با تقدیم سلام و تحیت
آیا اطلاعی از چرائی تقسیم قرآن کریم به 30 جزء، معیار تقسیم بندی و زمان انجام آن در دست هست؟

با تشکر
توکلی

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
تمامي قرآن به 30 قسمت مساوي تقسيم شده و هر كدام يك «جزء» ناميده شده و هر جزئي به چهار «حزب» تقسيم شده است. تقسيم قرآن به جزء و حزب امري مستحدث و جديد و توسط مسلمانان ظاهراً به منظور تسهيل حفظ قرآن انجام گرفته است.
در اين كه تقسيم قرآن به سي جزء از كي و چگونه مطرح شده است، احتمالات و اقوالي ذكر شده است:
- مرحوم فيض كاشاني مي فرمايد:«گفته شده است كه حجاج (بن يوسف ثقفي) قرّاء را حاضر كرد و دستور داد تا كلمات حروف قرآن را بشمارند و اجزاء آن را مساوي كنند و آنها هم قرآن را به سي جزء و ... تقسيم كردند.»(1)
- آيت الله معرفت هم در اين باره مي فرمايد:«گفته شده است مأمون عباسي امر كرد تا قرآن را چنين تقسيم كنند، و نيز گفته شده است كه حجاج چنين دستوري را داده است.»(2)
- زركشي، مشهور شدن تقسيم قرآن به سي جزء را مربوط به مدارس مي داند.(3) و آيت الله معرفت هم بر اين باور مي باشد و مي نويسد:«تحزيب قرآن و تجزيه آن به سي جزء در مدارس و غير مدارس به جهت آساني قرائت مشهور شده است.»(4)
- زرقاني هم در مورد اين مسأله مي گويد: «مصاحف عثماني همانطور كه خالي از نقطه و شكل بود مجرد از تجزيه نيز بود و در طول زمان مردم به اعتبارات مختلف قرآن را جزء جزء كردند، بعضي از آنها قرآن را به سي قسمت تقسيم كردند و هر قسمت را جزء ناميدند... .»(5)
بنابر آنچه گذشت روشن شد كه تقسيماتي كه در قرآن انجام شده (غير از تقسيم قرآن به سوره و آيات) هيچ يك به دستور شارع مقدس (توقيفي) نبوده است. بلكه قرآن پژوهان طبق نظر خود اين كارها را كرده اند. و هدف آنها هم از اين كارها، آسان شدن قرائت، تعليم و تعلم، حفظ و ...قرآن بوده است و به همين جهت هم غالباً اين تقسيمات با توجه به مقدار آيات بوده است و سعي شده است كه اجزاء مختلف حجمي يكسان داشته باشند. بنابراين وجود اختلافات در آن تقسيم بندي ها امري كاملاً طبيعي و عادي است چنان كه قرآني كه در پاكستان چاپ شده و در بين مردم آنجا شهرت دارد از جهت شروع بعضي از جزء ها با قرآني كه با خط عثمان طه منتشر شده در مواردي تفاوت هاي مختصري دارند.
معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
دكتر محمود، راميار، تاريخ قرآن، (تهران: امير كبير، چاپ سوم، 1369)، ص 543 ـ 544؛ بهاء الدين، خرمشاهي، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهشي، (بي جا: انتشارات دوستان و انتشارات ناهيد، چاپ دوم، 1381)، ج 1، ص 927.
پي نوشت:
1. فيض كاشاني در كتاب المحجة البيضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، بي تا، ج 2، ص 224.
2. معرفت، محمد هادي، التمهيد، قم، موسسة النشر الاسلامي، چاپ اول، 1412، ج 1، ص 364.
3. بدرالدين، محمد بن عبدالله، زركشي، البرهان في علوم القرآن، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، انتشارات دارالجيل، 1408، ج 1، ص 250.
4. التمهيد، همان.
5. محمد عبدالعظيم زرقاني، مناهل العرفان في علوم القرآن، بيروت، دارالكتب العلميه، 1416، ص 407 ـ 408.
موفق باشید.