سلام. عیدتون مبارک.
قبل از طرح سوالاتم ازتون خواهش دارم که اگه در مورد موضوع سوالاتم کتاب مناسبی موجود هست معرفی کنید.
1- بهائیان معتقدند روایتی معتبر است که موافق کلام الهی باشد؛ بنابراین چون (مثلا) حدیث منزلت مخالف آیه خاتم النبیین است پس باید حدیث را کنار گذاشت. بنده فعلا کاری به این ندارم که برداشت آنها از آیه خاتم النبیین درست است یا نه بلکه سوالم این است که ملاک اعتبار روایت چست؟ آیا ملاک اعتبارش صحتش از جهت رجال و درایه است یا ملاک تطابق با قرآن است؟ روایتی که در قرآن هیچ مطلبی درباره آن بیان نشده (مثل احادیث طبی) آیا باز این هم ملاک اعتبارش تطابق با قرآن است؟
2- آیا اهل سنت همگی عصمت امامان را قبول ندارند یا اینکه چند دسته می شوند؟
3- اعتبار راویان سنی نزد شیعیان و بالعکس چه مقدار است؟
4- اهل سنت دایره اهل بیت را شامل چه کسانی می دانند؟
5- آیا این صحیح است که اهل سنت هیچگاه نظراتی را که از ائمه شیعه در قالب روایت نقل شده قابل استناد نمی دانند و شیعیان نیز سخنان امثال عایشه را قابل اعتنا نمی شمارند؟
6- آیا این صحیح است که روایات ائمه مورد قبول بخش کوچکی از مسلمین است و حجت عام برای هدایت همه مسلمین نیست؟
ممنون

پرسش: ملاك اعتبار روايات
سلام. عيدتون مبارك.
قبل از طرح سوالاتم ازتون خواهش دارم كه اگه در مورد موضوع سوالاتم كتاب مناسبي موجود هست معرفي كنيد.
1- بهائيان معتقدند روايتي معتبر است كه موافق كلام الهي باشد؛ بنابراين چون (مثلا) حديث منزلت مخالف آيه خاتم النبيين است پس بايد حديث را كنار گذاشت. بنده فعلا كاري به اين ندارم كه برداشت آنها از آيه خاتم النبيين درست است يا نه بلكه سوالم اين است كه ملاك اعتبار روايت چست؟ آيا ملاك اعتبارش صحتش از جهت رجال و درايه است يا ملاك تطابق با قرآن است؟ روايتي كه در قرآن هيچ مطلبي درباره آن بيان نشده (مثل احاديث طبي) آيا باز اين هم ملاك اعتبارش تطابق با قرآن است؟

