چرا خانومها باید بعد از طلاق عده نگهدارن? حتی زنی که یک سال قبل از طلاق هم با همسرش رابطه نداشته.پس میشه نتیجه گرفت که بخاطر مسائل بهداشتی و... نیست چون رابطه مدتها قطع بوده. چراباید خانوما سه ماه از رابطه حلال محروم باشند? در صورتی که همه چیز برا آقایون فراهم شده که یک ساعت هم بهشون سخت نگذره(70نفرصیغه و ۴تاهمسر)? وچرا در زمان عده کسی حتی حق خواستگاری هم نداره باوجود اینکه طلاق یه شکست عاطفیه وانسان(چه زن چه مرد) بعد از شکست عاطفی بافکر کردن به یه شخص دیگه میتونه راحت تر این شکست رو فراموش کنه?
ازتون خواهش میکنم جواب قانع کننده وکامل به سوال بدید یه دنیا ممنون

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در اسلام به طور كلي دو نوع عده وجود دارد: يكي عده طلاق كه بعد از جدايي ميان زن و مرد، زن بايد به اندازه سه حيض عده نگه دارد:« وَالمُطَلَّقَاتُ يَتَربَّصنَ بِأنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُروُءٍ؛ و زنان مطلقه بايد (بعد از طلاق) به مدت سه بار پاكي ازعادت ماهانه انتظار بكشند.» (1) و ديگري عده وفات كه زن بعد از مرگ همسرش بايد چهار ماه و ده روز عده نگه دارد:« وَالَّذِينَ يُتَوَفَّونَ مِنكُم وَ يَذَرُون أزوَاجاً يَتَرَبَّصنِ بِأنفُسِهِنَّ أربَعَةَ أشهُرٍ وَ عَشراً؛ و كساني كه از شما (مردان) مي‌ميرند و همسراني از پس خود به جاي مي‌گذراند همسرانشان بايد چهار ماه و ده روز انتظار بكشند.»(2)
اين دو مساله به عنوان دو دستور ديني براي هر فرد مسلمان لازم و ضروري هستند، هرچند ما نتوانيم علت حقيقي اين دستور و ساير دستورات ديني را به درستي دريابيم؛ اما از آنجا كه معتقديم خداوند حكيم است و همه دستورات وي برخوردار از مصالح حقيقي در زندگي دنيا و آخرت ماست مي توان با انديشه و تامل به پاره اي از اين حكمت ها دست يافت هرچند نبايد از ياد برد كه همه اين حكمت ها، علت اصلي تشريع يك دستور ديني محسوب نمي شوند و نمي توان از فقدان يك يا چند حكمت، عدم موضوعيت انجام اصل تكليف را نتيجه گرفت.
در هر حال دستور عده نگه داشتن داراي حكمتهايي است كه سعي مي كنيم به چند نمونه از حكمت هاي عده طلاق اشاره كنيم:
يكى از فلسفه‏هاى عدّه نگه داشتن زن حفظ حريم خانواده و باقي نگه داشتن فرصت جبران اشتباهات قبلي است ؛ اصولا از آن جا كه فروپاشي خانواده، ضربه جبران ناپذيرى بر پيكر اجتماع وارد مى‏كند، اسلام مقرراتى وضع كرده كه تا آخرين مرحله امكان، از گسستن خانواده جلوگيرى به عمل آيد يا به نوعي زمينه بازگشت و ترميم مجدد خانواده در آن وجود داشته باشد.
از يك طرف، در روايات، طلاق را «منفورترين حلال‏ها» شمرده (3) و از طرف ديگر، با ارجاع اختلافات زناشويى به دادگاهى كه به وسيله بستگان تشكيل مى‏شود، و فراهم آوردن وسايل آشتى به وسيله نزديكان طرفين، جلوى اين كار گرفته شود:
«فَابْعَثوا حَكَماً مِّنْ أهْلِهِ و حَكَماً مِنْ أهْلِها؛(4) يك داور از خانواده شوهر، و يك داور از خانواده زن انتخاب كنيد. (تا به كار آنان رسيدگى كنند) ».
