این که می گویند حضرت عبد المطلب دین ابراهیمی داشته اند مبهم است مگر دین پیامبرالو العزم قبلی توسط پیامبر الو العزم بعدی نسخ نمی شود و مردم به دین پیامبر جدید باید عمل نمایند اگر این چنین است حضرت عبد المطلب باید به دین حضرت عیسی بوده باشد و اگر چنین نیست پس معنی پیامبر الوالعزم چیست و در این صورت آیا دین حضرت موسی بنا بر این که بعضی ها گفته اند دین جهانی نبوده و یک دین نژادی بوده ، درست است و یا دین حضرت عیسی چطور ؟ و در نتیجه مردمان عصر حضرت موسی ملزم به گرائیدن به دین حضرت موسی نبوده اند غیر از بنی اسرائیل؟ و یا مردمان زمان حضرت عیسی داری سه گرایش ابراهیمی ، موسوی و عیسوی بوده اند و فقط پیامبر اسلام دین جهانی داشته اند ؟

پرسش: دين حضرت عبد المطلب چه بوده است ؟

1 -اين كه مي گويند حضرت عبد المطلب دين ابراهيمي داشته اند مبهم است مگر دين پيامبرالو العزم قبلي توسط پيامبر الو العزم بعدي نسخ نمي شود و مردم به دين پيامبر جديد بايد عمل نمايند اگر اين چنين است حضرت عبد المطلب بايد به دين حضرت عيسي بوده باشد و اگر چنين نيست پس معني پيامبر الوالعزم چيست و در اين صورت ؟
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

به اين گفتار توجه نمائيد :
دقيقا نمي‌توان گفت كه اجداد رسول خدا از دين ابراهيم (ع) پيروي مي نموده‌اند، اگرچه معروف و مشهور آن است كه آنان بر دين حضرت ابراهيم بودند.
آنچه كه ما شيعيان عقيده داريم و اهميت و محوريت دارد ،آن است كه اجداد پيامبر (ص) موحد و تابع دين حق بوده‌اند.(1) ، در عين حال درباره اينكه اجداد رسول خدا از دين ابراهيم پيروي مي‌نموده‌اند، ممكن است گفته شود .
تا بعثت پيامبر هيچ‌گونه ديني چون دين ابراهيم فراگير ومورد توجه نبوده است. (2 )
در قرآن هفتاد بار به صراحت نام آن حضرت ياد شده است. همچنين در قرآن آيات متعدد وجود دارد. مبني بر اينكه حضرت ابراهيم نه نصراني نه يهودي بلكه بر دين حنيف مي‌باشد. در اين جابه برخي از آيات اشاره مي شود:
1- آيه 67 سوره آل عمران: مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ؛ ابراهيم نه يهودى بود و نه نصرانى، بلكه حق‏گرايى فرمانبردار بود، و از مشركان نبود.
2- آيه 95 سوره آل عمران: قُلْ صَدَقَ اللّهُ فَاتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ؛ بگو: «خدا راست گفت. پس، از آيين ابراهيم كه حق‏گرا بود و از مشركان نبود، پيروى كنيد.».
3- آيه 123 سوره نحل: ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ؛ سپس به تو وحى كرديم كه: «از آيين ابراهيم حق‏گراى پيروى كن، [چرا كه‏] او از مشركان نبود.».
4- آيه 78 سوره حج: وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ؛
در راه خدا چنان كه حق جهاد [در راه‏] اوست جهاد كنيد. اوست كه شما را [براى خود] برگزيده و در دين بر شما سختى قرار نداده است. آيين پدرتان ابراهيم [نيز چنين بوده است‏] او بود كه قبلًا شما را مسلمان ناميد. در اين [قرآن نيز همين مطلب آمده است‏] تا اين پيامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشيد. پس نماز را برپا داريد و زكات بدهيد و به پناه خدا رويد. او مولاى شماست .چه نيكو مولايى و چه نيكو ياورى.
از اين آيات دو مطلب استفاده مي شود:
يكي اينكه كه خداوند در اين آيه حضرت ابراهيم را پدر تمام موحدان تاريخ معرفي مي‌نمايد.
دو: دين حضرت ابراهيم جهاني است و از ديگران نيز خواسته شده است كه از دين ابراهيم پيروي نمايند. بر اين اساس پيروي اجداد رسول خدا ازدين ابراهم مشكل ايجاد نمي كند.
احتمال ديگر : در محيطي كه اجداد رسول خدا زندگي مي‌نمودند، دين حضرت عيسي (ع) به صورت شفاف معرفي نشده بود . جذابيت‌هاي لازم را نداشت. به اين دليل بود كه برخي مفاهيم آن تحريف شده بود و يا اينكه از اين دين چندان تبليغ نشده بود؛ اين در حالي است كه دين ابراهيم به طور شفاف معرفي و مفاهيم آن دچار تحريف نشده يا كمتر دچار اين مشكل شده بود؛افكار عمومي قريش دين ابراهيم را بيش تر پذيرفته و اين دين از معروفيت و شهرت بيش تري برخوردار بود و آن را دين حق مي دانستند، به اين دليل اجداد پيامبر پيرو دين حضرت ابراهيم بودند .
پي نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج85، ص117؛
فروغ ابديت،جعفر سبحاني،ص 79 به بعدمركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1370.
2.http://www.tebyan.net/religion_thoughts/articles/theinfallibles/prophet mohammed/2009/ <http://www.tebyan.net/religion_thoughts/articles/theinfallibles/prophet mohammed/2009/> 223/14/87543.html

