با سلام و خسته نباشد خدمت شما عزیزان:
1-شهید مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی ع میگوید که عشق و محبت به اولیای خدا خوب است و وسیله ای است برای تهذیب نفس و اصلاح اخلاق و کسب فضایل و سجایای انسانی , در این جا این سوال مطرح میشود که اگر عشق و محبت به اولیای خدا خوب است پس چرا کسانی که خد را علی اللهی مینامند این طور شده اند؟( فساد و گناه راه انداخته اند و حضرت علی ع را به خدایی میگیرند.)
2- در زمان حضرت علی نیز این گروه از افراد وجود داشتند و حضرت علی ع با ان ها چه کرد ؟( چه رفتاری با آنان داشت؟)

ممنون میشم که هر چه سریع تر پاسخ دهید

یا علی

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
همان طور كه استاد مطهري اشاره نموده است، محبت به اوليا وسيله براي تهذيب مي باشد، اسلام نيز محبت به اهل بيت را مورد تاكيدقرار داده است، تا آنجا كه قرآن از زبان رسول خدا (ص) مي گويد: "قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْب"، اما فرقه علي اللهي درباره علي (ع) غلو وبراي او مقام الوهيت قايل هستند، آنان به جز سلطان اسحاق، كه پايه گذار اين مذهب به حساب مي آيد، مهمترين مظهر خدا روي زمين را حضرت علي(ع) مي دانند. در بسياري از آثار اهل حق بر الوهيت حضرت علي(ع) تأكيد شده است. آنان تصور مي كنند كه در زمان حضرت محمد(ص) خدا، در وجود علي(ع) تجلّي كرد.حضرت محمد به الوهيت حضرت علي آگاهي داشت. اما به خواست حضرت علي اين سر را فاش نكرد.(1) در عصر علي (ع) نيز غاليان وجود داشت و امام نيز با آنان برخورد مي نمود، از اين رو علي(ع) در حديث مختصر و شيوايي فرمود: « از غلو در باره ما دوري بجوييد. بگوييد ما بندگاني پرورش يافته ايم. در باره فضيلت ما هر چه خواستيد بگوييد»(2)
نكته مهم درباره ائمه(ع) رعايت اصل اعتدال است. نه افراط، نه تفريط. نه آنها را از مقاماتي كه دارند، بالاتر ببريم و به مقام خدايي برسانيم. نه اين كه تفريط كرده و مقاماتي را كه در آيات و روايات براي آنها بيان شده، انكار كنيم. علي(ع) مي فرمايد:«هلك في رجلان محب غال و مبغض قال؛ در باره من دو كس هلاك شدند: يكي دوستي كه از حدم گذراند و ديگر دشمني كه از مقامم فروكشاند.» (3) علي (ع) عملا نيز با غلات برخورد مي نمود.
چنانكه تعدادي از غلات نزد على(ع) رفته اند و او راخدا و رازق خود خطاب كردند حضرت فرمود واى بر شما چنين سخن نگوييد. ما نيز مانند شما مخلوقيم. آنان از ادعاى خود دست برنداشتند، از اين روى حضرت امير(ع) دستور داد گودالى كندند و در آن آتش افروختند و مجدداً از آنان خواست توبه كنند. آنان نپذيرفتند. از اين روى دستور داد آنان را در آتش افكندند. گروهى در ماه مبارك رمضان روزه نمى گرفتند. وقتى كه با اعتراض على(ع) رو به رو شدند گفتند: أنت أنت [يعنى تو خدائى] حضرت آنان را در آتش افكند. اين انديشه يك سال يا در اين حدود پنهان ماند. پس عبد الله بن سبا كه مردى يهودى و متظاهر به اسلام بود بعد از مرگ اميرالمؤمنين آن را اظهار كرد. (4)
پي نوشت ها:
1. كاظم بجنور دي دائره المعارف بزرگ اسلامي، ج 10، ص 467 ـ 474. 1 .
2. علامه مجلسي، بحارالانوا ر، بيروت، موسسه الوفا، 1404ق، ج 25، ص3275.
3. حبيب الله خويي، شرح نهج البلاغه، كلمات قصار، ش 117، ص 908، بي جا.
4.ابي الحديد، شرح نهج البلاغه قم، كتاب خانه آيت الله نجفي مرعشي، ج5، ص5.
موفق و موید باشید