سلام.
من مسلمان زاده ام و تقریبا نماز و بعضی از مسائل دینی ام را انجام میدهم ولی از ته دلم نیست چون هنوز به اعتقاد کامل نرسیده ام لطفا راهنمایی ام کنید از کجا شروع کنم برای مطالعه؟میخواهم مسلمان واقعی شوم اما شک و تردید مرا کلافه کرده است.نمیخواهم این حرف را بزنم اما بعضی زمان ها مقام پیامبر را از ائمه هم نعوظ بالله پایین تر می بینم نمی دانم چرا این فکر بسرم می زند ولی فکر می کنم که آثار سخنان دیگران بر روی من است. لطفا راهنماییم کنید چکارکنم که یک مسلمان واقعی باشم نه کسی که فقط ادای مسلمانی را در می آورد.لطفا منابعی را هم نام ببرید.ممنونم

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
از اين كه در مورد اعتقاد ديني خود دست به تحقيق زده ايد، تبريك مي گوييم. اما در همين ابتدا توجه شما را به يك ضرب المثل كه ريشۀ ديني دارد، جلب مي كنيم: «رهرو آن نيست كه آهسته و پيوسته رود، رهرو آن است كه آهسته و پيوسته رود!» سعي كنيد پله پله در اين زمينه تحقيق كنيد و بعد عمل كنيد. چه زيباست بدون پيشداوري راجع به اسلام مطالعه و تحقيق كنيد!
دين داري يك امر فطري است و همۀ انسان ها بر فطرت الهي آفريده شده اند. يعني فطرت همۀ انسانها نيكي كردن است. دين به معناي توحيد، يگانگي، اطاعت و فرمانبرداري است. دين اسلام بر اساس فطرت انسان ها پايه گذارى شده و چون فطرت در همه انسان ها مشترك است، پس دين همگانى است. خداي متعال مي فرمايد: «پس روى خود را متوجه آيين پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند انسان ها را بر آن آفريده»(1) دين مانند نوري مي ماند كه براي بشر مورد نياز است.
- قبل از هر چيز به اين نكات مقدماتي دقت فرماييد:
1- شايد يكي از بهترين راه‌ها، ابتدا خلوتي با خود، ارتباطي با خدا، تعيين و تبين بيشتر هدف و سپس عزم و اراده در ايمان و عمل به آن چه كه از اصول و فروع مي‌دانيم باشد. دقت كنيم كه هميشه و هميشه، چه در حركات مادي و چه در حركات معنوي، انسان به سوي هدفش حركت مي‌كند و هميشه چيزي را هدف مي‌گيرد كه آن را دوست دارد و نه چيزي كه آن را مي‌داند و يا عقلش به صحت آن حكم مي‌كند. چنان چه هر متخلفي مي‌داند كه راستي و درستي، مهرباني، نوع‌دوستي، كرم، محبت و ... خوب است و خيانت، جنايت، سرقت، ظلم و ... بد است. اما چون بر اساس منافع اهدافي دارد كه آنها دوست دارد، به سراغ آنها مي‌رود.
به عنوان مثال ساده‌: كدام دزدي اموالش مورد سرقت قرار گيرد ناراحت نمي‌شود، كدام ظالمي وجود دارد كه اگر خودش مورد ظلم واقع شود، فرياد بر نياورد؟ پس همگان خوب و بد خود را مي‌دانند، اما چنان چه بيان شد، انسان به سوي آن چه مي‌داند نمي‌رود، بلكه فقط به سوي آن چه دوستش دارد يا نسبت به آن محبت دارد مي‌رود.
پس، گام اول پس از خداشناسي كه با تأمل و تدبر در آيات و نشانه‌هاي او چه در كتاب وحي و چه در كتاب خلقت كامل‌تر مي‌گردد، برقراري ارتباط بيشتر با او و تقويت محبت او در جان است. بايد در هر كاري فقط «خدا» را هدف گرفت تا ايمان به بازگشت به سوي او «معاد» نيز تقويت شود.
به همين منظور به پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايد كه به مردم بگو: هر كس خدا را دوست دارد، دنبال من بيايد. دقت كنيد كه نمي‌فرمايد: «هر كس خدا را قبول دارد»، بلكه مي‌فرمايد: هر كس خدا را دوست دارد. چرا كه بسياري از كفار و اهل معصيت و در رأس همگان «ابليس رجيم» نيز خدا را قبول دارند، ولي نفس خود را بيشتر دوست دارند، لذا در پي هواي نفس مي‌روند.
خداوند متعال نيز پاسخ و اجر اين محبت را نه بهشت و نعمت هايش، بلكه «محبت» متقابل قرار داده است -يعني رابطه‌ي عاشق و معشوق- كه موجب بخشش همه‌ي گناهان نيز مي‌گردد: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني‏ يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ»(2) بگو اگر خدا را دوست مى‏داريد، پس مرا پيروى كنيد تا خدا هم شما را دوست بدارد و گناهانتان بيامرزد كه خدا آمرزگار و مهربان است‏.
