۱۴۰۳/۰۴/۰۷ ۱۳:۴۰ شناسه مطلب: 99376
پرسش:
عصای موسی به مار کوچکی تبدیل شد یا اژدها؟ - ﴿ وَ أَلْقِ عَصاکَ فَلَمّا رَآها تَهْتَزُّ کَأَنَّها جَانٌّ وَلّى مُدْبِراً﴾؛ (النمل، آیه 10) و (القصص، آیه 31) ﴿ فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ ﴾ (الأعراف، آیه 107) و (الشعراء، آیه 32) در آیه نخست ادعا شده عصای حضرت موسی علیهالسلام تبدیل به یک مار کوچک شد، اما در آیه دوم خبری از مار کوچک نیست و عصا تبدیل به اژدها میشود. آیا این تناقضی که نباید در یک کتاب الهی نباشد، نیست؟
پاسخ:
مفسران مسلمان به این اشکال پاسخهای مختلفی دادهاند. (1) در اینجا برای نمونه، به سه جواب اشاره میشود:
1. دو واقعه مختلف
یکی از شرایط تناقض، وحدت زمان است. با نگاه به آیات قبل و بعد آیات بالا، متوجه میشویم که آنها از یک واقعه خبر نمیدهند تا باهم متناقض باشند؛ بلکه یکی درباره آغاز رسالت حضرت موسی علیهالسلام و در وادی ایمن (2) و دیگری مربوط به دربار فرعون (3) است:
1.1. واقعه اول و ماجرای تبدیل عصا به مار کوچک:
(یاد کن) هنگامی را که موسی به خانوادهاش گفت: آتشی را از دور دیدم. بهزودی یا خبری از آن برای شما میآورم یا از آن شعلهای برگرفته به شما میرسانم تا خود را گرمکنید. هنگامیکه موسی نزد آن آتش آمد، ندا رسید که پربرکت باد آنکه در آتش و آنکه پیرامون آن است! خدا که پروردگار جهانیان است، پاک و منزّه است. ای موسی! من خدای توانای شکستناپذیر و حکیم هستم. عصایت را بیفکن. وقتی موسی آن عصا را دید که تند و شتابان حرکت میکند، گویا ماری باریک و تیزرو است، پشتکنان رو به فرار گذاشت و به پشت برنگشت. [ندا رسید]: ای موسی! نترس که پیامبران نزد من نمیترسند ... و دستت را در گریبانت کن تا بدون هیچ عیبی، سفید و درخشان بیرون آید، [با این دو معجزه که در ضمن] نُه معجزه است بهسوی فرعون و قومش [برو] که قطعاً آنان گروهی نافرماناند. (4)
همانطور که مشخص است این آیات مربوط به زمان بازگشت حضرت موسی علیهالسلام از مدین و پیش از رفتن او به دربار فرعون است.
2.1. واقعه دوم و ماجرای تبدیل عصا به اژدها:
سزاوار است که درباره خدا سخنی جز حق نگویم. بدون شک من دلیلی روشن [بر صدق رسالتم] از سوی پروردگارتان برای شما آوردهام، [ای فرعون! از حکومت ظالمانهات دستبردار] و بنیاسرائیل را [که به اسارت درآوردهای، آزاد و] با من روانه کن. فرعون گفت: اگر [در ادعای پیامبری] از راستگویانی و معجزهای آوردهای، آن را نشان بده. موسی عصایش را انداخت و به ناگاه اژدهایی آشکار شد. دستش را از گریبانش بیرون کشید که ناگهان دست برای بینندگان، سپید و درخشان گشت. اشراف و سران قوم فرعون گفتند: قطعاً این جادوگری [زبردست و] داناست. (5)
اما این آیات مربوط به رفتن حضرت موسی علیهالسلام به دربار فرعون است. (6)
بنابراین:
سوره نمل: عصای حضرت موسی علیهالسلام در وادی ایمن تبدیل به مار کوچک شد.
سوره اعراف: عصای حضرت موسی علیهالسلام در کاخ فرعون تبدیل به اژدها شد.
نکته مهم این است که این تفاوت نهتنها با الهی بودن قرآن منافاتی ندارد، بلکه تأییدکننده آن نیز است. توضیح آنکه خداوند در وادی ایمن برای نخستین بار عصای حضرت موسی علیهالسلام را به یک مار کوچک تبدیل کرده، اما باوجود این، حضرت که تاکنون شاهد چنین چیزی نبوده، از وحشت پا به فرار میگذارند. حال فرض کنید اگر خداوند در همان بار نخست بهجای تبدیل عصا به مار کوچک، آن را به اژدها تبدیل میکرد، حضرت چه واکنشی نشان میدادند و ممکن بود چه اتفاقی برایشان بیافتد. به خاطر همین، خداوند حکیم و دانا در بار نخست آن عصا را تبدیل به یک مار کوچک کرد تا ترس حضرت بریزد و در نوبتهای بعد آن را تبدیل به اژدها کرد.