پرسش: 2 -آيا دين حضرت موسي بنا بر اين كه بعضي ها گفته اند دين جهاني نبوده و يك دين نژادي بوده ، درست است و يا دين حضرت عيسي چطور ؟
2 -آيا دين حضرت موسي بنا بر اين كه بعضي ها گفته اند دين جهاني نبوده و يك دين نژادي بوده ، درست است و يا دين حضرت عيسي چطور ؟

پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
گرچه دربرخي سايت ها آمده است كه دين حضرت موسي (ع) جهاني نبوده است، اماحقيقت اين است كه رسالت وي جهاني بوده واختصاص به قوم حضرت موسي (ع) نداشته است. جهت توضيح بيشتر لازم است تعريفي ازپيامبران اولوالعزم داشته باشيم.
در اصطلاح ديني و بر اساس تعريفي كه از مفهوم اولوالعزم شده است، پيامبران اولوالعزم، پيامبراني هستندكه علاوه بر صاحب شريعت‏بودن و احكام اجتماعي داشتن ،كتاب آسماني نيز داشتند. در زمان خويش رسالت جهاني داشته و دعوت ايشان به گروه و يا قوم خاصي محدود نمي‏شده است. بر خلاف ساير پيامبران كه هر كدام براي گروه خاصي مبعوث شده و رسالت جهاني نداشته‏اند،و صاحب كتاب نبوده اند. (1) اگر چه از حيث لغت و معناي لغوي در معناي اولوالعزم ،صاحب كتاب ذكر نشده. (2)اما در معناي اصطلاحي آن صاحب كتاب بودن لحاظ شده است. در قرآن كريم خداوند پيامبر را به پيروي از پيامبران اولوالعزم در صبر و شكيبائي توصيه مي كند : «پس صبر كن، آن گونه كه پيامبران «اولو العزم» صبر كردند».(3)
" اولوا العزم" به معناى صاحبان" عزم" است." عزم" به معناى اراده محكم و استوار است." راغب" در" مفردات" مى‏گويد: عزم به معنى تصميم گرفتن بر انجام كارى است (عقد القلب على امضاء الامر). (4) با توجه به اين كه پيامبران صاحب شريعت جديد و آئين تازه، با مشكلات و گرفتارى‏هاى بيش ترى روبرو بودند، و براى مقابله با آن عزم و اراده محكم‏ترى لازم داشتند، به اين دسته از" پيامبران"،" اولوا العزم" اطلاق شده، آيه مورد بحث اشاره به همين معنا است. در ضمن اشاره‏اى است به اين كه پيغمبر اسلام نيز از همان پيامبران است، زيرا مى‏گويد" تو هم شكيبايى كن، آن گونه كه پيامبران اولوا العزم شكيبايى كردند". آيه اشاره به گروه خاصى از پيامبران بزرگ است كه صاحب شريعت بوده‏اند، همان ها كه در آيه 7 سوره احزاب نيز به آنان اشاره شده: " به خاطر بياور هنگامى را كه از پيامبران پيمان گرفتيم، و از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى بن مريم، از همه آن ها پيمان محكمى گرفتيم" . در اين جا بعد از ذكر همه انبيا به صورت جمع، به اين پنج پيامبر بزرگ اشاره مى‏كند، و اين دليل بر ويژگى آن ها است. در آيه 13 سوره شورى نيز از آن ها سخن مى‏گويد: " آئينى براى شما تشريع كرد كه به نوح توصيه كرده بود و آنچه را بر تو وحى فرستاديم و بر ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم". روايات فراوانى در منابع شيعه و اهل سنت نيز در اين زمينه نقل شده است كه پيامبران اولوا العزم همين پنج تن بودند، چنان كه در حديثى از امام باقر و امام صادق آمده است كه پيامبران اولوالعزم همين پنج تن بودند. (5) در حديث ديگرى از امام على بن الحسين همين مضمون آمده است . هنگامى كه راوى سؤال مى‏كند:" چرا آن ها اولوا العزم ناميده شدند"؟ امام در پاسخ مى‏فرمايد:" زيرا آن ها مبعوث به شرق و غرب و جن و انس شدند" (6) در حديثى از امام صادق آمده:" بزرگ پيامبران و رسولان پنج نفرند، و آن ها پيامبران اولوا العزم هستند . آسياب نبوت و رسالت بر محور وجود آن ها دور مى‏زند، آن ها نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد بودند".(7)
