از امام صادق دو روایت ما داریم اگر پسر بخوایم که اگر این دو تا دعا را بخوانیم خداوندبه ما پسر میدهد که یکی از این دو به این شرح است:هرگاه زنی حامله باشه ودرچهارماهگی باشه رو به قبله آیه کرسی بخوانیم وبعد دست به پهلو او بگذاریم بگویم:(اللهم انی قد سمیته محمدا )یعنی من نام اورا محمد نامیدم در روایت آمده که اگر و را به این نام صدا نکنیم خداوند او را ازما بگیرولی من دوست دارم او را با نام محمد امین صدا کنم اشکالی نداره؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
چنين چيزي در روايات ما آمده است كه در ذيل مي آيد، وقتي كه حامله هستي اين دعا را بخوان و اسم بچه را محمد بگذار تا فرزند تو پسر باشد، حال اگر كسي اين كار را كرد و فرزندش پسر شد و نام او را محمد گذاشت و در مورد بچه دوم هم خواست پسر شود و همين دعا را خواند و نام بچه را محمد گذاشت.
نام محمد در روايات شيعه از تقدس و اهميت زيادي برخوردار است و از آن جا كه اسم، با مسما (صاحب اسم) به گونه اي در ارتباط است؛ لذا توصيه هاي خاصي هم در بزرگ داشت اين نام و كودكي كه به اين نام ناميده شده است، در روايات وجود دارد.(1) در برخي روايات به اين مطلب اشاره شده است كه اگر كودكي در شكم مادر به اين نام ناميده شود، اين نام محقق خواهد شد؛ يعني كودك پسر خواهد شد. پس سزاوار است كه به اين نام گذاري خود وفادار بماند و نام كودك را محمد بگذارد تا پر بركت و در حفظ و حراست خاصه الهي باشد. طبق برخي روايات اگر از اين نام برگشت ضمانتي خاص نخواهد داشت.(2) بنابراين، حق ايمان و محبت و عشق به اين نام و صاحب اين نام (پيامبر اسلام) اين اقتضا را دارد كه از اين نام برنگردد. يا نام محمد را بگذارد، همراه با لقب (پسوند) مثل محمد امين، محمد مهدي و ... .
به طور كلي بايد گفت: تمام اسم هاي نيكو در روايات توصيه شده و به فرزند دختر و پسر هر دو در روايات اهميت داده شده است و هيچ الزامي در تأكيد بر پسر بودن همه فرزندان (در فرض سؤال) نيست، ولي اگر فردي چنين خواسته اي از خدا داشت، سزاوار است هر عهدي كه از سر محبت به معصومين داشت به آن وفا كند هر چند همه آنها نور واحدي هستند. همچنان كه امام حسين (ع) به دليل عشق و محبتي كه به علي (ع) داشت، نام چند پسر خود را علي گذاشت كه بعداً علي اكبر و علي اصغر ناميده شدند. بنابراين هر خواسته اي براي خود حقوقي دارد، هر چند در حد الزام شرعي نباشد.
پي نوشت:
1.كليني، الكافي، دار الكتب الاسلامية، تهران، 1368ش، ج6، ص 39:
كُنْتُ جَلِيساً لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) بِالْمَدِينَةِ فَفَقَدَنِي أَيَّاماً ثُمَّ إِنِّي جِئْتُ إِلَيْهِ فَقَالَ لِي لَمْ أَرَكَ مُنْذُ أَيَّامٍ يَا أَبَا هَارُونَ فَقُلْتُ وُلِدَ لِي غُلَامٌ فَقَالَ بَارَكَ اللَّهُ فِيهِ فَمَا سَمَّيْتَهُ قُلْتُ سَمَّيْتُهُ مُحَمَّداً قَالَ فَأَقْبَلَ بِخَدِّهِ نَحْوَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يَقُولُ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ حَتَّى كَادَ يَلْصَقُ خَدُّهُ بِالْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ بِنَفْسِي وَ بِوُلْدِي وَ بِأَهْلِي وَ بِأَبَوَيَّ وَ بِأَهْلِ الْأَرْضِ كُلِّهِمْ جَمِيعاً الْفِدَاءُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص لَا تَسُبَّهُ وَ لَا تَضْرِبْهُ وَ لَا تُسِئْ إِلَيْه.
2. همان، ج 6، ص11:
وَ لْيَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّي قَدْ سَمَّيْتُهُ مُحَمَّداً فَإِنَّهُ يَجْعَلُهُ غُلَاماً فَإِنْ وَفَى بِالِاسْمِ بَارَكَ اللَّهُ لَهُ فِيهِ وَ إِنْ رَجَعَ عَنِ الِاسْمِ كَانَ لِلَّهِ فِيهِ الْخِيَارُ إِنْ شَاءَ أَخَذَهُ وَ إِنْ شَاءَ تَرَكَهُ.
موفق باشید.