مراجع

خداوند در قرآن از دو نوع پيروي ياد كرده و يكي را تقبيح كرده و پويندگانش را ملامت كرده و ديگري را تحسين كرده و بدان فراخوانده است.
چگونه مي توان با قرآن ثابت كرد كه ما نياز به مرجع تقليد داريم؟

پرسش:
چگونه مي توان با قرآن ثابت كرد كه ما نياز به مرجع تقليد داريم

پاسخ:
خداوند در قرآن از دو نوع پيروي ياد كرده و يكي را تقبيح كرده و پويندگانش را ملامت كرده و ديگري را تحسين كرده و بدان فراخوانده است.
تقليد مذموم:
وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُون (1)
چون به ايشان گفته شود كه از آنچه خدا نازل كرده است پيروي كنيد، گويند: نه، ما به همان راهي مي‏ رويم كه پدرانمان مي‏ رفتند. حتي اگر پدرانشان بيخرد و گمراه بوده‏ اند.
قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُون (2)
آن آييني كه پدران خود را بدان معتقد يافته‏ ايم ما را بس است. حتي اگر پدرانشان هيچ نمي‏ دانسته ‏اند و راه هدايت نيافته بوده‏ اند؟
تقليد ممدوح:
يا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جاءَني‏ مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْني‏ أَهْدِكَ صِراطاً سَوِيًّا (3)
اي پدر، مرا دانشي داده ‏اند كه به تو نداده‏ اند. پس، از من پيروي كن تا تو را به راه راست هدايت كنم .
فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (4)
اگر خود نمي‏ دانيد، از اهل كتاب بپرسيد.
آياتي كه تقليد را لازم مي شمرد، فراوان است و نياز به مرجع يك حكم فطري است. زيرا همه مردم عالم به احكام دين نيستند و فرصت و توان مراجعه و استنباط احكام را از كتاب و سنت ندارند و براي فهميدن حكم خدا ، چاره اي جز مراجعه به عالمان دين و قرآن و حديث شناس ندارند. قرآن و روايات همين حكم فطري عقل را يادآوري كرده و به تقليد از عالم عادل فراخوانده و از تقليد از فاسقان كه علم ندارند و ادعاي علم مي كنند يا علم دارند. ولي فاسقند و در حكم خدا دست مي برند ، نهي كرده است.

 پي نوشت ها:
1. بقره (2) آيه 170.
2. مائده (5) آيه 104.
3. مريم (19) آيه 43.
4. نحل (16) آيه 43.
 

 

