مقام شفاعت حقيقتي است كه براي پيامبر اسلام ثابت است چنان كه مفسران مقام محمود را كه در قرآن به پيامبر وعده داده شده را مقام شفاعت دانسته اند.
خداوند در قرآن مي فرمايد: "وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسي‏ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً(1) و پاسي از شب را(از خواب برخيز، و) قرآن(و نماز) بخوان! اين يك وظيفه اضافي براي توست اميد است پروردگارت تو را به مقامي در خور ستايش برانگيزد!" كه مفسران بر اساس روايات مقام محمود را به مقام شفاعت تفسير كرده اند.(2)
اما سخن در آن است كه حقيقت شفاعت چيست و شامل چه كساني مي شود؟
شفاعت در اصطلاح آن است كه شخص موجباتي فراهم ‏سازد كه به وسيله ارتباط با شفيع، خود را از موقعيت نامطلوب در وضع مطلوبي قرار دهد كه شايسته و مستحق بخشودگي گردد. لذا شفاعت عبارت است از همان مغفرت كه هر گاه به خدا نسبت داده شود، مغفرت و هر گاه به ديگران نسبت داده شود، شفاعت گفته مي شود(3) بنابر اين شفيع به منزله بال دوم براي كسي است كه داراي يك بال است و با كمك شفيع، بال ديگري براي پرواز مي‌يابد، در كلمات امير مؤمنان آمده است:
"الشيفيع جناح الطالب"؛(4) در نتيجه شفاعت امري مطلق و براي همه نيست و كساني كه در ظلمت كامل قرار دارند، زمينه‌اي براي شفاعت در آن ها وجود ندارد و از شفاعت شافعان محروم خواهند بود. شفاعت گرچه حقيقتي غير قابل انكار است و بدون ترديد عده‌اي از شفاعت بهره‌مند مي‌شوند، اما بذر هدايت دنيوي در آخرت به صورت شفاعت شكوفه مي‌زند. توقع شفاعت از سوي كسي كه در دنيا بذر هدايت را دريافت نكرده، در آخرت درست مثل كشاورزي است كه بدون پاشيدن بذر توقع محصول داشته باشد.(5)
اميرالمؤمنين(ع) مي‏فرمايد: "اِستَجِيبُوا الاَنبياءَ وَ سَلِّمُوا بِاَمرِهِم وَ اعْمَلوا بِطاعَتِهِم تَدخُلُوا فِي شَفاعَتِهِم؛(6)دعوت و نداي پيامبران گرامي را بپذيريد. نسبت به فرمان‏هاي آن بزرگواران تسليم باشيد. عمل شما طبق دستور و فرمان آنان باشيد تا مشمول شفاعت آنان گرديد".
آري، كساني كه در دنيا از اولياي خدا و علماي ربّاني پيروي كرده باشند، در آن روز هم مي‏توانند از آنان بهره گيرند و مشمول شفاعت آن بزرگواران باشند، يعني بايد بذر شفاعت را در دنيا كاشت تا در آخرت برداشت كرد. اما كسي كه در دنيا اهل معاصي و آلودگي هاي گوناگون باشد نمي تواند توقه بهره مندي از شفاعت را داشته باشد. چون شفاعت در روز رستاخيز بي حساب و بي قيد و شرط نيست، بلكه برنامه دقيقي دارد.
عارف بي‌بديل معاصر امام خميني(ره) در اين خصوص سخني شنيدني دارد:
" شفاعت در آن عالم امر جزافي نيست و از روي تناسب يعني شافع و مشفوع له است. از اين جهت كساني كه از نور توحيد و ولايت بي‌بهره‌اند، ممكن نيست به نور شفاعت نايل شوند و اهل معاصي نيز اگر كدورت معاصي آن ها را زياد فرا گرفته باشد، ممكن است پس از مدت‌ها مديدي به شفاعت نايل شوند، بنابر اين بايد به فكر اصلاح خود باشيم و با انوار اطاعت و مودّت اوليا(ع) خود را متناسب با آن ها كنيم تا مورد شفاعت آن ها شويم و نور شفاعت آن ها با نورانيت اطاعت ما شفع و جذبه روحانيت آن ها ما را مجذوب كند".(7) با توجه به آن چه بيان شد، شفاعت نعمتي نيست كه به كمك هر فردي بيايد، بلكه تنها نصيب كساني خواهد شد كه جلوه‌اي از نور هدايت و ايمان در وجود آن ها وجود دارد، ولي به دليل غفلت لغزش‌هايي از آنان سر زده است.
اما كساني كه از روي عناد و كفر و لجاجت با حق و حقيقت بيگانه بوده و در دنيا هرگز در مسير هدايت نرفته‌اند، معلوم نيست بهره اي از شفاعت داشته باشند.
در نهايت توجه به اين نكته هم ضروري است كه جايگاه شفاعت در قيامت است. چنان كه رواياتي از ائمه معصوم‌ نيز، موئد اين بيان مي باشد، چنان كه از امام صادق‌(ع)نقل شده است:
"و الله ما اخاف عليكم إلاّ البرزخ فاذا صار الامر الينا فنحن اولي بكم‌"(8)؛ به خدا سوگند! تنها از برزخ بر شما مي‌ترسم‌، ولي هنگامي كه كار به دست ما آيد، ما به شما سزاوارتريم‌(يعني آن گاه كه در قيامت اجازه شفاعت به ما بدهند، غير از شما را مقدم نمي‏داريم‏)".
در نتيجه بر فرض كه كسي آلوده به گناه باشد و در قيامت هم به شفاعت ائمه اهل نجات باشد و درجات پاييني از بهشت نصيب او بگردد، اما اين فاصله عالم برزخ يعني حد فاصل بين مرگ و روز رستاخيز كه ممكن است ميليون ها سال ديگر به درازا بيانجامد را چگونه در عذاب جهنم برزخي طي خواهد نمود؟ آيا تحمل لحظه اي عذاب در عالم ديگر متصور و قابل تحمل است؟
روشن است كه كسي كه در دنيا اهل فسق و فجور و معاصي بود در برزخ وضعيتي نامناسب و بسيار بد را تجربه خواهد نمود بخلاف كسي كه در دنيا اهل عبادت وبندگي و عمل صالح و ترك محرمات بوده در برزخ در نعمت هاي بهشت برزخي متنعم خواهد بود تا روز قيامت فرا برسد و در بهشت ابدي داخل گردد. در مورد سايت هاي ديگر نيز اظهار نظري نمي كنيم. هرچند قبول داريم دفاع نادرست از حقايق ديني گاهي موجب لطمات بيشتر به حقيقت دين و آموزه هاي ديني مي گردد.
پي نوشت ها:
1. اسراء(17)آيه 79.
2. ر. ك، مكارم شيرازي، تفسير نمونه، چ دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1379ه ش، ج 12، ص 225.
3. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، چ صدرا، 1370ش، تهران، ج 1، ص 259.
4. نهج البلاغه، حكمت 63.
5. سيماي اهل بيت در عرفان امام خميني، نشر مؤسسه آثار امام، 1387ش، ص 191.
6. سيد هاشم بحراني، تفسير برهان، نشر موسسه البعثت بيروت 1419 ق، ج 3، ص 57.
7. امام خميني، شرح حديث جنود عقل و جهل، نشر مؤسسه آثار امام خميني، 1377ش، ص 374.
8. علامه مجلسي، بحارالانوار، چ الوفاء بيروت، 1404ق، ج 6، ص 214.