پاسخ: با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
با توجه به نهضت شوم جعل حديث كه از زمان پيامبر شروع شد و در طول تاريخ ادامه داشته و دارد، پيامبر و اهل بيت ايشان يك معيار محكم براي شناسايي احاديث جعلي براي امت بيان كردند. آنان فرمودند كه بيان ما در تفسير و تبيين قرآن است و قرآن كتاب خدا و وحي است كه ما هم موظف به پيروي از آن هستيم و به اراده خدا علم به حقايق و ظواهر و باطن هايش را داريم و وظيفه ما بيان حقايق و ظاهر و باطن قرآن است. اين خود قرآن است كه فرموده:
أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ(1)
ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى.
بنا بر اين اگر كلامي به پيامبر يا اهل بيت نسبت داده شود كه با قرآن مخالفت قطعي داشته باشد، يقينا اين سخن پيامبر و اهل بيت نيست و آنان مخالفت حديث با قرآن را نشانه جعلي بودن آن شمردند:
أن رسول الله(ص) قال: إنه سيكذب علي كما كذب على من كان قبلي فما جاءكم عني من حديث وافق كتاب الله فهو حديثي، و أما ما خالف كتاب الله فليس من حديثي.(2)
رسول خدا فرمود: دروغ گويان بر من زياد خواهند شد. همچنان كه بر پيامبران قبل از من دروغ گويان زيادي بودند؛ پس هر گاه سخني منسوب به من شنيديد كه مطابق قرآن بود، بدانيد آن سخن من است و اگر مخالف قرآن بود، از سخن من نيست.
همچنان كه خود روايت صراحت دارد اين مطلب به خاتم بودن ايشان ربطي ندارد، بلكه دروغ بستن بر پيامبران سابقه طولاني دارد و حضرت در صدد نفي سخناني است كه آنان بر ايشان مي بندند.
پس اين كه "روايتي معتبر است كه موافق كلام الهي باشد، حرف حقي است. اما تشخيص مخالف و موافق كمي مشكل است. زيرا ممكن است روايتي در ابتدا با آيه اي از كلام خدا مخالف باشد به اين جهت كه ما كلام خدا را خوب متوجه نشده ايم يا آيه در صدد خارج كردن بعض مصداق ها يا در صدد بيان قيد آيه باشد. زيرا رسول خدا به اذن خدا مبين قيد هاي حكم مطلق آيه يا مختص كردن حكم عام آيه به بعض افراد بود و قرآن در اين راستا فرموده بود:
ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا (3)
هر چه پيامبر براي شما آورد و دستور داد، بگيريد و عمل كنيد و هر چه نهي كرد، از ارتكابش خودداري ورزيد.
علاوه اين كه خيلي از احكام و معارف به صورت كلي و اجمالي در قرآن آمده است و پيامبر از جانب خداوند مآمور به بيان جزئيات آنها بوده است مثلا نماز به صورت كلي در قرآن امر شده اما اين كه چگونه نماز بخوانيم و در هر وقت چند ركعت و ... ؛ اينها در كلام خدا نيامده و ما براي درك آنها چاره اي جز مراجعه به پيامبر و جانشينانش نداريم. اين روايت مخالف قرآن نيستند و تعارضي بين آنها و قرآن نيست، بلكه مبين ومفسر قرآن هستند و مطالب اين روايات در قرآن به صورت اجمالي و كلي آمده است.
اما حديث منزلت مي فرمايد:
علي در قياس با رسول خدا به مانند هارون در قياس با موسي است جز اين كه بعد از رسول خدا پيامبر ديگري نيست.
خود اين حديث اعلام كرده كه پيامبر خاتم پيامبران است و وحي تشريعي بعد از ايشان ديگر براي هميشه قطع مي شود ولي ديگر شئون پيامبر را امام هم دارد و بيان قرآن بعد از رسول خدا با ايشان است.
اين روايت با قرآن مخالف نيست. بله اگر مخالف بود، قابل پذيرش نبود.
البته اين معيار اصلي است و براي شناسايي روايت صحيح بايد رجال و سند و معيارهاي درايتي و مفهومي هم ملاحظه گردند يعني راويان افراد شناخته شده و قابل قبولي باشند كه بتوان به راستگويي آنان اعتماد كرد و... .
حالا اگر روايتي از لحاظ سند و رجال هم قوي باشد ولي با قرآن مخالف باشد، باز هم پذيرفتني نيست.
پي نوشت ها:
1. نحل(16) آيه44.
2. مجلسي، بحارالانوار، بيروت، الوفا، 1404ق، ج 2، ص 227.
پرسش: 2- آيا اهل سنت همگي عصمت امامان را قبول ندارند يا اينكه چند دسته مي شوند؟

پاسخ: با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اهل سنت جز به عصمت پيامبران الهي، به عصمت شخص ديگري اعتقاد ندارند؛ بنابراين فرقه هاي گوناگون اهل سنت به عصمت هيچ يك از امامان يا حتي خلفاي راشدين معتقد نيستند. در مورد امامان(ع) هم چون اهل سنت امامت آنها را قبول ندارند به عصمت آنان نيز قائل نيستند.(1) البته اكثر اهل سنت امامان معصوم شيعه را به عنوان علماي ابرار قبول دارند و در منابع حديثي خود، روايات زيادي را از آن بزرگواران نقل مي كنند و به خاطر اينكه ائمه(ع) از نسل پيامبر بزرگوار اسلام هستند اهل سنت براي آنها احترام ويژه اي قائل هستند.
نكته قابل ذكر اين است كه اهل سنت در مقابل شيعيان كه به عصمت ائمه(ع) معتقدند به عدالت تمامي صحابه معتقدند كه شيعه چنين اعتقادي ندارد.
پي نوشت:
1. امام فخر رازي، عصمة الانبياء، چاپ اول، مكتبة الخانجي، مصر، 1406ق، ص40-50.
پرسش: 3- اعتبار راويان سني نزد شيعيان و بالعكس چه مقدار است؟

پاسخ: با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اعتبار راوي حديث به صداقت و حافظه و امانتداري اوست و اگر فردي صداقت و رعايت امانت در نقل حديث داشته باشد، روايت او مورد توجه قرار مي گيرد خواه شيعه باشد يا سني؛ از اين رو هم اهل سنت از راويان شيعه روايت نقل كرده اند (1) و هم شيعيان از راويان سني؛ مثلا كليني و ديگر محدثان شيعه از "عمار ساباطي" روايات فراوان نقل كرده اند با اين كه او شيعه نبوده است و روايات او را "موثق" مي شمارند كه از برترين و معتبرترين احاديث و در رديف بعد از "صحيح" مي باشد. صحيح روايتي است كه همه راويانش شيعه دوازده امامي و عادل باشند و "موثق" روايتي كه بعضي از راويانش سني ولي موثق و مورد اطمينان مي باشند.
بنا بر اين در روايت اعتقاد مذهبي خيلي مهم نيست، بلكه صداقت و امانت داري در سخن مهم است.
پي نوشت ها:
1. سيد شرف الدين در المراجعات 100 نفر از راويان شيعه را نام مي برد كه عالمان اهل سنت از آنها روايت نقل كرده اند.
پرسش: 4- اهل سنت دايره اهل بيت را شامل چه كساني مي دانند؟