برخي معتقدند كه در هيچ زمينه اي اعم از احكام و اعتقادات جاي تقليد نيست.از مجتهدين نبايد تقليد كرد چون دين بر محور فهم قرآن و برخي روايات متواتر استوار است.ازآيه هاي متعدد قرآن و از جمله آيه اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي بر مي ايد كه تمام احكام در قرآن آمده و پيامبر نيز هر آنچه مورد نياز بوده بيان فرموده است.با توجه به آيات قرآن كه دعوت به تدبر و تفكر كرده و بيان للناس است پس از دوران پيامبر بايد با فهم عميق از مفاهيم قراني به گوهر دين و احكام آن با تكيه برتدبر قراني دست يافت. قواعد و روش فقهاو منابع مورد استفاده انهانسبت دوري با قرآن داشته و تنها به روايات آن هم با انواع توجيهات و روش ها در اعتبار بخشيدن به انها و در مرحله بعد توجيه مخالفت احتمالي آنها با نص قرآن، استناد كرده اند.به علاوه برخي از علماي بزرگ هم اظهار داشته اند(علامه طباطبايي)كه حوزه هاي علميه و فقاهت ما از قران بدور افتاده اند. همچنين شهيد مطهري و امام خميني نيز اظهارات مشابهي داشته اند.قواعد اصول فقه جعل فقهاست و اعتباري ندارد و حداقل اين است كه نه اين قواعد و نه احكام مبتني بر آن قطعي و جزمي نيستند.محورهاي اصلي مورد سوال:فلسفه فقه و اصول فقه- جايگاه عقل در فهم دين (اعتقادات و احكام)و نقش معصوم در اين ميان-سنت فقهي شيعه(دلايل حجيت نهاد فقه شيعه و اجتهاد-مباني و منابع)-جايگاه فهم مفاهيم قرآني و نه صرف آيات الاحكام در استنباط احكام- جزميت بر روي روش استنباط حكم و روش تفسيري خاص- اسيب شناسي متد هاي اصولي رايج لطفابنده را به مقالات و كتب تخصصي درموضوعات فوق ارجاع دهيد.جواب اجمالي وافي به مقصود نيست.بنده با برخي دوستان جلسات بحثي داريم كه مايليم با استفاده از منابع معتبر،تقريبا تفصيلي و محققانه به نتايجي دست يابيم.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
به دليل تعدد فرازهاي پرسش جواب در چند محور تقديم مي‌شود:
1- همان طور که به حکم عقل و سيره عقلاي در هر کاري اگر انسان خودش متخصص و خبره نباشند، بايد به متخصصين و کساني مراجعه کند که در آن کار صاحب نظر و اهل تجربه‌اند، مثلا براي يک مريض عقل و عقلا حکم مي‌کند که بايد به پزشک مراجعه نمود و طبق نظر او دارو مصرف نمايد، و صدها مسئله ديگر از اين قيبل که در زندگي انسان وجود دارد، در مسئله تقليد نيز همين مبنا و معيار عقلي و عقلاي ملاک است از اين رو کساني که خود در استنباط احکام و تکاليف خود از منابع مربوطه ناتوان است، و به هر دليلي نمي‌تواند وظيفه شرعي خود را در ساحات مختلف زندگي فردي و اجتماعي و عبادي از قرآن و سنت و ساير منابع مربوط به دست بياورد، عقل حکمت مي کند که به مجتهد عادل و جامع الشرايط که در آن کار صاحب نظر و متخصص است، مراجع نمايد و طبق فتواي او رفتار کند. از اين روست که در رساله هاي عملي چنين آمده: تقليد در اصول دين جايز نيست و مسلمان بايد در اصول دين يقين داشته باشد و در احکام غير ضروري دين يا بايد مجتهد باشد و بر طبق اجتهاد خودش عمل نمايد، و از مجتهد تقليد کند يعني به دستور او رفتار نمايد. (1)
قرآن کريم در باب اين که اگر انسان چيزي را نمي داند بايد از کسي که مي‌داند بپرسد فرمود: «فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون» (2) پس اگر نمي‌دانيد از اهل ذکر و آنهايي که مي دانند سوال کنيد. اين آيه نيز مي‌تواند بيانگر يک اصل کلي در باب مراجعه در هر کاري به متخصصان مربوط به دست آورد. چه اين که در روايات نيز تاکيد شده که در عصر غيبت امام زمان (ع) مومنين بايد علماي دين براي دانستن احکام و تکاليف شرعي شان مراجعه کنند. (3)
2- در مسايل اعتقادي خود مراجع بزرگوار در اول رساله شان همواره تصريح دارند که تقليد نادرست است، ولي در امور فقهي و احکام براي کسي که مجتهد نيست، تقليد واجب است، اما اين نکته که گفته شده در قرآن و روايات متواتر همه چيزآمد..
بايد گفت: اولا اين سخن مثل سخن کسي است که معتقد به خود درماني است و مي‌گويد همه چيز در کتاب هاي پزشکي بيان شده لازم نيست براي معالجه نزد پزشک رفت و پول مصرف نمود، اين سخن را هيچ عاقلي نخواهد پذيرفت.
ثانيا: جاي ترديد نيست که در قرآن کريم همه چيز بيان شده و تمام احکام مربوط به نيازهاي گوناگون زندگي انسان در قرآن و سنت بازگو شده ولي آن آيات نياز به کارشناس دارد تا آن را خوب طرح و تبيين کند د راين باره کلام امير مومنان بسيار زيبا و گوياست که فرمود:
«و قد کان يکون من رسول الله الکلام له و ... : فکلام خاص، و کلام عام، فيسمعه من لا يعرف ما عني الله، به و لا ما عني رسول الله .... السامع و يوجهه علي غير معرفه بمعناه و ما قصده و ما خرج من اجله» (4) گاهي سخن از رسول خدا داراي دو معنا بود، سخن عام و سخن خاص، کسي آن را مي شنيد که مقصود خدا و پيامبرش را از آن کلام نمي فهميد، پس به معناي دلخواه خود تفسير مي‌کرد، بدون آن که معناي واقعي آن را بداند که براي چه هدفي صادر شد، بنابراين در آيات قرآن و روايات گر چه همه چيز بيان شده، ولي در ميان آنها، ناسخ و منسوخ، مطلق و مقيد، عام و خاص و مانند آن وجود دارد که متخصص و اسلام شناس متبحر لازم دارد تا آن امور را از هم تفکيک و بازشناسي و از مجموع آنها احکام شرعي را به دست آورد، و در عصر غيبت امام زمان اين کار بر عهده مجتهد عادل و جامع الشرايط است و کسي که از موهبت اجتهاد برخوردار نيست به حکم شرع و عقل مکلف است از متخصص مربوط پيروي و طبق نظر او عمل نمايد وگرنه خلاف وظيفه شرعي خود رفتار کرده است.
3- آنچه را مراجع شيعه در طول تاريخ به عنوان منابع استنباط احکام شرعي در اختيار داشته قرآن و سنت و عقل و اجماع بوده است و آنها از خود چيزي را نگفته و نمي‌گويند بلکه آنچه از منابع ياد شده به دست مي آورند به مردم بازگو مي کنند، و آنچه در پرسش به آنان نسبت داده شده دور از واقع است.
4- آنچه به علامه طباطبايي و امام خميني و شهيد مطهري نسبت داده شده، نادرست است و يا قابل توجيه، آنها خودشان مجتهد و فقيه و صاحب نظر در استنباط احکام بوده‌اند و علامه خودش در علم اصول کتابي عميق دارد، امام که معلوم است و کتاب هاي متعدد در علم اصول دارد و شهيد مطهري نيز درباره نقش و جايگاه علم اصول فقه در کتاب‌هاي خود از جمله کتاب آشنايي با علوم اسلامي، بخش فقه و اصول فقه و نيز مجموعه آثار 20 درباره اصول فقه، فقه، اصل اجتهاد در اسلام، به تفصيل بحث کرده
و پرسشگر محترم ديدگاه ايشان را در آن کتاب به تفصيل مي تواند مطالعه و به ديگران بازگو نمايد.
ظرفيت پاسخنامه اجازه بحث و تحليل بيشتر را در اين خصوص نمي دهد تفصيل مسئله را در کتاب مجموعه آثار شماره 20 شهيد مطهري ملاحظه فرماييد.
پي نوشت‌ها:
1. توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 14.
2. نحل (16) آيه 43.
3. ر. ک: آيت الله جوادي آملي، ولايت فقيه، ص 191.
4. نهج البلاغه خطبه 210.

