از دیدگاه روانشناسی چگونه می توان خود را شناخت لطفا شرح دهید

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اگرچه اين سؤال تا حدودي فني است و نياز به آن دارد كه درباره آن مطالبي عميق علمي در حد يك مقاله علمي پژوهشي نگاشته شود و درباره آن بحث به ميان آيد اما، از آن جا كه در اين مختصر امكان پرداختن جدي و مبسوط به اين مسئله وجود ندارد در ادامه، چكيده نظرمان را به صورت مختصر و مفيد بيان مي كنيم.
به طور كلي، خودشناسي آن گونه كه در مباحث ديني و اسلامي مد نظر و مورد توجه است و به آن بها داده مي شود به گونه اي كه در سخن پيامبر اعظم(ص) آمده است كه حضرت مي فرمايد:«من عرف نفسه فقد عرف ربّه؛ كسي كه خودش را بشناسد، خداي خود را خواهد شناخت».(1) آن گونه در مباحث روانشناسي به آن اهميت داده نمي شود چرا كه موضوع روانشناسي شناخت خود و يا شناخت حقيقت انسان نيست بلكه، موضوع علم روانشناسي، علي رغم اسم فريبنده آن، مطالعه رفتار آدمي و نه روح و روان واقعي اوست و به نوعي رفتارشناسي را و آن هم نه همه رفتارها بلكه، رفتارهاي مرضي و نابهنجار مورد توجه قرار مي گيرد و عمدتاً انسان سالم از منظر روان شناسي به كسي گفته مي شود كه رفتارهاي مرضي و اختلالات رواني و رفتاري نداشته باشد. آنچه براي روان شناسان اهميت دارد، مشكلات رفتاري انسان و يافتن راه هاي كنترل رفتار و اصلاح آن است تا انسان به زندگي عادي و هنجاري خود بازگردانده شود. البته امروزه آن قدر در روانشناسي خصوصاً در روانشناسي تجربي و مكتب رفتارگرايانه و زيست گرايانه از حيوان و آزمايشات مربوط به آن سخن به ميان آمده كه گويا ديگر به اين باور رسيده ايم كه كار اصلي روانشناسان در اين علم، مطالعه حيوان و مسائل پيرامون آن و به ديگر سخن، «حيوان شناسي» است! و موضوع اصلي روان شناسي، حيوان است و طرح مسائل مربوط به انسان، صِرفاً امر تفنني و استطرادي و حداكثر به عنوان يك نوع از حيوان است كه از لحاظ ساختار عصبي كمي پيچيده تر از حيوان است!
خودشناسي حقيقي آن گونه كه در مباحث ديني به آن تأكيد شده است، در رابطه آن در پيوند با خالق هستي تبيين مي گردد در حالي كه علم روانشناسي آن گونه كه در دنياي غرب درباره آن بحث مي شود با اين موضوع تا حدودي كاملاً بيگانه است. از طرف ديگر، بر اساس ديدگاه هاي اصيل ديني، واقعيت انسان همان روح و روان آدمي است و جسم براي انسان از ضرورت هاي اين جهان مادي شمرده شده است كه در آن بدن انسان با تمام ساختار عصبي، هورموني و اندامي اش، نقش ابزار و علت آماده ساز براي فعاليت هاي رواني دارد به همين خاطر، تا موضوع علم روان شناسي تغيير پيدا نكند و تمام ابعاد مادي و غير مادي انسان و حقيقت روح و روان انسان آن گونه كه در منابع ديني تعريف و تبيين شده است، مورد توجه قرار نگيرد، نمي توان انتظار داشت كه علم روانشناسي بتواند حقيقت خودشناسي را به شما بشناساند. البته اين اميد وجود دارد كه در آينده نه چندان دور با ظهور و گسترش روانشناسي اسلامي و توجه روز افزون همه روانشناسان به بُعد روحاني انسان اين مهم تحقق پيدا كند و علم روانشناسي بتواند حقيقت خودشناسي را تبيين كند.
توجه داشته باشيد كه اگر منظورتان از خودشناسي نه شناخت حقيقت انسان بلكه، شناخت برخي از رفتارهاي آدمي و توصيف، تبيين، پيش بيني و كنترل رفتار باشد در آن صورت، علم روانشناسي مي تواند در اين زمينه كمك بسياري به شما داشته باشد و در اين زمينه شما را ياري رساند.
پي نوشت:
1. مجلسي، محمد تقي، بحار الانوار، ج2، ص32.
موفق باشید.