سلام خسته نباشید.واقعا خدا عوضتان بده.بنده چند سوال دارم که خیلی وقته ذهنمو مشغول کرده که راجع به اعمال خودمه ولی واقعا نمی دانستم چگونه و از کی بپرسم. امیدوارم طوری راهنمایی کنید که بتوانم رابطه ی بین خدا و خودمو دوباره اصلاح کنم. اول اینکه انسان اگر قبل از رسیدن به سن بلوغ دینی یعنی شانزده سالگی گناهانی بکنه مثل بددهانی و بدگویی به پدر و مادر ، دزدی از اقوام یا اشنایان و غیر اشنایان مثلا ما چند نفر بودیم بچه و جاهل می رفتیم تو باغات مردم میوه بدون اجازه صاحبش می خوردیم و صاحبان باغات رو هم نمی شناسم و به اصطلاح می خوام رد مظالم کنم ولی نمی دانم چقدر باید پرداخت کنم و به چه کسی و اینکه اینها کجا خرج می شود و ایا ان قسمت گناهانم را خدا می بخشد و اینکه اگر بخواهم از کسی حلالیت بگیرم ویه نامه واسش بنویسم و اگر چیزی ازش برداشتم پولشو بذارم لای نامه و بدون ذکر اسم خودم ازش حلالیت بخوام قبوله و اگه نه چیکار کنم و اگر کسی مرده باشه چی اقا خلاصه می خوام هرچند خدا تا اینجا ابروداری کرده و مهلت داده و ستار بوده ابروم پیش دوست واشنا نره خلاصه چیکار کنم و الان باااینکه خیلی سعی می کنم و طرف گناه نرم وواجباتو انجام بدم ولی فکر میکنم تا گذشته ام را یه جوری جبران نکنم باز طرف گناه می روم و اصلا با التماسی که به خدا سر نماز می کنم ولی باز کمتر فکر و حال و اخلاقم عوض می شود و حتی همیشه مشکلاتی برام پیش میاد و این از گناهای منه اقا خلاصه سرتون درد اوردم برای جبران گناه و گذشته چه کنم اعم از حق الناس و یا حق الله .راستی اگر ادم از زمین های کشاورزی سبزی هایی جمع کنه بدون اجازه ی صاحب زمین البته این سبزی ها خودرو هستند وبرای امرار معاش بفروشه پولش حلاله یا نه. ممنونلطفا کمکم کنید.

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
بر اساس پرسش، به چند نكته توجه شود.
نكته اول: بلوغ ديني الزاما در سن شانزده براي پسران و ده سالگي براي دختران نيست، چون نشانه هاي بلوغ چند چيز است، هر كدام از آن ها محقق گردد، تكليف شرعي به دنبالش هست. مثلا اگر پسري در سن 14 يا سيزده و يا كمتر از آن محتلم شود يا مني از او خارج شود، و يا در سن زير شانزده موي زبر در اطراف آلت تناسلي وي پيدا شود، قطعا به سن تكليف شرعي رسيده است. چنان كه اگر دختري در سن نه يا هشت سالگي حيض يا عادت ماهانه شود، به سن تكليف رسيده است.
نكته دوم: حق الناس را مي توان به دو دسته تقسيم كرد. حق الناس مالي و غير مالي. كسي كه حقي يا مالي را از ديگران ضايع كرده باشد، نخست بايد از اين گناه بزرگ توبه كند ، و از خدا عذر خواهي نمايد. زيرا در درجه اول قانون خدا نا ديده گرفته شده، يعني اول حق الله ضايع شده، سپس حق الناس. پس از توبه و استغفار، جبران حق الناس واجب است، مالي باشد يا غير مالي.
نكته سوم: كودكاني كه به سن تكليف نرسيده اند و مميز نشده اند، اگر چه در برابر حق الله و حق الناس كه جنبه مالي نداشته باشد، به صورت واجب تكليفي ندارند، ليكن در برابر حق الناس مالي تكليف دارند. بايد از كساني كه مال آنان را تضييع، غصب يا سرقت كرده و يا بدون اجازه و رضايت شان تصرف كرده، رضايت و حلاليت بطلبند، و يا عين آن مال – اگر موجود باشد- و يا مثل آن و يا قيمت آن مال را به صاحبانش بدهد.
نكته چهارم: اگر صاحب مال فوت كرده باشد، بايد به ورثه او رجوع نمايد، و از آن ها رضايت بگيرد و يا عين آن مال – اگر موجود باشد- و يا مثل آن و يا قيمت آن مال را به وارث بدهد.
ولي اگر صاحب را نمي‏شناسد از طرف او به فقرا صدقه بدهد. بنا بر اين پاسخ اين قسمت از سؤال كه اين پول ها كجا خرج مي شود و به چه كسي داده مي شود، تنها در صورتي كه صاحبان مال را نشناسد، و يا مي شناسد، ولي به هيچ وجه دسترسي به آنان ندارد، به عنوان رد مظالم به فقرا و نيازمندان داده مي شود.
نكته چهارم: اگر كسب حلاليت و يا دادن مال به صورت مستقيم باعث تحقير و آبروريزي مي شود، مي تواند آن مبلغ را به گونه اي به صاحب يا ورثه اش برساند كه آنان متوجه نشوند. مثلا به حساب بانكي آنان واريز كند، و يا مخفيانه داخل صندوق يا جيب شان بگذارد، و يا داخل پاكتي بگذارد همراه با نامه بدون اسم و مشخصات در حياط منزل شان و يا داخل مغازه و ماشين شان بيندازد.
نكته پنجم: اگرمبلغ پول يا مال غصبي و يا سرقتي را نمي داند چقدر است بايد آن مبلغي را كه حدس مي زند و مي داند با پرداخت آن قطعا ديگر بدهكار نخواهد بود، و به اصطلاح بريء الذمه مي شود، بپردازد.
نكته ششم: اگر بدهكاري فعلاً قدرت مالي ندارد، هر وقت قدرت مالي پيدا كرد در اولين فرصت حق مردم را بدهد، و اگر تا آخر عمرنتوانست، وصيت كند تا بعد از مرگش ورثه اش رضايت صاحب مال را جلب كنند.و اگر به هيچ وجه امكان جبران براي او و ورثه اي نباشد،با توبه و استغفار و انجام اعمال خير مثل خواندن نماز ، قرآن ، به خصوص اقوام و خويشان خود و هديه كردن ثواب آن به صاحبانش اميد است كه خداوند او را ببخشد، و با فضل و كرم خود صاحب مال و حق را از او راضي نمايد.
اما در مورد سبزي هاي خودرويي كه از زمين كشاورزي مردم جمع آوري مي شود، آن سبزي ها قطعا به صاحبان آن زمين تعلق دارد، اگر چه خودرو باشند. بنا براين اگر مي دانيد كه آنان راضي هستند ديگران يا شما آن سبزي ها را جمع آوري كنيد، اشكالي ندارد، اما اگر مي دانيد يا احتمال قوي مي دهيد كه صاحبش اگر بفهمد، راضي نيست، حرام مي باشد.
موفق باشید.