پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

آیا این حمله مورد تایید ائمه بوده است یا خیر؟ در این زمینه حدیثی وجود دارد؟

پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز؛
در اسلام جنگ به منظور کشور گشایی و قدرت گرایی جایز نیست. دلیلی وجود ندارد که امام علی (ع) با آغاز این جنگ ها موافق بوده باشد. البته در حین جنگ ها و یا بعد از آن، شرایط به گونه ای فراهم می شد که بدان جهت امام با خلفا همکاری می نمود. (مشورت و راهنمایی)
همکاری امام در راستای مصالح جهان اسلام بود ، نه به معنای تأیید حکومت خلفا و تأیید مشروعیت جنگ.
امام نه به طور مطلق، موافق جنگ ها بود و نه به طور مطلق مخالف.
امام با بعضی از امور موافق و با بعضی از امور مخالف بود که می توان از آن به عنوان سیاست بی طرفانه یاد کرد.
جنگ ها، هم آثار مفید و سازنده داشت و هم آثار منفی و زیانبار. از آن جهت که برخی آثار مفید را در پی داشت، مورد تأیید امام بود؛ اما از سوی دیگر به دلیل این که جنگ ها برخی از شرایط جهاد و دفاع مورد نظر اسلام را نداشت و برخی پیامد های منفی را داشت، امام مخالف بود.
با توجه به محتوای دین اسلام (که مشتمل بر جهاد، دفاع، امر به معروف، نهی از منکر، دادخواهی و کمک به مظلومان و استضعاف زدایی و...، است) و سیره پیامبر و امامان (ع)، می‏توان به این نتیجه رسید که جهاد و دفاع و شیوه جنگی برای زدودن موانعی که در مسیر گسترش اسلام وجود دارد، تا حدودی، آن هم با وجود ضوابط و شرایطش، پذیرفته شده است.
جنگ هایی که مورد تأیید اسلام است، جنگ‏های کشور گشایی و فتوحات پادشاهان با انگیزه مادی نیست، بلکه مبارزات رهایی بخش است. شعار پیامبر، رستگاری، آزادی و آزادگی بشر بود (قولوا لا اله الاّ اللَّه تفلحوا) .
حضرت می‏کوشید با اقدامات فرهنگی مردم را به راه رستگاری رهنمون سازد. جنگ‏های پیامبر تنها برای رفع موانع بود، چون که دشمنان در مسیر فعالیت‏های سازنده حضرت موانعي ایجاد می‏کردند.
حال اگر پیامبر موانع را از مسیر راه بر نمی‏داشت، نمی‏توانست به هدف‏های والای خویش که هدایت و رستگاری بشر بود، نایل گردد؛ به ناچار از استراتژی جهاد و دفاع بهره می‏گرفت تا مانع‏های مسیر رشد، زدوده شده و راه برای سعادت و رستگاری هموار گردد.
اسلام استفاده از قدرت نظامی را تنها در سه مورد روا می‏داند:
1. برای نابودی آثار شرک و بت پرستی:
چون از نظر اسلام شرک و بت پرستی، انحراف و بیماری و خرافه است. از این رو پیامبر اوّل بت پرستان را از راه تبلیغ به سوی توحید دعوت می‏کرد، آن گاه که مقاومت کردند، به زور متوسّل شد.
2. برای نابودی نقشه‏های دشمنان:
کسانی که نقشه نابودی و حمله به مسلمانان را می‏کشند، اسلام دستور جهاد و توسل به قدرت نظامی بر ضد اینان را صادر کرده است.
3. برای آزادی در تبلیغ:
زیرا هر آیینی حق دارد آزادانه و به صورت منطقی خود را معرفی کند . اگر کسانی مانع این کار شوند، می‏توان با توسل به زور این حق را به دست آورد.(1)
می‏توان همه این موارد سه گانه را در دایره دفاع از رشد و تعالی و کمال انسان‏ها قرار داد. دفاع یکی از ضروریات در زندگی بشر است.
دفاع در زندگی بشر همانند غرایز ديگري است که از درون انسان می‏جوشد، اسلام این ویژگی را هدایت نموده و با برنامه خاصی، به آن جهت داده است.
