خلق جهان

براي روشن شدن و نيز جامع بودن پاسخ، مناسب است هم به مقدمه و هم به پژوهش و هم تفسير کوتاهي در اين باره اشاره کنيم:

سوال مورد نظر به طور مستقيم به دو آيه از آيات الهي با محوريت يکي از اسماي متعالي الهي به نام "بديع" ارتباط دارد. در اين دو آيه ، خالق متعال اين گونه معرفي شده که  موجودات را  بدون هر گونه سابقه،نمونه و يا تقليدي آفريده است و مي آفريند. البته طبيعي است وقتي خالق واقعي باشد، هر موجودي بدون هر گونه سابقه اي را مي آفريند، زيرا فقط آفريدگار دانا به احوال موجودات و توانا بر آفرينش آنان است . بدون هيچ گونه ماده اي از قبل و يا تقليدي از کار ديگري، موجودات را نو به نو و متفاوت از هم، ميهمان عرصه وجود مي کند.

 بعد از ذکر اين مقدمه کوتاه، بيان مي داريم:

 در قرآن و در ضمن دو آيه که هر دو با کلمه "بديع" يعني مبتکر و مخترع شروع مي شود، مي توان پاسخ سوال شما را به وضوح در آن ديد.

خدا  خود را چنين خطاب مي کند:

 بَديعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ؛(1)

 آفريننده آسمان ها و زمين است. چون اراده چيزى كند،مى‏گويد: موجود شو و آن چيز موجود مى‏شود.

 در آيه ديگر  آمده : بَديعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ........؛(2) پديد آورنده آسمان ها و زمين است.

در اين دو آيه،خدا به يکي از اسماي پر معنا و ممتاز الهي توصيف شده و آن صفت، صفت " بديع" است، يعني ابداع کننده، اختراع  کننده و به وجود آورنده موجودي بدون هر گونه سابقه قبلي!

در پژوهش هاي قرآني نوشته شده :

 واژه"بديع" از اسماي خداوند است که بنا به رأي مشهور، به معني "نو آورنده" مي باشد. خداوند مبدع اشيا است

که طبق علم ازلي، اشيا  را بدون ماده و پيشينه اي خلق مي کند.(3)

 در تفاسير نوشته اند: بديع به معنى ايجاد چيزي است بدون نقشه و بدون سابقه نظير اختراع. (4)    

 

فعل خدا تدريجى نيست، هم چنان كه فرمود: "إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً، أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ"(5)

كلمه" بديع" به معنى وجود آورنده چيزى بدون سابقه است، يعنى خداوند آسمان و زمين را بدون هيچ ماده و يا طرح و نقشه قبلى ايجاد كرده است.

 چگونه ممكن است چيزى از عدم به وجود آيد؟

 خداوند موجودات را از عدم به وجود آورد، مفهومش اين نيست كه" عدم" ماده تشكيل دهنده موجودات جهان است، مثل اينكه مى‏گوييم نجار، ميز را از چوب ساخته، چنين چيزى مسلما محال است، زيرا" عدم" نمى‏تواند ماده" وجود" باشد، بلكه منظور اين است موجودات  جهان قبلا نبوده‏، سپس به وجود آمده‏اند.(6)

 

پي نوشت ها:

1. بقره (2)آيه 117

2. انعام(6) آيه 101

3. خرمشاهي ،دانشنامه قرآن؛تهران، انتشارات دوستان،  1377 هجري شمسي،چاپ اول، جلد يکم، ص 361

4. طيب ، أطيب البيان في تفسير القرآن،تهران،انتشارات اسلام ، 1378 هجري شمسي،چاپ دوم، ج‏5، ص 156

5.طباطبايي ، تفسير الميزان ،ترجمه موسوي همداني ،قم، انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1374 هجري شمسي،چاپ پنجم ،ج‏1، ص 395

6.مکارم شيرازي ، تفسير نمونه،تهران، انتشارات دار الکتب الاسلاميه، 1374 هجري شمسي،چاپ اول، ج پنجم ، ص 386