پس بايد «محبت» به خداوند را تقويت و تشديد نمود كه آن هم با برقراري ارتباط بيشتر، اطاعت بيشتر اوامر و پرهيز از نافرماني (گناه) ميسّر مي‌گردد.
2- اسلام از دو نوع اعتقادات اصلي و ريشه اي تشكيل شده: يكي اصول ايمان و ديگري اصول عمل. كسي مسلمان به حساب مي آيد كه هم به اصول ايمان باور داشته باشد و هم اصول عمل را قبول داشته و در زندگي خود پياده كند. شما براي ارزيابي يك مسلمان، بايد ببينيد تا چه حد به اين اصول نزديك هستند.
- چگونگي تحقيق و شناخت اسلام:
1- بازسازى شناختى: شيطان پيوسته در صدد نقشه كشيدن و برنامه ريزي جهت دلسرد كردن و مأيوس ساختن انسان از خدا باوري و عبادت و نيايش است. تلاش مي كند با القاي شك و ترديد انسان را از پيروي دين خدا و انبيا و ائمه(ع) باز دارد. تلاش مي كند او را در يك حالت حيرت و سرگرداني قرار دهد، از اين رو انسان بايد هميشه در مسير افزايش سطح اطلاعات و آگاهي ديني و شناخت و معرفت خود نسبت به خدا و نعمت‌ها و الطاف مادي و معنوي باشد تا از اين رهگذر بتواند به تدريج به ايمان و عقيدۀ قوي و تقواي قلبي و قولي و عملي نايل گردد. با توبه و اصلاح و جبران كارهاي نادرست خويش و تهذيب نفس و تزكيۀ روح سرانجام به مقام «بندگي خدا» و رتبۀ «مُخلَصين» برسد تا شيطان از به دام انداختنش مأيوس گردد.
2- شفاف كردن افكار: براى مقابله با افكار انحرافى بايد انديشه خود را پالايش كنيد و ابهام زدايى نماييد. امام على(ع) مى‏فرمايد: «به دليل شفافيت افكار ملائكه، آنان هر گز به وسواس فكرى مبتلا نمى‏شوند».(3)
اگر شبهه و سؤالى در ذهن خود نسبت به خدا، نماز، دعا، توكل، و يا توسل به اولياى الهى داريد، بدون واهمه آن‏ها را مطرح نماييد. از راه انديشيدن يا مطالعه كردن و يا مكاتبه نمودن با ما در پي يافتن پاسخي رضايت بخش جهت پرسش هاي خود باشيد.
3- متمركز شدن بر افكار مطلوب: براى رهايى از افكار ناخواسته، لازم است افكار خوشايند را جايگزين كنيد. توجه به افكار معقول و تقويت و تمركز آن به وسيله تكرار زبانى، شما را از افكار مخرّب و آزاردهنده باز مى‏دارد. پيامبر اكرم(ص) مى‏فرمايد: «كسى كه مبتلا به وسواس فكرى درباره خدا است، سه بار ايمان به خدا و رسول را به زبان تكرار كند، يعني سه بار بگويد: "آمنت بالله و رسوله" تا آن حالت وسواسى از بين ‏برود».(4)
امام صادق(ع) فرمود:‌ «هر گاه شيطان در دل انسان وسوسه كرد و در او شك و ترديد ايجاد كرد، سه مرتبه بر سينه و شكم خود دست بكشد و بگويد: «بسم الله و بالله، محمّدٌ رسول الله و لا حول و لا قوّة إلاّ بالله العليّ العظيم، اللهمّ امْسَح عنّي ما أحذر».(5)
4- هر روز به خود تلقين كنيد: قادرم افكار ناخواسته را كنار بگذارم. تلقين يكى از راه‏هاى مبارزه با افكار منفى است.
- معرفي منابعي جهت مطالعۀ بيشتر:
علماي اسلام به مردم مسلمان توصيه مي كنند كه در مطالعات دينيشان سراغ هر كتابي نروند و يا اگر اطلاعات ديني كمي دارند نظرات هر كسي را نشنوند تا گمراه نشوند! لذا كتابهايي كه نويسندگانشان از كارشناسان مسايل ديني هستند را براي مطالعه و تحقيق بيشتر خدمتتان عرضه مي داريم:
1- بهترين راه خدا شناسي: محمد محمدي ري شهري.
2- همه بايد بدانند: ابراهيم اميني.
3- آفريدگار جهان: مكارم شيرازي.
4- خدا را چگونه بشناسيم: مكارم شيرازي.
5- حق جو و حق شناس: ترجمه كتاب المراجعات، مترجم: علي اصغر مروج خراساني.
6- شب هاي پيشاور، سلطان الواعظين.
7- آن گاه هدايت شدم تيجاني سماوي، ترجمه سيد جواد مهري.
پي نوشت ها:
1. روم(30)، آيۀ 30.
2. آل‌عمران(3)، آيۀ 31.
3. نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 89.
4. متقي الهندي، كنز العمال، حديث 1245، مؤسسه الرساله، بيروت، 1409 ه.ق.
5. حاج شيخ عباس قمي(ره)، مفاتيح الجنان، حديث نفس.

موفق باشید.