هر کس دین اسلام را بپذیرد ، بر اساس آن، برنامه دفاعی خود را تنظیم می‏کند. این برنامه دفاعی خردمندانه است و با منطق و برهان می‏توان از آن دفاع نمود.
در مورد حمله اعراب به ایران، امام علی(ع) موضع محتاطانه ايی داشت . آن جا که اعراب به دفاع مشروع می پرداختند، حضرت موافق بود، اما وقتی که عرب ها به ظلم رو مي آوردند، امام مخالف این کار بود.
به هر روی یکی از آثار مثبت فتح ایران توسط مسلمانان، رهایی آنان از ستم حکام زور گو بود .
دکتر عبدالحسین زرین کوب می گوید:
سقوط دولت ساسانی به دست عرب انجام شد ، ولی نه به خاطر قدرت نظامی عرب، بلکه به خاطر اين كه ضعف و فساد بر دولت ساسانی غلبه کرده بود.
اصلا مقارن هجوم عرب، ایران از پای در آمده بود. دولت ساسانی در آن روزگار مانند مرده حضرت سلیمان (ع) بود که بر عصایی تکیه داشت. موریانه عصا را خورد و آن پیامبر به زمین افتاد. ضعف و فساد در همه ارکان کشور راه یافته و دولت ساسانی روی به نکبت و ذلت نهاده بود. (2)
می توان انگیزه های اعتقادی، اقتصادی و سیاسی را برای تهاجم عرب ها به خارج جزیرة العرب برشمرد.
الف) اهداف اعتقادی:
بی تردید شرکت گروهی از مهاجمان (يا مهاجران) اولیه در فتوحات، بر پایه ایمان و شور مذهبی و با قصد جهاد و نشر اسلام بوده است. حضور تعداد زیادی از اصحاب پیامبر در این جنگ ها با این هدف بوده است.
برخی از جنگاوران، به صورت داوطلبانه و با زبان روزه می جنگیدند.(3) آنان کشتن و کشته شدن را یکسان می دانستند. مغیره در ملاقات با رستم، مسئله دعوت به اسلام را مطرح کرد ، نه مسائل اقتصادی را.(4)
عرب ها با این فتوحات، و عرضه اسلام به مردم، خدمت بزرگی به سرزمین های فتح شده، کردند.
ب) اهداف اقتصادی:
سختی معیشت عرب ها در عربستان می توانست زمینه ساز این حمله ها باشد. برای عده ای کسب غنیمت، انگیزه اصلی بود. عمر برای تشویق مسلمانان به پیوستن به جبهه نبرد، هوای غنائم خسروان را در دل های شان افکند.(5) همچنین گفت:
حجاز جای ماندن شما نیست. مگر آن که آذوقه از جای دیگر بجویید که مردم حجاز جز به این وسیله نیرو نگیرند.(6)
برای فراخواندن اعراب مسلمان به جنگ، این شعار تکرار می شد:
دست یافتن به یکی از دو نیکی: شهادت و فیض آخرت یا بهره این جهانی.(7)
وعده پیامبر(ص) به امت خویش در جنگ خندق مبنی بر تملک خزائن و گنج های کسری ها و قیصرها(8) در تشویق مسلمانان در این نبردها تأثیرگذار بود.
روح اصلی حاکم بر فتوحات، بیش تر دینی می نمود تا دنیایی.
ج) اهداف سیاسی:
دستگاه خلافت علاوه بر بهره برداری های اقتصادی، در فکر بهره برداری های سیاسی نیز بود. وحدت داخلی که پس از رحلت پیامبر(ص) در دو واقعه سقیفه و ارتداد، خدشه دار شده بود، با این جنگ ها احیا می شد . از هدر رفتن قوا در جنگ با اهل رده ممانعت می شد . نیز در زمان عثمان که تعداد ناراضیان رو به فزونی گذاشته بود، با ترتیب دادن این جنگ ها اذهان عمومی متوجه مسئله ای خارجی معطوف می گردید؛ خصوصا که اطلاعات واصله، حکایت از ضعف و فساد در ایران و روم داشت.
