَّمواتِ وَ الارضِ وَ اختِلافِ اللَّيلِِ و النَّهارِ و الفُلكِ الَّتي تَجري فِي البَحرِ."(1)

 در ادامه مي‌فرمايد : در همه اين ها آيات و نشانه‌هايي از حكمت وجود دارد؛ البته براي كساني كه تعقل كنند :"لَاياتٍ لقومٍ يَعقِلون"

 اگر انسان أندكي در عالم طبيعت تدبر نمايد، خواهد فهميد كه اجزاي عالم مجموعا يك واحدي را به وجود

آورده‌اند. بين اجزاي هر مجموعه‌اي ممكن است ارتباط و وحدت و هماهنگي باشد. ممكن هم است نباشد. به عنوان

مثال گله گوسفند مجموعه‌اي است كه بين اجزايش هماهنگي وجود ندارد، در حالي كه ساختمان هر كدام از آن ها كه از ميلياردها سلول زنده تشكيل شده، مجموعه‌اي است كه روح و حيات ابدي دارد.

بدون ذكر تعقل و تفكر : گاهي در يك آيه از عنوان تفكر و تعقل سخني به ميان نمي‌آيد، ولي در آن برهان عقلي و فكري مطرح مي‌شود و خود استدلال تشويق به تفكر است. بنابراين لازم نيست از عبارت :"اِنَّ في ذلِكَ لَاياتٍ لِقَومٍ يَتفَكَّرون"(2) استفاده شود.( قطعاً در اين [امر] براي مردمي كه مي‏انديشند، نشانه‏هايي است.)

تفكر در روايات :

روايات هم مانند قرآن از دو راه جامعه بشري را دعوت به تفكر مي‌كنند :

هم در خود روايات عنوان تفكر و تعقل مطرح مي‌شود :" تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ‏ عِبَادَةِ سَنَة"(3)

گاهي نيز معارف برهاني در روايات ارائه مي‌شود كه ادراك آن بدون تفكر و تعقل ممكن نيست.

ضرورت تفكر از ديدگاه قرآن :

قرآن انسان ها را از پيروي چيزي كه دانشي نسبت به آن ندارند، منع نموده است :"وَ لا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ ؛ از چيزي

كه دانشي درباره آن نداري پيروي مكن"(4). اين آيه به تنهايي نشان مي‌دهد كه اسلام تا چه اندازه به زندگي آگاهانه اهميت مي‌دهد.

تاكيدي كه قرآن به پرورش نيروي عقل كرده، نشان مي‌دهد كه از نظر قرآن، يك انسان رشد يافته كسي است

كه اهل فكر و تشخيص باشد. از نظر قرآن اگر كسي فكر و انديشه خود را به طرز صحيحي به كار گيرد و هدف او تنها

درك حقيقت باشد، مي‌تواند رستگاري را از گمراهي تشخيص دهد. هيچ گونه اجباري در پذيرفتن اصول دين نيست: "لا اِكراهَ في الدّينِ قَد تَبيَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَيِّ ؛ در دين هيچ اجباري نيست. هدايت از گمراهي مشخص شده است."(5)

 از اين آيه بر مي‌آيد كه عامل اصلي انحراف و گمراهي انسان ها به كار نگرفتن فكر و انديشه است.

تفكر در تاريخ اسلام :

در تاريخ اسلام بنا به عللي اكثر مسلمانان درست بر خلاف جهتي كه قرآن كريم مشخص كرده بود، عمل كردند. اگر كسي كتب متكلمان و موضوعات آن ها را با موضوعاتي كه قرآن مردم را به مطالعه آن تشويق كرده، مقايسه نمايد، خواهد دانست كه آن ها تا چه اندازه از تعليمات قرآن دور شده‌اند. البته تعداد اندكي كه با روح تعاليم قرآن آشنا بودند و در موضوعات شايسته به تفكر پرداختند، همان كساني هستند كه از مفاخر مسلمانان و بلكه از مفاخر بشر به شمار مي‌روند.

معرفي منابع براي مطالعه بيش تر:

1.هنر فكر كردن، ارنست ديمنه، ترجمه : محمد رفيعي مهرآبادي.

2. جادوي فكر بزرگ، ديويد جوزف شوارتز، ناشر: فيروزه، ترجمه: ژنا بخت آور.

پي نوشت ها:

1. بقره(2)آيه164.

2. جاثيه(45)آيه13.

