پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
چرا ابراهیم مالک اشتر مختار را رها کرد
ابراهیم فرزند مالك اشتر یار صمیمی و صحابی خاص امیرالمؤمنین، رئیس قبیله نخع و یكه تاز آنان از فرماندهان شریف و با سیادتی بود كه به شجاعت و تدبیر مشهور بود.

چرا ابراهیم مالک اشتر مختار را رها کرد

شرح : چرا بعد از برتری ابراهیم مالک اشتر بر عبید الله زیاد او به مختار نپیوست و بیعت خود را شکست. آیا مختار را در درجه امیری نمی دید و می پنداشت باید خود امیر کوفه باشد یا مختار وعده ای به او داده بود که عملی نکرد یا می خواست به واسته مختار به احدافش برسد خلاصه سرانجامش چه شد ایا والی جایی شد پس اگر مختار را حق میدید و قیامشان توسط امام سجاد مورد تایید بود بعد از عهد شکنی با مختارپس مرتکب گناه شده است یا اینکه عهد شکنی از طرف مختار بوده که او تصمیم به ترک مختار می گیرد لطفابگویید کدامیک مرتکب اشتباه و گناه می باشند

ابراهیم فرزند مالك اشتر یار صمیمی و صحابی خاص امیرالمؤمنین، رئیس قبیله نخع و یكه تاز آنان از فرماندهان شریف و با سیادتی بود كه به شجاعت و تدبیر مشهور بود. بسیاری از مورخان او را در شجاعت ستوده اند. از دیگر مواردی كه مورخان در وصف شجاعتش گفته اند، حضور او در جنگ صفین است. او با وجود آن كه نوجوانی كم سن و سال بود، در این جنگ حضور یافت .

علامه سید محسن امین نیز او را در كتابش اعیان الشیعه چنین می ستاید: « ابراهیم مردی شجاع، سلحشور، با شهامت، صف شكن و رئیس بود، او دارای طبعی عالی و همتی بلند و طرفدار حق بود و دارای طبع شعر و زبانی فصیح و هوادار و دوستدار خاندان عصمت و طهارت؛ همان گونه كه پدرش مالك اشتر نیز دارای چنین صفات و امتیازات عالی بود و حق هم همین است كه چنین فرزندی مجسمه چنین پدری باشد» . (1)

چهره ای مانند ابراهیم موجبات اعتلای هر چه بیشتر مختار را فراهم آورده بود و موفقیت های بسیاری را نصیب قیام كرده بود. ابراهیم  با مختار بیعت كرد و به همراه او قیام بزرگ شیعیان عراق را به راه انداخت . او پس از آغاز قیام و بدست گرفتن امور كوفه به عنوان فرمانده كل سپاه مختار انتخاب شده، اقدامات بسیاری را در كوفه و عراق به انجام رسانید.

جنگ نهر خازر بارزترین عرصه ظهور و بروز قابلیت های فرماندهی این فرمانده شجاع بود. در این جنگ سپاه  عراق كه تعدادشان بسی كمتر از سپاه شام به فرماندهی عبیدالله بن زیاد بود بر سپاه شام  فائق آمد و ابن زیاد نیز در نبردی تن به تن با ابراهیم كشته شد. (2)

ابراهیم بعد از اتمام كار جنگ به عنوان حاكم موصل در ان جا مستقر شد (3) وی  به دستور مختار در ان منطقه با اختیارات تام امور را اداره می كرد و در زمان جنگ مختار با مصعب در محل ماموریت خود مشغول انجام وظیفه بود. (4) و مدرك معتبری نداریم كه مختار از او كمك خواسته و او در انجام وظیفه و كمك به مختار سستی كرده باشد. مختار فرماندهی جنگ با مصعب را به احمر بن شمیط كه مرد شجاع و از محبان اهل بیت بود واگذار كرد و از ابراهیم  نخواست كه فرماندهی این جنگ را به عهده بگیرد. شاید به جهت حساسیت و اهمیت منطقه موصل بوده است. شاید هم اشتباه مختار بود كه فرماندهی این نبرد مهم را به ابراهیم واگذار نكرد. (5) شاید هم علل دیگری در كار بوده كه ما از ان اگاهی نداریم و هیچ كدام عهد شكنی نكردند و عهد و پیمانی در كار نبوده و از هر دو در تاریخ به عظمت یاد شده است .

 بعد از شهادت مختار ، مصعب بن زبیر از یك سو و عبدالملك مروان از سوی دیگر در او طمع كردند تا ابراهیم را كه مردی پر نفوذ و مدیر بود ، را با خود همراه سازند ؛ از این رو مصعب نامه ای به ابراهیم نوشته به او وعده داد كه در صورتی كه حكومت ابن زبیر را بپذیرد، امارت مناطق شمالی عراق را به او می سپارد. نامه مشابهی نیز از سوی عبدالملك مروان - خلیفه اموی شام - به دست ابراهیم رسید . ابراهیم با یاران و مشاورانش در این باب به مشورت پرداخت و سرانجام تصمیم گرفت با مصعب بن زبیر همراه شود ، پس نامه ای به مصعب نوشت و با گروهی از یاران خود از موصل یا نصیبین - مقر حكومت خود - حركت كرد و به كوفه آمد و با مصعب ملاقات كرد. (6)

سرانجام ابراهیم در سال 72 هجری یا 71  در پی شكست مصعب و لشكر عراق از سپاهیان عبدالملك مروان كه برای تصرف عراق به جنگ مصعب بن عمیر فرستاده شده بودند، كشته شد و سر بریده او را نزد عبدالملك مروان فرستادند و بدن او  نزدیك سامراء به خاك سپرده شد. كه قبرش زیارتگاه و دارای قبه و بارگاهی می باشد . (7)

 

پی نوشت ها:

1. اعیان الشیعه، سید محسن امین، تحقیق سید حسن امین  ،بیروت ،دار التعارف للمطبوعات،1418 ه ق،چاپ پنجم، ج 3، ص 171 .

2. ابن اثير، الكامل في التاريخ، بيروت، دار صادر،  ج 4، ص 261 - 264 .

3. همان ، ص 265.

4. سید ابو فاضل رضوی اردكانی، ماهیت قیام مختار ، ص 655 . قم ، دفتر تبلیغات اسلامی .

5. همان ، ص 604 - 605 .

6. الكامل ، همان ، ص 275 .

7. اعیان الشیعه،.همان ،ص 171 و 174.