سلام علیکم
با آرزوی قبولی طاعات و سوگواری های شما
من شنیده ام که غیبت این است :نقل رفتار بدی از کسی در غیاب او در صورتی که اگر به خود او بگوییم ناراحت شود.
می خواستم خیلی دقیق تر در مورد این گناه در مرود کبیره بودنش بسیار شنیده ایم و خیلی شایع هم هست بدانم. خواهش می کنم دقیق و طبق شماره سوالاتم پاسخ بدهید. من در غیبت بودن بسیاری از حرف ها تردید دارم و نمی دانم در قبال آنها چه تکلیفی دارم.لطفا به مثال ها هم توجه بفرمایید که منظورم چیست.
1- آیا شرط غیبت این هست که حتما کسی که شنونده است در مورد آن رفتار بد فرد غیبت شونده نمی داند (یعنی باید برای اولین بار باشد که شنیده باشد وخودش تا به حال ندیده) یا اگر این رفتار بد او را قبلا میداند باز هم غیبت است؟
مثلا فردی معروف به بد اخلاقی است یا همه می دانند که غیبت شونده فردی متکبر است و همیشه از رفتارش پیداست.یا فلانی خیلی بد حجاب است و این را همه دیده اند .آیا اگر این قضیه در غیاب فرد بازگو شود غیبت محسوب می شود؟
2- نقد رفتار کسی پشت سر او به نحوی که فقط عیبی از او بازگو شود نه گناه یا فعل خبلی قبیحی باز هم غیبت است؟ مثلا گفته شود چرا فلان استاد بد درس می دهد ؟ یا چه قدر فلانی پر حرف است ؟ یا اینکه چقدر فلانی با موبایلش حرف می زند. این را هم بفرمایید که غیبت است یا نه؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
«غيبت» يعني پشت سر ديگران بدگويي كردن و سخن ناخوشايند گفتن است. اين تعريف با شمول و عمومي كه دارا است، شامل انواع غيبت، بهتان، تهمت، فحش و حتي ذكر عيوب آشكار نيز ميشود، حال آن كه هر يك از اينها در اصطلاح تعريف خاصي داشته و از نظر شرعي داراي احكام ويژه اي است و همه آنها از مصاديق غيبت به شمار نميروند. بنابراين مفهوم غيبت در لغت مفهومي است اعم از غيبت مصطلح و در احاديث نيز گاهي به همين معنا (مفهوم عام) اطلاق شده است.
امّا غيبت در اصطلاح به اين معنا است كه شخص از عيب برادر ديني اش مطلع شود و در حالي كه آن فرد از بيان عيب ناراحت ميشود، آن را براي ديگري بازگو كند،خواه آن عيب و نقص در بدن شخص باشد مثل اين كه بگويي فلاني كور يا كوتاه يا بلند است، يا در صفات و اقوال و اخلاق شخص باشد، مثل اين كه بگويي بد اخلاق يا رياكار است و... اينها غيبت محسوب ميشوند. بنابراين غيبت به معناي بدگويي كردن پشت سر ديگران و عيب را آشكار كردن است. غيبت حرام و از گناهان كبيره است.
ذكر محاسن و خوبيهاي افراد به عنوان تعريف و تمجيد آنها غيبت نيست(1)، هر چند از افشاي خوبيهاي خود ناراحت شوند. البته در اين صورت "آزار" حساب ميشود كه حكم جداگانه اي دارد.(2)
از روايات بر ميآيد كه غيبت سه ركن دارد:
1ـ نخست اين كه سخني را پشت سر كسي بگويد؛ 2- ذكر عيوب پنهان باشد؛ 3- اگر غيبت شونده آن را بشنود ناراحت شود.(3)
از رسول اكرم (ص) روايتي نقل شد كه حضرت در تعريف غيبت فرمود: «ذكرك اخاك بما يكره». مقصود از «يكره» در اين حديث، اين نيست كه آن چه را فقط برادرت خوش ندارد، ذكر كني؛ بلكه منظور، امري است كه به طور طبيعي و نزد عامه ناخوشايند باشد، زيرا خداوند متعال راضي نيست آبروي مؤمن در اجتماع بريزد.
پيامبر اكرم (ص): ان الله تبارك و تعالي فوض الي المؤمن كل شيء الا اذلال نفسه.(4) خداوند بلند مرتبه همه چيز، جز ذليل كردن نفس را به مؤمن تفويض كرده است.
بنابراين از روايت ميتوان برداشت كرد كه اگر مؤمن، عيب برادر مؤمن خود را كه ناپسند تلقي ميشود، پشت سرش بگويد و آن فرد هم راضي باشد، رضايتش موجب برداشته شدن حرمت اين عمل نميشود.
در توضيح يكي ديگر از شروط غيبت بايد عرض كنم: عيب و نقصي در غياب فرد بازگو شود كه از مردم پوشيده بوده است؛ بنابراين اگر فردي به داشتن عيبي نزد مردم معروف باشد، بازگفتن آن نزد كسي كه از آن آگاهي دارد، حرام نيست.
حضرت موسي بن جعفر(ع) فرمود: من ذكر رجلا من خلفه بما هو فيه مما عرفه الناس لم يغتبه و من ذكره من خلفه بما هو فيه مما لايعرفه الناس اغتابه. (5)
كسي كه پشت سر شخصي چيزي را يادآور شود كه همه مردم ميدانند، غيبت نيست و اگر كسي پشت سر شخصي نقص يا عيبي را بگويد كه مردم نميدانند، غيبت است.
مورد ديگر اينست كه غيبت شنونده داشته باشد؛ پس اگر انساني تنها نشسته باشد و از روي ناراحتي يادآور عيوب ديگري شود، چون شنونده ندارد، رفتار او حرام نيست و غيبت به شمار نميرود.
پاسخ سوالهاي شما:
1-با توجه به متن مذكور مشخص مي شود كه اگر شنونده از آن مورد اطلاع داشته باشد و شما چيزي به علم او اضافه نكنيد، اين صحبت بنا بر نظر اكثر علماي اخلاق غيبت نيست.
2-نقد اگر حكايت از عيبي از آن فرد بكند،غيبت است. مثالهائي كه مطرح كرديد اگر نزد اكثر افراد ،عيب محسوب مي شود غيبت است.
پينوشتها:
1. امام خميني، استفتائات، ج 2، ص 617.
2.اخلاق عملي،آيت الله مهدوي كني، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص 140.
3. مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، انتشارات علي ابن ابيطالب، ج3، ص108.
4. كافي، ثقة الاسلام كليني، انتشارات اسوه، ج 5، ص 63، ح3.
5. همان، ج 2، ص 358، ح 6.
موفق باشید.