دکتر حسن ابراهیم حسن می نگارد:
محققاً، اگر توجه عرب ها به جنگ های خارجی معطوف نمی شد، ستیزه جويی آن ها مایه اختلافات و فتنه های داخلی می شد، و اساس دولت اسلامی را که هنوز کاملاً استقرار نیافته بود، واژگون می کرد.(9)
زمانی‌که اعتراض ها به عثمان به اوج رسید، مشاوران و کارگزاران خود را خواست و برای مقابله با این نارضایتی ها و این خواسته های مردم که می‌گفتند: باید عثمان عمال خود را عوض کند و افراد بهتری را به جای آنان قرار دهد، با آنان به مشورت پرداخت و نظر آنان را جویا شد. عبدالله بن عامر گفت:
به آنان دستور جهاد بده تا بدین طریق مشغول بوده، کاری به کار تو نداشته باشند . آنان را در جنگ‌های زیاد شرکت بده تا در برابرت رام شوند و همه به خود پرداخته و اندیشه‌ای جز زخم پشت اسب های شان و شپش پوستین‌های خود نداشته باشند.
بعد از آن، عثمان بر معترضین سخت گرفت و دستور اعزام آنان به سپاه را داد.(10)
فرماندهی این جنگ ها نیز اکثراً بر عهده کسانی بود که وجودشان در مدینه می توانست باعث ناآرامی شود. عمر فرماندهی سپاه مسلمانان در جنگ با ایران را به امیرالمؤمنین(ع) پیشنهاد می کند، اما حضرت از قبول آن سرباز می زند.(11)
بنا براین نمی توان به طور مطلق گفت که این جنگ ها کاملا مورد تأیید امامان (ع ) بوده است. همچنین نمی توان گفت که آنان به طور کامل مخالف این جنگ ها بوده اند. اصل این جنگ ها برای از بین بردن موانع تبلیغ حق ،مورد تأیید بوده، ولی شیوه ناصحیح برخورد ها و جنگ هايی که هدفش کشور گشايی بوده ، مورد تأیید آنان نمی باشد .
برای آگاهی بیش تر از علت حمله عرب ها به ایران مطالعه این منابع مناسب است:
ـ تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، حسین مفتخری و حسین زمانی، ص32 ـ 34.
-دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 8، ص 505، مدخل اسلام در ایران.
ـ خدمات متقابل اسلام و ایران، شهید مرتضی مطهری.
پی نوشت ها:
1. تفسیر نمونه، ج 2، ص 206 و 207.
2. تاریخ ایران بعد از اسلام، چاپ دوم، ص 157.انتشارات امیرکبیر.
3. فتوح البلدان ، بلاذری ،ج2،ص 464 ، تحقیق : نشر و إلحاق وفهرسة : الدکتور صلاح الدین المنجد ،سال چاپ : 1957 م ، ناشر : مکتبة النهضة مصر، قاهرة.
4. تاریخ الطبری، الطبری ،ج3 ، ص 38 ،ناشر : مؤسسة الأعلمی للمطبوعات - بیروت - لبنان.
5. فتوح‏البلدان أحمد بن یحیى بلاذرى ، ترجمه محمد توکل ،متن، ص361 ،تهران، نشر نقره ، چ اول، 1337ش.
6. تاریخ‏طبری، ترجمه ابو القاسم پاینده ،ج‏4،ص1588 ، تهران، اساطیر، چ پنجم، 1375ش؛ مروج‏الذهب مسعودی، ابو القاسم پاینده‏ ،ج‏1،ص664 ، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، چ پنجم، 374 .
7. اخبارالطوال ابو حنیفه احمد بن داود دینورى ،‌ترجمه محمود مهدوى دامغانى ‏، ص146، تهران، نشر نى، چ چهارم، 1371ش.
8. المغازى،ترجمه محمود مهدوى دامغانى ،ص:345 ،تهران، مرکز نشر دانشگاهى، چ دوم، 1369ش.
9. تاریخ سیاسی اسلام، حسن ابراهیم حسن، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص242، نشر جاویدان،‌ تهران.
10. تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن(ع)، سید جعفر مرتضی عاملی، ترجمه محمد سپهرى ، ص 155 - 166‌، تهران ، سازمان تبلیغات اسلامي، 1369.
11. تاریخ سیاسی اسلام، رسول جعفریان، ج2، ص319،نشر دلیل ما، 1387 .