سلام خسته نباشید . شیعه ها توسل به مردگان صالح را جایز می دانید در حالیکه در خطبه زیر حضرت علی (ع)
می گویند مردگان از شما خبر ندارند و این موضوع را رد می کند :

دربخشي ازخطبه ي 230 نهج البلاغه اشاره ميكند كه مرده هيچ نوع جواب وپاسخي براي خوانندگان خود ندارند ، وبه مراجعه كنندگان خويش آگاه نيستند ؛ پس دعا خواستن ازايشان ( مردگان ) چه نفعي دارد ؟ به اين بخش ازخطبه ي مذكورتوجه نمائيد :
فَعَلَيْكُمْ بِالْجِدِّ وَالاجْتِهَادِ، وَالتَّأَهُّبِ وَالاسْتِعْدَادِ، وَالتَّزَوُّدِ فِي مَنْزِلِ الزَّادِ. وَلاَ تَغُرَّنَّكُمُ الدُّنْيَا كَمَا غَرَّتْ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ مِنَ الاُْمَمِ الْمَاضِيَةِ، وَالْقُرُونِ الْخَالِيَةِ، الَّذِينَ احْتَلَبُوا دِرَّتَهَا، وَأصَابُوا غِرَّتَهَا، وَأَفْنَوْا عِدَّتَهَا، وَأَخْلَقُوا ِدَّتَهَا، أَصْبَحَتْ مَسَاكِنُهُمْ أَجْدَاثاً، وَأَمْوَالُهُمْ مِيرَاثاً، لاَ يَعْرِفُونَ مَنْ أَتَاهُمْ، وَلاَ يَحْفِلُونَ مَنْ بَكَاهُمْ، وَلاَ يُجِيبُونَ مَنْ دَعَاهُمْ . س بر شما باد به تلاش و كوشش و آمادگى و مهيا شدن و از منزلى كه توشه توان برداشت، توشه اى برگرفتن. آنسان كه دنيا شما را نفريبد امتهاى پيش از شما را فريفت و از ميان رفتند، آنان كه دنيا را دوشيدند و دستخوش غفلت و فريب آن شدند، زمان را فنا نمودند، تازه ى آن را كهنه كردند. مساكنشان گورهايشان و اموالشان ميراث ديگران گرديد، چنان بى خردند كه نمى دانند چه كسى بر سر گورشان آمده، يا چه كسى برايشان زارى مى كند، كسى كه آنها را آواز در دهد پاسخ گفتن نتوانند .

سوال دوم :

وهمچنین حضرت علي رضي الله عنه دربخشي از نامه 31 نهج البلاغه كه براي فرزند دلبندش حضرت حسن رضي الله عنه در ( شماره 10 علامات الرحمة الالهيّه ) بالفظي واضح ترآمده :
وَاعْلَمْ، أَنَّ الَّذِي بِيَدِهِ خَزَائِنُ السَّموَاتِ وَالاَْرْضِ قَدْ أَذِنَ لَكَ فِي الدُّعَاءِ، وَتَكفَّلَ لَكَ بِالاِْجَابَةِ،أَمَرَكَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِيُعْطِيَكَ، وَتَسْتَرْحِمَهُ لِيَرْحَمَكَ، وَلَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُكَ عَنْهُ، وَلَمْ يُلْجِئْكَ إِلَى مَنْ يَشْفَعُ لَكَ إِلَيْهِ، وَلَمْ يَمْنَعْكَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ ، وَلَمْ يُعَاجِلْكَ بَالنِّقْمَةِ، وَلَمْ يُعَيِّرْكَ بِالاِْنَابَةِ .
ترجمه :
و بدان كه خزائن آسمانها و زمين در اختيار اوست، تو را اجازه ى دعا داده و خود اجابت آن را بر عهده گرفته و از تو خواسته كه بخواهى تا عطايت كند و آمرزش طلبى تا ترا بيامرزد و ميان تو و خود هيچكس را حجاب قرار نداده و تو را به كسى وانگذارده كه در نزد او شفاعتت كند و اگر مرتكب گناهى شدى از توبه ات بازنداشته و در كيفرت شتاب نكرده و چون بازگشتى سرزنشت ننموده .
دراين خطبه حضرت علي رضي الله عنه صراحتاً ميگويد كه الله جل جلاله بين خودش وبنده اش هيچ كس را واسطه ووسيله قرار نداده است .