پاسخ: با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اهل سنت معمولا اهل بيت را به معناي عادي و عرفي اش يعني افراد خانواده و خويشاوندان نزديك تفسير مي كنند و همسران و فرزندان فرد را از مصداق هاي قطعي اهل بيت مي دانند. البته در مورد مصداق هاي اهل بيت در آيه تطهير اختلاف عمده دارند.
بعضي مثل عكرمه گفته منظور از اهل‏بيت، همسران آن جناب است. نقل شده كه او در كوچه‏هاى مدينه فرياد مى‏زد كه آيه تطهير فقط در شأن ازواج رسول خداست(1) و هر كس بخواهد در اين مورد با او مباهله مى‏كنم!(2)
بعض ديگر گفته اند منظور همسران آن جناب و اصحاب كساء هستند. اين قول براى شمول همسران به سياق آيه و نسبت به شمول اصحاب كساء به روايات استناد كرده و به جمع بين روايات و سياق آيه اقدام كرده‏اند.
گروه ديگر منظور از اهل‏بيت را خويشان رسول خدا(ص) شمرده و آل على، آل جعفر، آل عقيل و آل عباس دانسته ‏اند.
خلاصه آنان سعي دارند همسران را مصداق قطعي اين آيه بشمرند و بسياري از آنان اصحاب كساء و ديگر خويشاوندان را هم جزو اهل بيت مي شمارند اما اختصاص به اصحاب كساء را قبول ندارند. براي اطلاع بيشتر به تفاسير اهل سنت ذيل آيه تطهير مراجعه كنيد.
پي نوشت ها:
1. طبري، جامع‏البيان، بيروت، دار الفكر، ج12، ص8 .
2. ابن كثير، تفسير القرآن العظيم، ابن‏كثير، بيروت، دار المعرفه، -، ج3، ص483.

پرسش: 5- آيا اين صحيح است كه اهل سنت هيچگاه نظراتي را كه از ائمه شيعه در قالب روايت نقل شده قابل استناد نمي دانند و شيعيان نيز سخنان امثال عايشه را قابل اعتنا نمي شمارند؟

پاسخ: با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسشگر محترم هيچ كدام از دو سخن فوق به صورت كلي درست نيست.
غالب اهل سنت امامان شيعه را به عنوان عالمان اهل بيت و برتر از ديگر عالمان اسلام يا در رديف آنان قبول دارند و بسياري از موارد سخن آنان را بر سخن ديگر عالمان ترجيح مي دهند.
البته آنان مثل شيعه امامان اهل بيت را تعليم يافته خدايي و در امان از خطا و اشتباه نمي شمارند از اين رو سخن امامان شيعه را غالبا در رديف ديگر عالمان و امامان خودشان مي دانند و گاهي آنها را ترجيح مي دهند و گاهي امامان شيعه را.
شيعيان نيز بسياري از سخناني كه از عايشه نقل شده قبول دارند و سخناني از عايشه كه با سخن امامان معصوم منافات داشته باشد، پذيرفتني نمي دانند. شيعيان امامان را معصوم و معيار حق مي دانند و سخن ديگران را تا زماني كه همراستا با سخن امامان باشد، مي پذيرند و هر گاه منافات داشته باشد، سخن آنان را نمي پذيرند.
پرسش: 6- آيا اين صحيح است كه روايات ائمه مورد قبول بخش كوچكي از مسلمين است و حجت عام براي هدايت همه مسلمين نيست؟
ممنون

پاسخ: با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ما شيعيان امامان را واسطه هاي بين پيامبر و امت و تعليم يافته هاي خدايي مي دانيم كه بعد از پيامبر به امر و تعليم خدايي مبين و مفسر قرآن و سنت مي باشند و بيان و تفسير آنان را بر ديده مي گذاريم. اين بيان و تفسير اگر به صورت روايت متواتر در مباحث اعتقادي و غير فقهي باشد، برهان است و اگر روايات معتبر غير متواتر در مباحث فقهي باشد، حجت تعبدي است و روايات غير متواتر در غير مباحث فقهي به قرآن عرضه شده و به عنوان بيان قرآن در صورت نبودن منافات، پذيرفته مي گردد و حجت دانسته مي شود.
اما اهل سنت روايات امامان را به عنوان رأي و اجتهاد امامان مي دانند و با رأي ديگر امامانشان كم و بيش هم سطح دانسته و مثل ما متعبّد به آنها نيستند. بله آنان امامان اهل بيت را عالماني برتر يا در رديف ديگر عالمان صحابي و غير صحابي مي شمارند و اما مثل ما نسبت به امامان قائل به عصمت و و علم افاضي نيستند تا سخن آنها را بيان و تفسير خدايي وحي و حجت و برهان در اعتقادات و حجت در احكام بدانند.

موفق باشید.