دعا کردن نوعی ارتباط روحی و معنوی با کانون قدرت مطلق، یعنی حضرت پروردگار است. اگر دعا نباشد، انسان هیچ ارزشی ندارد؛ تمام کارهای نیک در پرتو دعا و اظهار بندگی در برابر حق ارزش پیدا می کند. قرآن کریم می فرماید: «قُل ما یَعْبَؤُا بِکَُم رَبِّی لَولا دُعاؤُکُم[؛(1) بگو: پروردگارم برای شما هیچ ارزشی قائل نیست، اگر دعای شما نباشد.»
دعا یک نیاز روحی و اساسی در زندگی هر انسان است. آن لحظه ای که بشر خود را از همه جا درمانده، خسته و دل شکسته می بیند، چاره ای ندارد جز این که با مبدأ هستی و آفریدگار عالم لحظاتی راز و نیاز کند، دردهای پنهانیش را به زبان آورد و به آغوش پر مهر حضرت حق پناه برد و بگوید:
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل زتنهایی به جان آمد خدایا همدمی
ماه رمضان مناسب ترین ایام دعاست. پیامبر صلی الله علیه و آله در فرازی از خطبه شعبانیه فرمود: «وَ ارفَعُوا إلیه أیدِیَکُم بِالدُّعاءِ فی أَوقاتِ صَلَواتِکُم فَأنَّها أفضَلُ السَّاعاتِ یَنظُرُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ فیها بِالرَّحمَةِ إلی عِبادِهِ یُجِیبُهُم إِذا ناجَوهُ وَ یُلَبِّیهِم إِذا نادَوهُ وَ یُعطِیهِم إِذا سَأََلُوهُ وَ یَستَجِیبُ لَهُم إِذا دَعَوهُ؛(2) در هنگام نمازهایتان، دستهای خود را به سوی خدا برای دعا بلند کنید؛ زیرا آن هنگام بهترین ساعتهاست که خداوند متعال با نظر رحمت به بندگانش می نگرد و اگر با او مناجات کنند، به آنها پاسخ می دهد و اگر او را ندا کنند، ندای آنان را لبیک می گوید و اگر از او درخواست کنند، به آنها می بخشد و اگر او را بخوانند، دعوتشان را به اجابت می رساند.»
امام کاظم علیه السلام زمان افطار را موقعیتی مناسب برای دعا می داند و می فرماید: «دَعْوَةُ الصَّائِمِ یُسْتَجابُ عِنْدَ إِفْطارِهِ؛(3) دعای روزه دار درهنگام افطار پذیرفته است.»
در هر صورت دعا و نیایش دست آوردهای خوبی برای بندگان الهی به همراه دارد؛ اگر چه دعا در ظاهر مستجاب هم نشود. رفع نیازهای روحی، ارتباط با آفریدگار، تقویت روح بندگی و تضرع، حفظ نعمتهای موجود، دفع ضررهای احتمالی، و جلب عنایت و رحمت خداوند متعال، بخشی از آثار دعاست.
استاد مطهری رحمه الله می فرماید:
«قطع نظر از اجر و پاداشی که برای دعا هست و قطع نظر از اثر استجابتی که بر دعا مترتب است، دعا اگر از حد لقلقه زبان بگذرد و دل با زبان هماهنگی کند و روح انسانی به اهتزاز درآید، یک روحانیت بسیار عالی دارد؛ مثل این است که انسان خود را غرق در نور می بیند. شرافت گوهر انسانیت را در آن وقت احساس می کند. آن وقت خوب درک می کند که در سایر اوقات که چیزهای کوچک او را به خود مشغول داشته بود و او را آزار می داد، چقدر پست و ساقط و اسفل بوده.
انسان وقتی که از غیر خدا چیزی می خواهد ، احساس مذلت می کند؛ ولی وقتی از خدا می خواهد، احساس عزّت. به همین جهت، دعا هم طلب است و هم مطلوب، هم وسیله است و هم عنایت. اولیاء خدا هیچ چیزی را به اندازة دعا خوش نداشتند. همه خواهش ها و آرزوهای دل خود را با محبوب واقعی در میان می گذاشتند و بیش از آن اندازه که به مطلوبهای خود اهمیت می دادند، به خود طلب و نیاز اهمیت می دادند.»(4)
پی نوشت ها:
1. فرقان(25) آیۀ 77.
2. امالی، شیخ صدوق، ترجمه کمره ای، انتشارات کتابخانه اسلامیه، 1362ش، ص 93.
3. قطب الدين راوندى، الدعوات، ص 198، المطبعة أمير، قم، نشر مدرسة الامام المهدي. ص 26.
4. بیست گفتار، مرتضی مطهری، قم، انتشارات صدرا. ص 226.