سوال سوم :

بخشي ازخطبه ي 110 نهج البلاغه :
إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللهِ سُبْحَانَهُ: الاِْيمَانُ بِهِ وَبِرَسُولِهِ، وَالْجِهادُ فِي سَبِيلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الاِْسْلاَمِ، وَكَلِمَةُ الاِْخْلاَصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ، وَإِقَامُ الْصَّلاَةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ، وَإِيتَاهُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ، وَصَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَاب، وَحَجُّ الْبَيْتِ وَاعْتَِمارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَيَرْحَضَانِ الذَّنْبَ ، وَصِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِي الْمَالِ وَمَنْسَأَةٌ فِيْ الاَْجَلِ، وَصَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُكَفِّرُ الْخَطِيئَةَ، وَصَدَقَةُ الْعَلاَنِيَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِيتَةَ السُّوءِ، وَصَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِي مَصَارعَ الْهَوَانِ .
ترجمه :
بهترين چيزى كه متوسلان به خداى پاك بدان توسل جويند همانا: ايمان به خدا و پيامبر او و جهاد در راه حق كه ستيغ اسلام و كلمه ى اخلاص كه فطرت توحيدى و برپاى داشتن نماز كه نشان ملت اسلام و دادن زكات فريضه اى واجب و روزه ى ماه رمضان كه مانع آدمى از عذاب و حج عمره خانه خدا كه نابودكننده ى فقر و شوينده ى گناه و صله ى رحم كه موجب افزايش مال و واپس افكننده ى اجل است و صدقه ى نهان كه خطاها را مى پوشاند و صدقه ى آشكار كه مرگ ناگهانى را بازمى دارد و انجام دادن كارهاى نيك كه آدمى را از فروافتادن در خواريها نگه مى دارد .
دراين خطبه حضرت علي رضي الله عنه مردم را بسوي همان توسلي فراميخواند كه موردقبول عموم امت اسلامي است كه همان توسُّل به اعمال صالحه است كه درثبوت آن هيچ شك وترديدي وجود ندارد .

ممنونم می شوم که به این سه تا شبهه یا سوال بنده پاسخ دهید .
بنده شیعه هستم . اینارو یه سنی بهم نشون داد و کم آوردم و نتونستم جوابشو بدم . لطفا پاسخ بدهید .
با تشکر فراوان