در تفسير" در المنثور" از ابن عباس نيز همين معنى نقل شده كه پيامبران اولوا العزم همين پنج نفرند" (8). البته بعضى از مفسران اولوا العزم را اشاره به پيامبرانى مى‏دانند كه مامور به پيكار با دشمنان شدند. بعضى عدد آن ها را 313 نفر دانسته ؛ بعضى همه پيامبران را اولوا العزم (صاحبان اراده قوى) مى‏دانند .مطابق اين قول" من" در" من الرسل" بيانيه است ،نه تبعيضيه. ولى تفسير اول از همه صحيح‏تر است. روايات اسلامى آن را تاييد مى‏كند. (9)
همان طور كه ملاحظه مي نماييد، درآيات وروايات از حضر ت موسي (ع)-دركنار برخي پيامبر ديگر- به عنوان اولوالعزم يادشده است، واينان كساني بودند كه دين جهاني داشته اند. نكته قابل توجه اين است كه خدhوند به حضرت موسي (ع) دستور مي دهد كه به سوي فرعون حركت نمايد ،زيرا كه طغيان نموده است ،وحال اينكه فرعون اسراييلي نبود: "اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‏ " (10) . در آيات 164 و165سوره نسا ء از برخي انبيا به عنوان حجت خدا برمردم يادشده است : ما به تو وحى كرديم هم چنان كه به نوح و انبياء بعد از او وحى كرديم و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط و عيسى و أيوب و يونس و هارون و سليمان وحى كرديم، و به داوود زبور را داديم و رسولانى گسيل داشتيم كه شرح حال آنان را برايت گفته‏ايم، و رسولانى نيز فرستاده‏ايم كه شرح حالشان را برايت نگفته‏ايم و خدا با موسى به طريقى ناگفتنى تكلم كرد در حالى كه اينها همه فرستادگانى بشارت ده و بيم‏رسان بودند تا ديگر بعد از اين همه رسول، مردم- در قيامت- حجتى عليه خدا نداشته باشند، و خدا مقتدرى شكست ناپذير و حكيمى على الاطلاق است. (11)
پي نوشت ها:
1.علامه سيد محمد حسين طباطبايي، الميزان، مؤسسه اعلمي للمطبوعات،بي تا، ج 3، ص 146.
2. دهخدا ، لغت نامه ، دانشگاه تهران ، 1372 ش ،لغت «اولوالعزم».
3.احقاف (46) آيه 35.
4.راغب ، المفردات، نشر دار الاحيا التراث العربي ، بيروت ،بي تا .عنوان «اولوالعزم».
5. فضل بن علي ، تفسير مجمع البيان، نشر دار العرفيه ،بيروت 1408 ق ، ج 9 ،ص 94.
6. محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، نشر دار لاحياء التراث العربي، بيروت، 1403ق." ج 11 ، ص 58
7.كليني، اصول كافي، نشر دار الكتب الاسلاميه ، 1388 ق،ج 1 باب" طبقات الانبياء و الرسل" حديث 3.
8. سيوطى جلال الدين ، الدرالمنثور فى تفسير المأثور ، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى‏، قم‏، 1404 ق‏" ج 6 ،ص 45.
9. ناصر مكارم شيرازي ، تفسير نمونه، تهران ،‏دار الكتب الإسلامية ،1374 ش‏. ج‏21، ص 380.
10سوره طه (20آيه 24.، رك: ناصر مكارم شيرازي ، همان ، ج13، ص184.
11.سوره نساء، آيات 163- 165.

پرسش:
3 -و در نتيجه مردمان عصر حضرت موسي ملزم به گرائيدن به دين حضرت موسي نبوده اند غير از بني اسرائيل؟

3 -و در نتيجه مردمان عصر حضرت موسي ملزم به گرائيدن به دين حضرت موسي نبوده اند غير از بني اسرائيل؟

پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
باتوجه به مطالب جواب سوال (2) ،همه مردم عصر موسي (ع) ملزم به رعايت دين موسي (ع) بودند، زيرا رسالت وي جهاني بود، ولازمه ي اين امر گرويدن همه مردم به دين موسي(ع)، مي باشد.
پرسش: 4 - و يا مردمان زمان حضرت عيسي داري سه گرايش ابراهيمي ، موسوي و عيسوي بوده اند
4 - و يا مردمان زمان حضرت عيسي داري سه گرايش ابراهيمي ، موسوي و عيسوي بوده اند ؟

پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
درباره وضع جامعه ومردم حضرت عيسي (ع) به منابع زير مراجعه فرماييد:
- تاريخ اديان ومذاهب جهان، عبد الله مبلغي، ج2، قسمت تاريخ ابراهيم (ع)
- تاريخ انبيا، هاشم رسولي محلاتي، ج2، قسمت حضرت موسي (ع)
- آشناي با اديان محمد حسين توفيقي، قسمت دين موسي (ع)
- قصص قرآن، صد ر بلاغي، قسمت حضرت ابراهيم (ع)
پرسش:
5 -و فقط پيامبر اسلام دين جهاني داشته اند ؟

5 -و فقط پيامبر اسلام دين جهاني داشته اند ؟
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
جواب اين سوال، از جواب سوال (2) روشن شد،زيرا درآ ن جواب اثبات شد كه اديان ديگر الهي، مانند دين نوح، موسي وعيسي (ع) ، نيز ديني جهاني بودند.البته با اين تفاوت كه اسلام كامل ترين دين خداوند مي باشد.
استاد شهيد مرتضى مطهرى با استناد به آيه «و من يبتغ غيرالاسلام ديناً فلن يقبل منه» مى فرمايد كه: دين تسليم است،‌ ولى حقيقت تسليم در هر زمان،‌ شكلى دارد و در اين زمان، شكل آن،‌ دين گران مايه اى است كه به دست حضرت خاتم الانبيا ظهور يافته است. لازمه تسليم خدا بودن، پذيرفتن دستورهاى او است. روشن است كه همواره به آخرين دستور خدا بايد عمل كرد و آخرين دستور همان است كه آخرين رسول آورده است.(1)
رجوع شود به: دكتر بوكاي، مقايسه اى ميان تورات،‌ انجيل، قرآن و علم،ذبيح الله دبير.
پي نوشت :
1.مجموعه آثار، انتشارات صدرا ،ج1، ص277.

موفق باشید.