نکته مرتبط به آسمانی بودن قرآن، دقت تعابیر به کار رفته در این کتاب است. خالق قرآن هم بهدرستی ازآنچه رخ داده باخبر است و هم در مقام نقل به کوچکترین جزئیات توجه دارد و به خاطر همین، تعبیر به کار رفته برای وادی ایمن با تعبیر مورد استفاده برای کاخ فرعون با هم متفاوت هستند. نیازی به گفتن ندارد که اطلاع از این امور و همچنین خلق آیات قرآن بر اساس آنها از عهده بشری درس ناخوانده همچون حضرت محمد صلیالله علیه و آله، (7) خارج است.
2. توصیف شی واحد با اوصاف مختلف آن
پاسخ دیگری که به این شبهه داده شده، بر این پایه است:
عصا در هر دو بار، چه در وادی ایمن و چه در کاخ فرعون، به یک مار واحد و همسان تبدیل شده، اما علت تفاوت در تعبیر این است که خداوند هر بار از آن مار با توجه به یک صفت و ویژگی آن یاد کرده است. چون این موجود بهسرعت حرکت میکرده و جابهجا میشده، بار اول از آن با عنوان «جانّ» به معنای «مار سفید سبک سریع» یاد شده؛ و چون همین مار افزون بر سرعت زیاد، بسیار بزرگ نیز بوده، بار دوم، خداوند از آن با عنوان «ثعبان» یاد کرده است که به معنای «مار بزرگ زرد دارای یال» است. (8) یکی از مفسران قرآن چنین گفته است: «خداوند تعالى اژدها شدن عصاى موسى را در سه مقام به سه لفظ (حیه و جان و ثعبان) بیان فرموده؛ مار چه کوچک باشد چه بزرگ آن را حیه میگویند، جان مار نازکى است که بهسرعت راه میرود، ثعبان به معناى اژدهاى بزرگ است مقصود از ذکر عصا به سه لفظ این است که آن عصا در موقع مار شدن داراى سه صفت میشد اولاً به شکل مار در ثانى به شکل مار بزرگ اژدها بوده ثالثاً در عین بزرگى بهمثل مار نازک بهسرعت و تندى حرکت میکرد». (9)
برای نمونه، تصور کنید که شما با فردی که هم قد بلندی دارد و هم هیکلش تنومند است، ملاقات کردهاید. بار اول که میخواهید داستان ملاقاتتان با او را تعریف کنید، از او با توجه به قد بلندش با عنوان «مرد قد بلند» یاد میکنید؛ اما بار دیگر که میخواهید ماجرای همین ملاقات را دوباره نقل کنید، با توجه به هیکل تنومندش، برای او از عنوان «مرد تنومند» استفاده میکنید. آیا شما دچار تناقضگویی شدهاید و میتوان به شما گفت: چرا ضد و نقیض حرف میزنید؟
البته علامه طباطبایی معتقد است که قرآن هیچگاه نگفته است که عصای حضرت موسی علیهالسلام به مار تبدیل شد؛ بلکه گفته: آن عصا شبیه و همانند مار است: ﴿ کَأَنَّها جَانٌّ وَلّى مُدْبِراً﴾؛ گویا ماری باریک و تیزرو است. (10)
در حقیقت، عصا تبدیل به اژدها میشده اما آن اژدها در عین بزرگی همچون یک مار کوچک، سریع و شتابان بوده است. مطابق این قول نیز اصلاً تناقضی وجود ندارد؛ چراکه طبق برخی از آیات، عصا تبدیل به اژدها میشده و مطابق برخی دیگر از آیات، آن عصا بعد از تبدیلشدن به اژدها شبیه و همانند یک مار سریع، حرکت میکرده است. (11)
سوره اعراف: عصای حضرت موسی علیهالسلام تبدیل به اژدها میشد.
سوره نمل: عصای حضرت پس از تبدیلشدن به اژدها همانند یک مار کوچک، سریع حرکت میکرده است.
3. اشاره به مراحل مختلف تبدیل عصا
پاسخ دیگری که برخی از مفسران به این ادعای تناقض دادهاند، این است که عصا در آغاز تبدیل به یک مار کوچک و بعد بهتدریج و مرحلهبهمرحله بزرگ و بزرگتر و در پایان یک اژدها میشده است.
(12) برابر این دیدگاه، برخی از آیات ناظر به مرحله اول تبدیلشدن عصا و برخی دیگر ناظر به مرحله پایانی آن هستند.