در خصوص حرمت تریاک چرا مراجع حکمی صادر نکرده اند؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
همه مراجع مواد مخدر(ترياك، هروئين،‌كراك و...) را حرام کرده اند.
در فتواي مراجع آمده است:
استعمال مواد مخدر يكى از محرمات است كه ادله مختلف شرعي بر حرمت قطعى آن دلالت دارد . بر همه مسلمانان واجب است كه از اين مواد پليد پرهيز و اجتناب كنند.فرزندان و بستگان و آشنايان خود را از آن ها شديداً بر حذر دارند . هركس هر گونه كمكى به كشت و تهيه و حمل و نقل و پخش اين مواد كند، مشمول مجازات الهى خواهد بود . هرگونه درآمدى از آن حاصل شود، حرام و نامشروع است. (1)
مقام معظم رهبرى :
غرق كردن نسل جوان در فسادهاى گوناگون و اعتياد به مواد مخدر و مسكر آور يك سياست پياده شده استعمار و استكبار است .
بسياري از مراجع ديگر نيز حکم به حرمت آن داده اند.(2)
بنابراين استفاده از مواد مخدر حرام است .
حتي بنا بر فتواي آيت الله مکارم شيرازي کشيدن سيگار حرام است .
به نظر مراجع معظم ديگر کشيدن سيگار اگر ضرر قابل ملاحظه‌اي داشته باشد، حرام است و گرنه حرام نيست(2).
پي‌نوشت‌ها:
1. آيت الله مکارم شيرازي، استفتاآت،ج3، س497.
2. آيت الله فاضل لنکراني، جامع المسائل، ج2، س943؛
آيت الله خامنه‌اي، استفتاآت، س 1403؛
آيت الله تبريزي، استفتائا ت، س2184؛
آ يت الله مکارم شيرازي، استفتاآت، ج3، س 493.