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در پاسخ به سوال اول شما بايد بگوييم كه آنچه در اين عبارات حضرت علي (ع) رد شده عدم توانايي اجابت درخواست زنده ها، توسط مردگاني است كه فريفته دنيا شده اند و لياقت و مقام اجابت درخواست مومنان را ندارند. مسلم است كه اينگونه مردگان توانايي اجابت درخواست ديگران را ندارند و در عالم برزخ آن قدر گرفتار عقاب اعمال خود شده اند كه ديگر فرصت خبر گرفتن از زنده ها و توجه به درخواست هاي آنان را نداشته باشند. اما ساير مردگان خصوصا امواتي كه مقام شهادت يا مقام عصمت را داشته اند اين حالت را ندارند.
اگر قرار باشد كه همه مردگان اين حالت را داشته باشند ديگر تلقين ميت معنايي ندارد در حالي كه در روايات خود اهل سنت نيز رواياتي در خصوص تلقين ميت وارد شده است. چنانكه در كتب متعدد اهل سنت اين روايت از رسول خدا (ص) نقل شده كه:« لَقِّنُوا مَوْتَاكُمْ: لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ» (1) «به مردگان خود لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ را تلقين كنيد.
اگر همه مردگان صداي زنده‌ها را نمي‌شنوند‌ و ارتباطي با دنيا ندارند چرا تلقين مي‌خوانيم؟ آيا در اين صورت تلقين كردن كاري بيهوده و عبث نيست؟!
از سوي ديگر در كتب معتبر نزد خود اهل سنت نقل شده كه بعد از جنگ بدر پيامبر اكرم (ص) خطاب به كشته گان قريش فرمود:« وجدتم ما وعد ربكم حقا» « آيا وعده هاي پروردگارتان را صادقانه يافتيد؟!» در اينجا برخي اصحاب با تعجب گفتند: مگر مردگان سخن زنده ها را مي شنوند؟! حضرت فرمود:« ما أنتم بأسمع منهم ولكن لا يجيبون» (2) « شما از آنان شنواتر نيستيد. اما آنها قادر به اجابت و پاسخگويي نيستند.»
چنانكه ملاحظه مي كنيد اصل اينكه مردگان صداي زنده ها را مي شنود شكي نيست. بلكه سخن در اجابت درخواست زنده هاست كه مسلم و روشن است كه مشركان و كساني كه فريفته دنيا شده اند و مقام و منزلتي در عالم برزخ ندارند قادر به اجابت درخواست ديگران نيستند.
اما در خصوص سوال دوم شما بايد بگوييم كه در اين عبارت حضرت علي (ع) لزوم شفاعت و مجبور ساختن بندگان به تمسك به شفيعان نفي شده نه جواز و امكان شفاعت. در توضيح اين مطلب بايد بگوييم كه ما مردم وقتي مي خواهيم با شخصي كه داراي مقامات دنيوي است ارتباط برقرار كنيم لازم است كه شخصي را شفيع قرار دهيم و لااقل با رئيس دفتر آن شخص هماهنگ كنيم. اما حضرت علي (ع) در توصيف سهل الوصول بودن ارتباط با خدا مي فرمايد كه خداوند متعال با اين همه جلال و عظمت ما را مجبور به آوردن واسطه و شفيع نكرده و هر كس بخواهد با خداوند متعال ارتباط برقرار كند ملزم به آوردن شفيع نيست اما اين عبارت ناظر به نفي اصل جواز و امكان شفاعت نيست. يعني حضرت نمي خواهد بفرمايد كه واسطه و وسيله قرار دادن شخصي يا عملي براي ارتباط با خدا جايز نيست. زيرا اصل مسئله جواز شفاعت و وساطت از جمله مسائلى است كه قرآن وروايات نيز بر آن اشاره دارند. چنانكه خداوند متعال مى‏فرمايد:«مَنْ ذَا الَّذِى يشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ» (3) «كيست كه در نزد او، جز به فرمان او شفاعت كند؟»
همچنين در كتاب صحيح بخارى (يكي از كتب صحاح سته "6 كتاب اساسي و معتبر نزد اهل سنت"كه صحيح ترين كتب نزد اهل سنت بعد از قرآن است ) از پيامبر اكرم (ص) نقل شده كه فرمود:
«أُعْطِيتُ خَمْساً لَمْ يُعْطَهُنَّ أَحَدٌ قَبْلِي: نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ مَسِيرَةَ شَهْرٍ، وَجُعِلَتْ لِيَ الأَرْضُ مَسْجِداً وَطَهُوراً، فَأَيُّمَا رَجُلٍ فِي أُمَّتِي أَدْرَكَتْهُ الصَّلاةُ فَلْيُصَلِّ، وَأُحِلَّتْ لِيَ الْمَغَانمُ وَلَمْ تَحِلَّ لأَحَدٍ قَبْلِي، وَأُعْطِيتُ الشَّفَاعَةَ، وَكَان النَّبيُّ يُبْعَثُ إلي قَوْمِهِ خَاصَّةً وَبُعِثْتُ إلي النَّاسِ عَامَّةً. »(4)
«به من پنج چيز داده شده كه به هيچ‏كس قبل از من داده نشده است؛ يكى اينكه من تا مسير يك ماه به واسطه ترس يارى شدم، ديگر اينكه زمين براى من محل سجود ومنشأ طهارت قرار گرفته است. پس هركس در امّت من نماز او فرا رسيد بايد نماز گزارد. و غنائم براى من حلال شده ولى براى هيچ‏كس قبل از من حلال نبوده است. و به من شفاعت داده شده است. و پيامبران قبل از من تنها بر قومشان مبعوث مى‏شدند بر خلاف من كه بر عموم مردم مبعوث گشته‏ام.»
بنابراين در جواز و امكان شفاعت ترديدي نيست.
