پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

با سلام ممنون می شوم اگه به سوالم جواب بدین من یک پسر 26 ساله هستم از لحاظ فیزیکی کاملا سالم هستم یک مشکل از بچگی داشتم و دارم این است که علاقه زیادی به زن بودن داشتم و دارم به خدا همجنسباز نیستم فقط علاقه دارم که زن باشم خودمو با دوستانم مقایسه می کنم می بینم که زمین تا آسمون فرق دارم اونا با توجه به شرایط سنی که داریم همش دنبال جنس مخالفن ولی من یک جورایی مثل اونا نیستم، همش خودمو جای یک زن فرض میکنم. بازم میگم همجنسباز نیستم و حالم از این کار بهم میخوره. فقط می خواستم بدونم آیا ممکن است در آخرت مردها و زن ها با توجه به روحیشون، جنسشون مخالف چیزی که در این دنیااست بشود؟ اگه جوابتون مثبت هست یا منفی بهم منبع معرفی کنید و منبعی درباره زندگی در آخرت بهم معرفی کنید در ضمن دوست ندارم به روانپزشک مراجعه کنم یا تغییر جنسیت بدم چون میدونم این کار بیفایده است و آدم رو به یک زن کامل تبدیل نمیکنه فقط میخواستم بدونم ممکنه خدا لطف بکنه(اینو ایمان دارم که خدا قادره) و من و در آخرت، خودش تغییر جنسیت بده؟ ممنون می شوم اگه جوابم رو بدید و من رو از نظر روحی آروم کنید

اگر مفهوم جسمانی بودن معاد روشن گردد، پاسخ دقیق تری نسبت به این سوال به دست خواهد آمد. در ابتدا باید در این خصوص به این نکته اشاره گردد که مقصود از معاد جسمانی آن است که در جهان اخروی، انسان با وجودی جسمانی حضور می یابد و نعمت یا عذاب اخروی نیز جسمانی می باشد، ولی معاد روحانی آن است که انسان با وجود روحانی (غیر جسمانی) به حیات اخروی خویش ادامه می دهد. در جهان باز پسین، از لذت‌های معنوی و روحانی بهره‌مند می گردد یا به عذاب‌های معنوی و روحانی دچار می شود. (1)
تمامي علماي اسلام اعم از شيعه و سني بر این باورند که : معاد انسان هم جسمانی و هم روحانی است. بر اساس این دیدگاه آدمی در آخرت با وجود جسمانی و روحانی (مثل آن که در دنیا هست) حضور می یابد و حیات اخروی او حیاتی دو بُعدی است، مبنای انسان شناختی این دیدگاه همان است که در بحث از حقیقت انسان مطرح است، و آن این که انسان از دو بعد جسمانی و روحانی فراهم آمده، به گونه‌ای که هر دو ساحت در حقیقت او موثر است.
البته روشن است كه بعد روحانی انسان در مقایسه با جسمانی، از نوعی اصالت برخوردار است و چه بسا نتوان براي حقيقت روحاني انسان جنبه جنسي در نظر گرفت ؛ اما فرعیت بعد جسمانی لزوماً به معنای خروج آن از حقیقت ذات آدمی نیست . هرچند ماهيت جسم آخرتي انسان چندان منطبق بر جسم دنيايي او نيست و چه بسا ويژگي هاي متفاوتي از جسم دنيايي داشته باشد. اما به طور كلي نميت وان آن را متفاوت و ديگرگون از جسم دنيايي دانست .
بنا بر این لزوم حضور انسان با تمام حقیقت وجودی خود در آخرت اقتضا می‌کند که معاد او ، معاد جسمانی و روحانی باشد. (2) و در عين حال انطباق حقيقت فرد در آخرت بر حقيقت دنيايي او به شكل طبيعي مي طلبد كه جنسيت او نيز بدون تغيير در قيامت و در معاد محفوظ بماند و افراد اعم از زن و مرد به همان صورت دنيايي برانگيخته شوند و مورد حسابرسي واقع شده و به بهشت يا جهنم وارد شوند.
البته در اينجا اين سوال مطرح مي شود كه آيا مومني مي تواند به عنوان نعمت بهشتي خود از خداوند درخواست تغيير جنسيت نمايد و مثلا بخواهد كه در آن جهان جنسيتي متفاوت از جنسيت اصلي دنيايي خود داشته باشد يا خير ؟
در پاسخ بايد گفت در خصوص اين مساله ظاهرا اشاره اي در منابع نقلي نشده است و در نتيجه نمی توان به طور قطع این امر را رد یا قبول کرد ، اما فارغ از اينكه در بهشت اصولا چنين درخواستي از مومنين صادر مي شود يا خير بايد گفت في نفسه امكان اين امر محال نيست و چه بسا اگر مومني چنين امري را بطلبد ، اين امر به عنوان يك خواسته و مطلوب مورد اجابت هم قرار بگيرد. زيرا آیاتی در قرآن وجود دارد که هر گونه شبهه ای را در مورد محدودیت در نعمت های بهشتی رفع می کند ، مانند آیه مبارکه :
"فیها ما تشتهیه الانفس و تلذالاعین؛ (3) در بهشت آن چه دل مى‏خواهد و چشم از آن لذت مى‏برد، موجود است."
این آیه بیان می کند هر آنچه بهشتیان اشتها و میل داشته باشند ، برای آن ها فراهم است . بنا بر این چه بسا اگر چنين خواسته اي وجود داشته باشد مورد اجابت قرار بگيرد .
البته اين حقيقت را هم نبايد از ياد برد كه در هر حال وضعیت بهشت و نعمت های آن به گونه ای است که نمی توان تصور کرد در آن جا انسان چه می طلبد و با دیدن نعمت های بی بدیل بهشت نسبت به تمایلات دنیای خود چه نگاهی دارد ؛ چه بسا با دیدن وضعیت آن سرا به تصورات خود و تمایلاتی که در این جا داشت ،بخندد و به آن تمایلات کم اهمیت ذره ای توجه ننماید . واقعيت امر هم آن است كه عدم رضايت از جنسيت در اكثر افراد به بعضي مسايل رواني و اجتماعي بر مي گردد كه در اينجا مجال صحبت از آن نيست و ريشه در فطرت و طبيعت ذاتي انسان ها ندارد .
اگراين گونه بود در بسياري از افراد با درمان هاي هورموني و روان درماني اين تمايلات محدود يا برطرف نمي شد و با تمرين و ممارست ذهني و تغيير فضاي ذهني و محيط فكري و تغيير رفتارها ،بسياري از افراد به مرور زمان از اين تمايلات جدا نمي شدند .
در هر حال و در نهايت پيشنهاد مي كنيم هيچ گاه تمايل به تغيير جنسيت و نارضايتي جنسيتي را در خود به عنوان يك اصل مفروض و غيرقابل ترديد و البته غير قابل تغييرندانسته براي درمان و برخورد منطقي و كارشناسانه با اين احساس اقدام نماييد .

پی‌نوشت‌ها:
1. سعيدي مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، نشر طه، قم، 1383ش، ج 2، ص 252 .
2. همان، ص 253 .
3. زخرف (43) آیه 71.