سوره نمل: عصای حضرت در آغاز فرایند تبدیل، یک مار کوچک بوده است.
سوره اعراف: عصای حضرت موسی علیهالسلام در پایان فرایند تبدیل، یک اژدها بوده است.
با قطعنظر از اینکه سرّ این تفاوت در تعبیر چیست، مهم این است که با پذیرش هرکدام از این اقوال، درباره عصای حضرت موسی علیهالسلام هیچگونه تناقضی بین آیات قرآن وجود ندارد. (13)
پینوشتها:
1. ر.ک: شیخ طوسى، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، بیتا، ج8، ص 17.
2. سوره مریم، آیه 52؛ سوره طه، آیه 80؛ سوره قصص، آیه 30. مراد از «وادی ایمن» مکان مقدسی است که حضرت موسی علیهالسلام در آنجا ندای خداوند را شنید. چون این وادی در سمت راست کوه طور ـ یا سمت راست حضرت ـ بود به وادی ایمن معروف شده است.
3. سمرقندى، نصر بن محمد، تفسیر السمرقندى المسمى بحر¬العلوم، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1416 ق، ج2، ص 574: «أن الثعبان کان عند فرعون و الجان عند الطور»؛ علم الهدى، على بن الحسین، تفسیر الشریف المرتضى المسمى ب: نفائس التأویل، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1431 ق، ج3، ص 170؛ جرجانى، عبدالقاهر بن عبدالرحمن، درج الدرر فى تفسیر القرآن العظیم، عمان، دارالفکر، چاپ اول، 1430 ق، ج1، ص 686.
4. سوره نمل، آیههای 7 تا 12. در آیه 20 سوره طه نیز همین ماجرا نقلشده، اما در آن شاهد تعبیر «حیّه» هستیم: ﴿ فَأَلْقٰاهٰا فَإِذٰا هِیَ حَیَّهٌ تَسْعىٰ ﴾؛ پس آن را افکند، ناگهان ماری شد که بهسرعت میشتافت. «حیّه» در زبان عربی به معنای مار است و شامل هر ماری اعم از کوچک و بزرگ میشود. ر.ک: زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج3، ص 58: «فإن قلت: کیف ذکرت بألفاظ مختلفه: بالحیه و الجان و الثعبان؟ قلت: أمّا الحیه فاسم جنس یقع على الذکر و الأنثى و الصغیر و الکبیر؛ و أمّا الثعبان و الجان فبینهما تناف، لأنّ الثعبان العظیم من الحیات و الجان الدقیق».
5. سوره اعراف، آیههای 105 تا 109.
6. شیخ طوسى، التبیان فی تفسیر القرآن، ج8، ص 17.
7. سوره عنکبوت، آیه 48: «وَ مٰا کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتٰابٍ وَ لاٰ تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذاً لاَرْتٰابَ اَلْمُبْطِلُونَ»؛ و پیش از این [قرآن]، تو هیچ نوشتهای را نمیخواندی و آن را با دست خود نمینوشتی وگرنه باطلگرایانِ یاوهگو [در وحی بودن و حقّانیّت قرآن] شک میکردند.
8. طبرانى، سلیمان بن احمد، التفسیر الکبیر: تفسیر القرآن العظیم، اربد اردن، دارالکتاب الثقافی، چاپ اول، 2008 م، ج5، ص 7 و ج3، ص 177.
9. صادق نوبرى، عبدالمجید، ترجمه قرآن، تهران، اقبال، چاپ اول، 1396 ق، ج1، ص 277. این کتاب ترجمه فارسى «کشف الحقائق عن نکت الآیات و الدقائق» تألیف نویسنده ترکزبان میر محمد کریم نجل الحاج میرجعفر العلوى الحسینى الموسوى است.
10. معنای غالبی و مورد اتفاق حرف «کأنّ» تشبیه است؛ ابن هشام انصاری، عبدالله بن یوسف، مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ چهارم، 1410 ق، ج 1، ص 191.
11. طباطبایى، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1390 ق، ج15، ص 344.
12. شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج8، ص 17. برخی دیگر به گونه دیگری فرق گذاشتهاند و گفتهاند: «جانّ» برای پیش از پرتاب کردن عصا و «ثعبان» برای پس از آن است که به نظر با ظاهر آیه سازگار نیست. ر.ک: ماتریدى، محمد بن محمد، تأویلات أهل السنه، ج8، ص 56.
13. برای آگاهی بیشتر در این زمینه به مقاله «کاوشی نو پیرامون پاسخ به شبهه تناقضگویی قرآن درباره عصای حضرت موسی علیه¬السلام» در شماره 14 مجله بلاغ مبین که در بهار 1387 ش منتشرشده است، رجوع کنید.