در اين ميان يكى از اين مقررات كه خود عامل برگشت افراد از تصميم طلاق مى‏گردد، نگاه داشتن عدّه است كه مدت آن سه قرء تعيين شده؛ يعنى سه مرتبه پاك شدن زن از حيض گاهى در اثر عوامل مختلف، وضعى پيش مى‏آيد كه پديد آمدن يك اختلاف جزئى و نزاع كوچك، حس انتقام را چنان شعله ور مى‏سازد كه مجال رجوع به عقل و وجدان را از انسان مي گيرد و غالباً تفرقه‏هاى خانوادگى در همين حالات رخ مى‏دهد.
اما مدتى اندك بعد از اين كشمكش ها، زن و مرد به خود آمده، پشيمان مى‏گردند. اين جاست كه آيه مورد بحث مى‏گويد: زن ها بايد مدّتى عده نگه دارند و صبر كنند تا اين امواج زود گذر بگذرد و ابرهاى تيره نزاع و دشمنى از آسمان زندگى آنان پراكنده شود؛ اتفاقا در مواردي ديده مي شود كه زوجين بخصوص زن براي نشان دادن جديت خود در امر طلاق و يا سركوب كردن بيشتر همسر قبلي بسيار انگيزه دارند كه به سرعت با فرد ديگري ازدواج نمايند ، اين مساله در مورد مردان به دليل هزينه هاي مالي و فرايند طبيعي انتخاب همسر و خواستگاري و ... به اساني و به سرعت انجام نمي شود و اگر هم انجام بپذيرد قابل جبران و بازگشت است، در حالي كه در مورد زن مطلقه ممكن است به آساني و بدون هيچ مقدمه اي انجام شود و بعد از فروكش كردن اين احساس تنفر و انگيزه بي مورد ازدواج مجدد، ديگر زمينه و امكان بازگشت به راحتي وجود نخواهد داشت.
در نتيجه مجال عده، خود فرصت بسيار مناسبي براي ترميم مجدد زندگي از هم گسيخته و برطرف شدن سوء تفاهم ها و نزاع هاست كه نمي توان اهميت و تاثير مثبت آن را ناديده گرفت.
از نظر ديگر مي توان احتمال داد كه در عده نگاه داشتن نوعي حفظ احترام زندگي قبلي و اعضاء آن خانواده مانند فرزندان و ايجاد زمينه شكل گيري آمادگي روحي فرد براي بازگشت به شرايط ايده آل و گسستن تعلقات قبلي و رسيدن به شرايط مطلوب روحي و جسمي براي ورود به زندگي جديد هم مطرح است. در نتيجه در ازدواج هايي كه رابطه جنسي در آن اتفاق نيفتاده و اين تعلق خاطر چندان ايجاد نشده و ساختار خانواده در آن ها مستحكم نشده، اين امور چندان لازم نيست و شارع مقدس دستور به نگه داشتن عده نداده است.
البته مي توان احتمال داد كه يكى ديگر از فلسفه‏هاى «عدّه»، روشن شدن وضع زن از نظر باردارى است، زيرا در بسياري از طلاق ها رابطه جنسي در مدتي قبل وجود داشته و يك بار ديدن عادت ماهيانه، هم دليل بر عدم باردارى زن نيست و ديده شده كه زن در عين باردارى، عادت ماهيانه را در آغاز حاملگي مى‏بيند. از اين رو، براى رعايت كامل اين موضوع و همچنين جلوگيري از تهمت هاي بعدي و سوء استفاده هاي گوناگون در مساله ارث و نسب و ... كه ممكن است در اين باره ايجاد شود، اسلام دستور داده شده كه زن سه بار، عادت ماهيانه ببيند و پاك شود تا به طور قطع، عدم باردارى از شوهر سابق روشن گردد و بتواند مجدداً ازدواج كند.
در واقع نبايد از ياد برد كه هرچند ممكن است زن و شوهر به يقين يك سال قبل از طلاق هم با هم رابطه اي نداشته باشند، اما احتمال وجود رابطه نامشروع زن دراين مدت عقلا محال نيست و حتي بدون اين احتمال بر فرض ازدواج زن با مردي ديگر بدون حفظ عده، ممكن است وي به سرعت از شوهر دوم حامله گردد. اما در آينده به دلايل گوناگون فرزند جديد را به شوهر قبلي خود منسوب بداند؛ اين ها همه احتمالات گوناگوني است كه با فرض حفظ عده كاملا برطرف مي گردد.