3. نوري، مستدرك الوسائل و مستنبط المسايل، ج11، ص183، مؤسسه آل البيت، قم، 1408ه ق.

4. طبرسي،  مكارم الاخلاق، ص455، شريف رضي، چاپ چهارم، قم 1370ش.

5. بقره(2)آيه256.

بيان تفاوت تفكر و تعقل و تدبر از ديدگاه دين اسلام ،‌ نيازمند ارائه مقاله و بلكه كتابي مفصل است ولي به چند نكته در اين زمينه اشاره مي كنيم.

به طور كلي بايد بدانيد:

خداوند متعال در آيات قرآن بندگانش را به تفكر و تعقل و تدبر دعوت كرده است. هر چند در يك نگاه كلي مي توان گفت تمام اين الفاظ دعوت به تقويت قوه ادراك و به نوعي انديشيدن است لكن چنان چه اين الفاظ در آياتي به دنبال هم بيايد مسلما جنبه تفنن در عبارت ندارد، بلكه آنچه از روش قرآن مي‏دانيم هر كدام اشاره به نكته‏اي است.

به عنوان مثال، مطالعه و تامل در آيات 9 تا 13 سوره مباركه نحل بخشي از تفاوت هاي بين اين واژگان را روشن مي كند. شايد نكته تفاوت بين واژگان تفكر و تعقل در آيات مذكور اين باشد كه مساله در مورد الوان نعمت هاي موجود در زمين آن قدر روشن است كه تنها تذكر و يادآوري كافي است، ولي در مورد زراعت و زيتون و نخل و انگور و به طور كلي ميوه‏ها كمي بيشتر انديشه لازم است، تا به خواص غذايي و درماني آنها آشنا شويم، به همين جهت تعبير به" تفكر" مي‏كند.

اما در مورد تسخير خورشيد و ماه و ستارگان و اسرار شب و روز باز هم انديشه بيشتري لازم است، لذا تعبير به" تعقل" كه گوياي سطح بالاتري از انديشه است فرموده است. (1)‌ به عبارت ديگر تعقل،‌ مرحله گنجينه ساختن حوادث و پيشامدها و بهره‏مند شدن از آنها براي فهم و دريافت پيشامدهاي تازه است و اين فرايند همان چيزي است كه به نام «عقل» و «تعقل» ناميده مي‏شود. (2)

و اما تدبر: اين واژه در اصل از ماده" دبر" (بر وزن ابر) به معني پشت سر و عاقبت چيزي است، بنابراين تدبر يعني بررسي نتائج و عواقب و پشت و روي چيزي مي‏باشد، و تفاوت آن با" تفكر"، اين است كه تفكر مربوط به بررسي علل و خصوصيات يك موجود است، اما" تدبر" مربوط به بررسي عواقب و نتائج آن است. (3)

پي نوشت ها :

1. مكارم شيرازي،‌ ناصر،‌ تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه،‌ تهران،‌ ج‏11، ص 177.

2.  مترجمان،‌تفسير هدايت،‌ بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، مشهد، 1377 ش،‌ چاپ اول، ج‏6، ص 30.

3. مكارم شيرازي،‌ ناصر،‌ تفسير نمونه، ج‏4، ص 28.

 بايد چند نكته را متذكر شويم:

1- اسلام ديني است جهاني و كامل . اين دين برنامه هدايت انساني را تا روز قيامت به همراه دارد . براي تمام ابعاد زندگي انسان برنامه و قانون دارد، منتها قوانين بايد استخراج شود و استنباط گردد. از طريق تحقيق و پژوهش ابعاد آن و دستور عمل‌‌ها و راهكارهاي آن تبيين شود.

2-كتاب هاي  روانشناسي يا نظرات روانشناساني كه امروزه مطرح است، بيش تر قوانين و اصول آن فرضيات است .پايه تجربي دارد . نمي‌تواند به عنوان توصيه‌اي صد در صد اطمينان آور مطرح باشد.

3- قوانين و احكام اسلام در قرآن و روايات طوري تنظيم شده است كه سعادت دنيوي و اخروي انساني را در پي دارد . با توجه به نيازها و مصالح افراد انساني وضع شده، به طوري كه اگر به آن ها عمل كند، هم آباداني و خوشبختي دنيا و هم آخرت را به دست مي‌آورد.