اما در خصوص سوال سوم شما بايد بگوييم كه خداوند متعال در قرآن كريم مي فرمايد:« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَة...»(5) « اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و وسيله‏اى براى تقرب به او بجوئيد» آنچه در خطبه حضرت علي (ع) آمده اشاره به برخي از مهمترين وسيله هايي است كه مي توان براي تقرب الهي به آنها تمسك جست. اما بايد توجه داشت كه از اين سخنان حضرت علي (ع) نمي توان انحصار وسيله ها را در موارد مذكور كشف نمود و چه بسا وسيله هاي ديگري كه حضرت علي (ع) در اينجا ذكر نكرده است.
ممكن است اين سوال را بپرسيد كه اگر توسل به ائمه معصومين (عليهم السلام) نيز جزء وسيله ها است. پس چرا حضرت آن را در زمره افضل وسائل ذكر نكرده است. در پاسخ به اين سوال بايد بگوييم كه وقتي معصومين (عليهم السلام) در خصوص يك مسئله اي صحبت مي كنند حكمت و مصلحت ايجاب مي كند كه متناسب با شرايط زمان و مخاطبان آنچه داراي مصلحت بيشتري است آن را ذكر كنند و چه بسا مسائلي كه به سبب فراهم نبودن شرايط و مصالح از ذكر آنها خودداري نموده و بازگويي آنها را به مجالس خصوصي واگذار مي كنند. ممكن است در جمعي كه حضرت اين سخنان را ايراد مي فرمودند موقعيت طرح بحث توسل به ائمه معصومين (عليهم السلام) مطرح نبوده بنابراين عدم ذكر توسل به ائمه (عليهم السلام) به معناي عدم جواز توسل به آنها نيست.
به عنوان مثال توجه شما را به اين روايت جلب مي كنيم. در روايتي از امام صادق(ع) نقل شده كه حضرت مي فرمايد:
« أَنَّ أَفْضَلَ مَا يَتَقَرَّبُ الْعَبْدُ بِهِ إِلَى اللَّهِ وَ أَحَبَّ ذَلِكَ إِلَيْهِ الْمَشْيُ إِلَى بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ عَلَى الْقَدَمَيْن‏» (6) « با فضيلت ترين چيزي كه بنده را به قرب الهي نائل مي سازد و آن را محبوب وي مي سازد قدم برداشتن در راه خانه خداست.» اگر صرفا همين روايت را در نظر بگيريم بايد بگوييم كه بنابراين قدم برداشتن براي حج و زيارت كعبه از نماز و ...بالاتر است در حالي كه اين گونه نيست و در ساير روايات نماز و تبعيت از خدا و رسول و ائمه معصومين (عليهم السلام) و .. به عنوان افضل اعمال معرفي شده بنابراين براي كشف مراد حقيقي روايات بايد همه روايات را در كنار هم قرار دهيم تا مراد واقعي كشف گردد.
همچنين بايد توجه داشت در خود قرآن كريم مصاديقي از توسل به اشخاص مطرح و تأييد و بلكه سفارش شده است مانند اين آيه كه خداوند متعال مي فرمايد:« ِوَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً» (7) « و اگر اين مخالفان، هنگامى كه به خود ستم مى‏كردند (و فرمانهاى خدا را زير پا مى‏گذاردند)، به نزد تو مى‏آمدند و از خدا طلب آمرزش مى‏كردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مى‏كرد خدا را توبه پذير و مهربان مى‏يافتند.»
از اين آيه پاسخ كسانى كه توسل جستن به پيامبر و يا امام را يك نوع شرك مى‏پندارند روشن مى‏شود، زيرا اين آيه صريحا مى‏گويد كه آمدن به سراغ پيامبر (ص) و او را بر در درگاه خدا شفيع قرار دادن، و وساطت و استغفار او براى گنهكاران مؤثر است، و موجب پذيرش توبه، و رحمت الهى است.
اگر وساطت و دعا و استغفار و شفاعت خواستن از پيامبر (ص) شرك بود چگونه ممكن بود كه قرآن چنين دستورى را به گنهكاران بدهد!
در پايان لازم به ذكر است كه با توجه به ترويج افكار انحرافي فرقه وهابيت بهتر است كه خودتان را در معرض برخورد با اين ويروس ها قرار ندهيد و اگر ناچار از ارتباط با آنها هستيد لازم است كه با مطالعه كتابهاي سودمند آيت الله سبحاني مانند كتاب« سيماي عقايد شيعه، راهنماي حقيقت، شيعه پاسخ مي دهد و ...» و سايت وليعصر زير نظر آيت الله حسيني قزويني و سايت و كتابهاي آيت الله ميلاني كه بيش از صد جلد كتاب در زمينه شبهات اهل تسنن تالف كرده اند ؛خود را به آنتي ويروس مجهز نماييد.
پي نوشت ها:
1. نيشابوري قشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج، صحيح مسلم، بيروت، دار إحياء التراث العربي، بي تا، ج2، ص 631 و ترمذي، سنن الترمذي، مصر، مطبعه مصطفى البابي الحلبي، 1395ق، ج3، ص 190.
2. بخاري جعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله، صحيح بخاري، بيروت، دار ابن كثير، اليمامة، 1407ق، ج1، ص 462.
3. بقره(2) آيه 255.
4. بخاري جعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله، صحيح بخاري، بيروت، دار ابن كثير، اليمامة، 1407ق، ج1، ص 128.
5. مائده(5) آيه 35.
6. ابن ابى جمهور إحسائي، عوالي اللئالي، قم، دار سيد الشهداء للنشر، 1405ق، ج‏4، ص 28.
7. نساء(4) آيه 64.
موفق باشید.