در هر حال به يقين نكته اخير تنها علت لزوم عده نيست، زيرا در مورد زني كه شوهرش سال هاست غايب شده و مواردي از اين قبيل كه طلاق به طور غيابي و از طرف حاكم شرع جاري مي شود، باز زن موظف به نگه داشتن عده است كه در اين خصوص روايات بسيار متعددي نقل شده است. (5)
با تامل دقيق در اين نكات روشن مي شود كه مقايسه زن و مرد در اين موضوع خاص چندان منطقي نيست و اين ادعا كه شوهر نيز بايستي بعد از طلاق عده نگه دارد بر اساس حكمت هاي گوناگون ذكر شده پذيرفتني نيست، بخصوص كه ازدواج مجدد به دلايل مختلفي كه در جاي خود اثبات شده قبل از طلاق يا وفات همسر نيز حق مرد بوده و مرد مانعي از انجام آن ندارد.
به علاوه در بسياري موارد، به لحاظ وظايف مختلف از جمله حضانت و نگهداري فرزندان و وظايف اجتماعي و همچنين آسيب پذيري ويژه مرد در مورد سركشي هاي غريزه جنسي، نياز به ازدواج در مرد شديد تر از زن است.
هرچند نمي توان وجود نياز جنسي در زمان عده را در همه زنان مطلقا انكار كرد. اما حقيقت آن است كه ماهيت نيارهاي زنان به همسر بيش از آنكه جنسي باشد عاطفي و احساسي است و در فرض بروز طلاق صدمه روحي زن و شكستي كه در اين زمينه متحمل مي شود به مراتب بيشتر و شديدتر از هر ضربه ديگري است و معمولا بسياري از زنان تا مدت ها به دلايل خاص روحي زمينه ورود به پاسخ گويي به نيازهايي همچون نياز جنسي را ندارند.
در واقع به طور طبيعي زنان تا مدت ها بهعد ارز طلاق نيز متاثر از خاطرات و تعلقات قبلي هستند و در اين زمينه وضعيت متفاوتي از مردان دارند؛ جالب اينجاست كه طبق گزارش خبرگزاري ها به تازگي يكي از دانشمندان يهودي ، به خاطر خواندن حكم زمان عده زن در قرآن مسلمان شد. اين شخص رابرت گيلهم، يكي از بزرگترين دانشمندان علم ژنتيك است كه تحقيقاتي در زمينه رابطه زوجيت و تأثيرات آن بر زوجين داشته است.
وي در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيده است در زندگي مشترك، زوجيت آثاري ايجاد مي كند كه پس از گذشت سه ماه از جدايي زوجين، آثار زوجيت از بين مي‌رود و در آيات قرآن كريم نيز آمده است كه زن مطلقه بايد ۳ ماه عده نگه دارد. لذا رابرت گيلهم با مقايسه ادله علمي با آيات قرآن به اين باور رسيده است كه دين اسلام تنها ديني است كه پاكي زن را تضمين كرده است؛ بر اين اساس زن مسلمان نيز پاك ترين زنان روي زمين خواهد بود. (6)
در نهايت بايد تاكيد كنيم كه هرچند ممكن است زن با فكر كردن به مردي ديگر و درگير نمودن خود يا رابطه اي جديد زمينه فراموش كردن زندگي قبلي و شوهر قبلي را بهتر در خود ايجاد نمايد، اما حقيقت آن است كه در اين زمان يقينا زن فضاي ذهني مناسبي براي انتخاب درست و صحيح همسر جديد و تشكيل زندگي مناسب آينده خود را ندارد و تصميم او بيش از هر زمان ديگر سطحي و متزلزل و داراي ريسك بسيار محسوب مي گردد.
در اين خصوص مي توانيد به مقاله ذيل هم مراجعه نماييد. (7)
پي نوشت‏ها:
1. بقره(2) آيه228.
2. بقره آيه 234.
3. ابو القاسم پاينده‏، نهج الفصاحة -مجموعه كلمات قصار حضرت رسول، نشر دنياى دانش‏، تهران، 1382ش‏، ص 158.
4. نساء (4) آيه 35.
5. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دارالكتب الإسلامية تهران، 1365 ه ش، ج 6، ص 112.
5. رك : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910603000575
6. پورزكي، مريم، مقاله آسيب شناسي طلاق بانوان، منبع سايت بانوان http://banovan.mihanblog.com.

موفق و موید باشید