مراتب

چگونه می توانیم به انجام وظایف دینی بپردازیم به طوری که فقط برای خدا باشد یعنی وقتی نماز می خوانیم یا هر عبادت دیگر فقط برای خدا باشد نه برای مثلا ترس از گناه با برآورده شدن حاجات خود، که البته آنها هم می تواند باشد، اما توجهمان فقط به او باشد.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
کار و عبادت فقط براي خدا مراتب و درجات دارد. ترس از گناه و نافرماني خدا ، يا ترس از جهنم و کيفرهاي دنيايي يا در قيامت يکي از مراتب آن است . منافات با اخلاص و کار فقط براي خدا ندارد . چنان که در دعا هايي که از ائمه عليم السلام رسيده مثل دعاي کميل ، دعاي سحر ابو حمزه ثمالي اين مطلب مشاهده مي شود. رسيدن به آن مقصد عالي نيازمند زمان ، معرفت و آگاهي ويژه ، ترک گناه ( قلبي و بدني ، صغيره و کبيره) ، انجام واجبات و احتياط در مشتبهات ، انجام نوافل و توسل به اولياي الهي به ويژه توسل به روح خدا و جانشين او در عالَم هستي يعني توسل به وجود مقدس امام زمان عليه السلام است.
پس اي عزيز بدان که کار براي فقط خدا امري شدني و ممکن است ، اما سهل الوصول و فوري نيست . کساني که به آن مقام رسيدند ، سال ها خون دل خوردند و رياضت کشيدند . و با تمسك به حقيقت «إنّي مهاجر إلي ربّي»،(1)از « خود» و هر آن چه متعلق به خود و منتسب به دنيا است ،به سوي مولا و «ربّ»خويش مهاجرت کردند، در همه امور تسليم محض «خدا» شدند . خواست و رضاي او را ملاک گفتار و رفتار و قصد ونيت خويش قرار دادند. بدون چون و چرا و خالصانه طاعت و فرمان او بردند .از حوزه هر کاري که او خوش ندارد و ازحرام و گناهي که او معرفي کرده ،دور شدند ، در اين صورت است که ديد ملکوتي و چشم بصيرت به آنان افاضه مي شود . مي توانند ماوراي حجاب عالم را شهود نمايند .بُُعد باطني و ملكوتي افراد و اشيا را مشاهده نمايند،صاحب چشم ،گوش ،زبان،ذهن وانديشه و بالاخره وجودي «خدايي»گردند.آن موقع است که انسان به يکي از مراتب عالي کار فقط براي خدا نايل شده است .
از پيامبر(ص) روايت شد كه خداوند فرمود: بنده من به چيزي محبوب تر نزدم اظهار دوستي نكرد ازا نجام واجبات و ترک گناهان و محرمات، او با نمازهاي نافله در مسير « محبت» من گام مي نهد . در آن صورت من نيز او را دوست مي دارم و«محبوب »خود مي گردانم. پس هنگامي كه او را دوست خود برگزيدم ،گوش شنوايي او مي شوم ، آن گاه كه مي شنود ؛ چشم بينايي او مي گردم آن گاه كه مي بيند ؛ زبان گوياي او مي شوم آن گاه كه سخن مي گويد ؛ دست او مي گردم آن گاه كه ضربه و شمشير مي زند . پاي او مي شوم آن گاه كه راه مي رود. چنين کسي هنگامي كه به درگاه من دعا كند ،اجابتش مي كنم . اگر از من چيزي درخواست كند ، به او مي دهم. (2)
پي نوشت ها:
1. عنكبوت (29) آي. 26.
2. المحاسن، احمد بن محمد بن خالد البرقي، ج 1، ص 291 ؛ اصول كافي، كليني، ج 2، ص 352.