 قسمت زيادي از توصيه‌ها و يافته‌هاي روانشناسي روز مورد تأييد اسلام نيست . با اهداف عالي اسلام كه سعادت دنيا و آخرت انسان است، ‌سازگار نمي‌باشد؛ زيرا:

 اولاً روانشناسي امروزه به ابعاد وجودي  و نيازهاي عالي انسان و توانايي‌هاي وي  توجه  فراگير نكرده‌ ،آدمي را در حدّ حيوان تنزل داده‌، از طرف ديگر محور كار خود را فقط رفتار او قرار داده و به بقيه ابعاد وجودي وي توجه نكرده‌است.

ثانياً در تدوين فرضيات گاهي افراط كرده و گاهي تفريط و نتوانستند‌ حق مطلب را ادا كنند. تناقض‌هاي زيادي بين روان شناسان مشاهده‌ مي‌شود.  فرويد به عنوان يك روان تحليل‌گر مشهور انسان را مجبور مي‌داند. قائل است كه خيلي از كارهاي انسان جبري است و اراده‌اي از خود ندارد. رفتارگراها كه كارهاي انسان را عبارت از محرك و پاسخ مي‌دانند ، براي شناخت و عقل انسان ارزش چنداني قائل نيستند.

 روانشناسي مورد تأييد اسلام  روانشناسي است كه از منبع غني و سرشار قرآن مجيد و روايات معصومين و عمل آنان نشأت گرفته باشد. تمام مسائل انساني را (فردي و اجتماعي) بر اساس فطرت و ارزش هاي مطلق تحليل كند. دستور عمل‌هاي خود را  طبق مصلحت دنيوي و اخروي انسان ها و سعادت آنان تنظيم نمايد. در ارايه راهكارها به تمام ابعاد وجودي انسان از قبيل عواطف، نيازها، عقل، حافظه، دين، اخلاق، وجدان، روح و روان  توجه داشته باشد. سعي كند انسان را به خليفة الله شدن و قرب الي الله كه كمال نهايي انسان است، نزديك كند. در دستور بهداشتي هم به نيازهاي واقعي و مصلحت‌دار او توجه نمايد.(1)

در موضوعي كه گفتيد كه ملاك همه چيز و رسيدن به آن ها را فكر و تمركز كردن و سپس رسيده به آن مي دانيد ،جزء روانشناسي غير ديني است. اگر تمام كار در اين باشد كه فقط با تمركز و فكر زياد انسان به آن ها برسد،به يقين خلاف و غير صحيح است . منافات با تلاش و كوشش انسان دارد . اين در دين مبين اسلام وجود ندارد . در سوره اي هم به آن اشاره نشده است .

اما اگر به عنوان مقدمه كارها و انجام فرامين الهي و رسيدن به مطلوب حقيقي فرض شود، خوب است . سفارش قرآن مجيد و روايات معصومين است .گويا همان تدبر و تفكر در خالق هستي و مخلوقاتتش است. (2) با توكل و اميد به خدا و تلاش و كوشش و مصلحت و حكمتي كه در اين مسايل وجود دارد كه خدا به همه آن ها آگاه تر است، رخ مي دهد و صورت مي پذيرد . اين موافق دين مبين اسلام است.

 راه رسيدن به مراد دل تان اگر خدا صلاح بداند، نيازمند حداقل چند چيز است:

1- توكل به خدا :

 وَ تَوَكَّلْ عَلَي اللَّهِ وَ كَفي‏ بِاللَّهِ وَكيلاً ؛(3 )

 بر خدا توكّل كن، و همين بس كه خداوند حافظ و مدافع (انسان) باشد!

2- دعا و عبادت خدا :

وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي‏ سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرين؛ (4 )

پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانيد تا (دعاي) شما را بپذيرم! كساني كه از عبادت من تكبّر مي‏ورزند، به زودي با ذلّت وارد دوزخ مي‏شوند!»

پي نوشت ها:

1.كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ ؛

اين كتابي است پر بركت كه بر تو نازل كرده‏ايم تا در آيات آن تدبر كنند و صاحبان مغز (و انديشه) متذكر شوند: ص(38) آيه 29

1. مكتب‌هاي روانشناسي و فقر آن، ج 1 و2، دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، انتشارات سمت، 1372 ؛

محمد آل اسحاق، اسلام و روانشناسي، انتشارات آل اسحق خوييني،  1369، ص 18 

3.احزاب (33) آيه 3

4.غافر (40) آيه 60

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها