لطفاً راجع به این حکم ، در تحریر الوسیله و همچنین راجع به قوانین غیر عادلانه جزیه توضیح دهید .
ترجمه تحريرالوسيله آیه الله روح الله خمينى جلد چهارم
{تتمه اى در مورد احكام اهل ذمه}
{گفتار در كسى كه از او جزيه مى گيرند}
مساله۱ – از يهود و نصارى كه اهل كتاب هستند و هر ملتى كه شبهه داشتن كتاب در آنها هست نظير مجوسيان جزيه يعنى ماليات سرانه گرفته مى شود، و در اين حكم فرقى نيست بين مذاهب مختلفه آنان نظير كاتوليك و پروتستان و غير اينها هر چند كه در فروع و بعضى از اصول مختلف باشند بعد از آنكه همه نصارى يا يهود يا مجوس خوانده مى شوند.
مساله ۲ – حكومت اسلامى جزيه را از ساير فرقه هاى كفار يعنى مشركين مانند بت پرستان و ستاره پرستان و غير اينها نمى پذيرد، چه عرب و چه عجم ، چه اينكه خود را بصاحب كتابى مثل ابراهيم و داود و انبيائى ديگر منسوب كنند و چه نكنند، بنابراين از غير يهود و نصارى و مجوس غير از اسلام آوردن و يا كشته شدن پذيرفته نيست ، و همچنين از كسانيكه در اصل يكى از اين سه كيش را نداشته اند و جديدا يعنى بعد از نسخ شرايع سه گانه بوسيله اسلام به اين كيش ها در آمده اند جزيه پذيرفته نيست و كافر جربى شناخته مى شوند كه يا به اسلام در مى آيند يا كشته مى شوند، چه اينكه قبلا مشرك بوده باشند و چه از فرقه هاى باطل ديگر باشند.
این یعنی کشتن همه هندیها و ژاپنی ها و کره ای ها و چینی ها و… یعنی کشتن بیش از دو میلیارد نفر مجاز شمرده شده و باجگیری از تمام مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان٬ یعنی اگر قدرتش را پیدا کنند حتماً این کار را انجام خواهند داد. این یعنی گفتگوی تمدنهای اسلامی!؟ آیا وجدان انسان راضی به کشتن بیش از دو میلیارد انسان٬ مرد٬ زن و کودک تنها به دلیل مسلمان نبودن می باشد؟ آیا می توان مسئولیت این جنایت بزرگ ضد بشری را که با نام و پشتیبانی معنوی و مادی انجام شود را پذیرفت ؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ابتدا بايد اين نكته را خدمتتان عرض كنيم كه براي رسيدن به حكم اصلي اسلام در رابطه با هر موضوعي، اكتفا به يك آيه يا روايت يا فتواي يك فقيه، كار صحيحي نمي باشد، بلكه بايد با ملاحظه مجموع جوانب به ديدگاه حقيقي اسلامي پي برد. بنابراين با ديدن يك مساله يا روايت حق اين را نداريم كه در باره ديدگاه اسلام قضاوت كنيم و الا به خطا خواهيم رفت.
شدت عمل در مقابل كفار غير اهل كتاب به خاطر آن است كه برنامه اسلام ريشه كن ساختن بت پرستى از روى كره زمين بوده و مساله آزادى مذهبى، يعنى ترك اجبار پيروان مذاهب ديگر براى پذيرش اسلام، منحصر به اديان آسمانى و اهل كتاب مانند يهود و نصارى است، و شامل بت پرستان نمى‏شود، زيرا بت پرستى مذهب و آئين نيست كه محترم شمرده شود، بلكه انحطاط و خرافه و انحراف و بيمارى است كه به هر حال و به هر قيمت بايد ريشه كن گردد ولى اين شدت و خشونت نه به مفهوم اين است كه راه بازگشت به روى آنها بسته شده باشد، بلكه در هر حال و در هر لحظه بخواهند مى‏توانند جهت خود را تغيير دهند،لذا اگر آنها توبه كنند و به سوى حق‏ باز گردند و نماز را بر پا دارند و زكاة را ادا كنند، آزاد بوده و كسي مزاحمشان نخواهد بود.
همانگونكه در آيه شريفه اي به اين مطلب تصريح شده است« فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ؛ اما اگر توبه كردند و نماز خواندند و زكات دادند، از آنها دست برداريد، زيرا خدا آمرزنده و مهربان است.» (1)
در اين صورت با ساير مسلمانان كمترين تفاوتى را ندارند و در همه احكام و حقوق با آنها شريكند. زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است، و كسى را كه به سوى او باز گردد، از در خود نمى‏راند.
سپس اين موضوع را در آيه ديگر با دستور ديگرى تكميل مى‏كند تا ترديدى باقى نماند كه هدف اسلام از اين دستور تعميم توحيد و آئين حق و عدالت است، نه استعمار و استثمار و قبضه كردن اموال يا سرزمين‏هاى ديگران، و مى‏گويد: اگر يكى از بت پرستان از تو در خواست پناهندگى كند به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود « وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ»"و اگر يكى از مشركان از تو پناهندگى بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بينديشد) .(2)
يعنى در نهايت آرامش با او رفتار كن، و مجال انديشه و تفكر را به آنها بده تا آزادانه به بررسى محتواى دعوت تو بپردازند، و اگر نور هدايت بر دل آنها تابيد آن را بپذيرند. بعد اضافه مى‏كند كه او را پس از پايان مدت مطالعه به جايگاه امن و امانش برسان تا كسى در اثناء راه مزاحم او نگردد.« ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ». و سرانجام علت اين دستور سازنده را چنين بيان مى‏كند كه: اين بخاطر آن است كه آنها قومى بى اطلاع و ناآگاهند «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ» بنا بر اين اگر درهاى كسب آگاهى به روى آنها باز گردد، اين اميد ميرود كه از بت پرستى كه زائيده جهل و نادانى است خارج شوند، و به راه توحيد و خدا كه مولود علم و دانش است گام بگذارند.
برخورد اسلام با اهل كتاب به مانند كفار غير كتابي نيست در حقيقت اسلام براى اهل كتاب يك سلسله احكام حد وسط ميان مسلمين و مشركين قائل شده است، زيرا اهل كتاب از نظر پيروى از يك دين آسمانى شباهتى با مسلمانان دارند، ولى از جهت عدم قبول حقيقت محض نيز شبيه به مشركان هستند، به همين دليل اجازه كشتن آنها را نمى‏دهد در حالى كه اين اجازه را در باره بت پرستانى كه مقاومت به خرج مى‏دادند، مى‏داد، زيرا برنامه، برنامه ريشه كن ساختن بت پرستى از روى كره زمين بوده است.
به اديان آسماني غير اسلام به خاطر ريشه توحيدي داشتن آنها ( هر چند كه دچار انحرافات فراواني شده اند ) اجازه ادامه حيات داده شده است و اين امتياز را نسبت به ديگر كفار دارند كه در صورت رعايت شرائطي خاص در كنار ديگر مسلمين و در تحت چتر حمايتي حكومت اسلامي به حيات ديني خود ادامه دهند.
در مقابل اين امتياز و حمايتي كه از طرف حكومت پيدا مي كنند مسلما بايد مالياتي نيز پرداخت كنند و اين امري كاملا معقول است.
مسلمانان در مقابل خدماتي كه از طرف حكومت دريافت مي كنند ملزم به پرداخت مالياتي از قبيل خمس و زكات و غيره مي باشند، ولي اهل كتاب از اين نوع ماليات ها معافند چرا كه احكام اسلام در مورد آنها اجرا نمي شود. ولي نمي توان انتظار داشت كه هيچ هزينه اي در قبال آن خدمات پرداخت نكنند. مالياتي كه بر اهل كتاب پرداختش لازم است جزيه نام دارد. بنابراين جزيه نه پول زور است و نه باجگيري. در حقيقت اگر بگوئيم اهل كتاب حق حيات در جامعه اسلامي داشته باشند بدون تقبل هر گونه هزينه اي ، در عمل آنها را از مسلمين بالاتر قرار داده ايم و با وجود اسلامي بودن جامعه به غير مسلمين امتياز بيشتر قائل شده ايم و اين كاري غير معقول است.
اسلام به صراحت برنامه خود را بيان مي كند و اعلام مي دارد كه هدفش اعتلاي كلمه توحيد در جهان و نابودي خرافه و شرك و كفر است كه انسان را تا حد حيوانيت و حتي پست تر از آن پائين مي برد. اين سوال را بايد از دشمنان اسلام پرسيد كه چرا با وجود فرياد آزادي بيان و لبخند هاي فريبكارانه، كشتارهاي تاريخ را براي تسلط بر منابع و ثروتهاي ديگران به راه انداخته اند؟ و اين سوال را بايد مطرح كرد كه آيا به واقع در عمل اين اسلام بوده است كه براي دست اندازي به ثروتهاي ديگران و استعمار آنها اقدام كرده است؟ ( حتي زماني كه قدرت دست اسلام بوده ) يا غير مسلمين به استعمار ديگران شهرت دارند ؟
براي نمونه مي توانيد به كشورهاي و مناطقي مانند: عراق و افغانستان و پاكستان و فلسطين و سومالي و الجزاير و ليبي و ميانمار( كشتارهاي اخير مسلمانها به دست بت پرستان بودائي ) سوريه و .... نگاهي بيندازيد.
پي نوشت:
1. توبه (9)، آيه 5.
2. همان، آيه 6.
موفق باشید.