با سلام
اگر دين اسلام دين عدالت و برابري است پس چرا برده داري و مالكيت كنيزان و غلامان در آن وجود دارد؟مگر تنها مالك انسان ها خدا نيست؟آيا اين موضوع با اينكه همه ي انسان ها با هم برابرند در تناقض نيست؟اصلاً چرا بايد يك انسان برده ي ديگري باشد؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پاسخ كامل به اين پرسش نيازمند تبيين دقيق جايگاه كنيز و غلام و مجموعه بردگان در اسلام است ؛ در اين خصوص قبل از هر چيز توجه به اين نكته مهم ضروري است كه اسلام بردگي را ابداع نكرده است، بلكه در عصري كه مسئله بردگي با تار و پود جوامع بشر آميخته بود، به عنوان امري كه وجود دارد، پذيرفته و با بيان دستورهايي در جهت رهايي بردگان قدم برداشت.
ما معتقديم كه اسلام در برنامه اي هدفمند و حساب شده مسيري را در پيش گرفت كه امر ناپسند برده داري در زماني كوتاه از فرهنگ اجتماعي جامعه اسلامي رخت بربندد و به فراموشي سپرده شود كه البته در اين امر اسلام و برنامه ريزي اش بسيار موفق بوده است .
اسلام به يكباره و به صورت انقلابي در جهت رهايي بردگان گام بر نداشت، بلكه در جهت رهايي تدريجي آنان كوشيد، زيرا اگر نظام غلطي در بافت جامعه اي وارد شود، ريشه كن نمودن آن به زمان و برنامه حساب شده اي نياز دارد كه در غير اين صورت نمي توان آن را ريشه كن نمود؛ درست مانند انساني كه به بيماري خطرناكي مثل اعتياد مبتلا شده و بيماريش كاملاً پيشرفت نموده است و اقدامات ضربتي موجب بهبودي او نخواهد شد. به علاوه آزادي دفعي بردگان ممكن بود مفاسدي را در پي داشته باشد:
1ـ اگر اسلام يك باره و به طور كلي بردگي را لغو مي كرد، نظام اقتصادي و اجتماعي مردم به ناگاه از هم مي پاشيد؛ در اين صورت بردگان كه فاقد كار و زندگي و خانه و مسكن بودند، ممكن بود از جهت معيشتي و اقتصادي جامعه را به بحران سوق دهند. اين هم به ضرر بردگان بود و هم به ضرر ديگران.
2ـ اگر بردگان به يك باره آزاد مي شدند، با توجه به ظلم و ستمي كه در طول سالياني دراز متحمل شده بودند، به انتقام جويي روي مي آوردند و سرانجام امنيت عمومي، وضع سياسي جامعه و شرف انساني متحمل خسارات فراواني مي شد.
3ـ اسلام در مسير حركت تكاملي خويش خواه ناخواه با جنگ هايي روبه رو مي شد و اسير مي گرفت. حال اگر اسيران را يك باره آزاد مي كرد، ممكن بود بار ديگر توطئه نمايند و با مسلمانان ديگر بار بجنگند. اسلام راه بهتري را انتخاب نمود؛ اوّل اسيران جنگي را به صورت غلامان و كنيزان وارد خانه مسلمانان نمود و به مسلمانان سفارش نمود كه با آنان خوش رفتاري نمايند، تا از نزديك خوبي هاي مسلمانان را بنگرند و تدريجاً با فرهنگ و اخلاق اسلامي آشنا شوند و از دشمني با اسلام دست بردارند و به تدريج آزاد شوند. در اين صورت نه تنها با اسلام و مسلمانان دشمني نمي ورزند، بلكه به ياوران و سربازان اسلام تبديل مي شوند.
اسلام براي از بين بردن پديده بردگي برنامه هايي را ارائه داده است. اينك به بيان برخي مي پردازيم:
ا) لغو همة راه هاي بردگي جز يك راه:
در عصر بعثت رسول براي بردگي راه هاي متعددي وجود داشت. يعني از راه هاي مختلف، انسان آزاد تبديل به برده مي شود مانند اسارت در جنگ، حكم و خواست حاكمان وقت براي برده گرفتن افراد آزاد. طفلي كه از ام ولد(مادري كه كنيز است)به دنيا مي آمد، هرچند پدرش آزاد بود. كسي كه از رفتن به جنگ امتناع مي كرد يا از جنگ فرار مي كرد، تبديل به برده مي شد. كساني كه از كشور فرار مي كردند و به كشور و قلمرو حكومت حاكم ديگر پناهنده مي شد، حاكمان آن سرزمين آن ها را برده قرار مي دادند. كسي كه مرتكب جرايمي مانند قتل و دزدي مي شد، يا به واسطه فقر گاهي انسان آزاد خود يا فرزندش را در معرض فروش قرار مي داد. يا همسرش را به عنوان كنيز به فروش مي رسانيد. يا از طريق آدم ربايي و دزديدن فرد آزاد او را برده قرار مي داد يا اگر كسي در قمار مي باخت و خود را گرو قمار مي داد، بعد از باخت در قمار برده ديگري مي شد.
اسلام تمام اين راه ها را ملغي نمود و فقط بردگي را از طريق اسارت در جنگ قبول نمود.(1) بنابراين افراد در حقيقت اسير جنگي هستند(اما شيوه نگهداري متفاوت و خيلي بهتر از روش معمول يعني زندان) و استفاده از لفظ غلام و كنيز نبايد اين ذهنيت را ايجاد كند كه همان نظام برده داري است لطفا به اين نكته توجه شود.
ب) زشت شمردن انسان فروشي:
حال كه يك سرچشمه بردگي آن هم به ناچار مورد پذيرش قرار گرفت، ممكن است از همين راه مردم سوء استفاده كنند و سايه ‌شوم بردگي را بر جامعه اسلامي چيره گردانند. براي اين كه چنين اتفاقي نيافتد، اسلام آمد و خريد و فروش بردگي را بدترين و منفورترين معاملات اعلام كرد. پيامبر(ص) فرمود: "شرّ النّاس مَن باع النّاس؛(2) بدترين مردم كسي است كه انسان ها را بفروشد".
ج) رفتار انساني با بردگان:
اسلام در مورد رفتار انساني با بردگان بسيار سفارش نموده . پيامبر(ص) فرمود: "كسي كه برادرش زيردست او است، بايد از آنچه مي خورد، به او بخوراند . از آن چه مي پوشد، به او بپوشاند . زيادتر از توانايي به او تكليف نكند.(3) امام علي(ع) به غلامش، قنبر گفت: " از خدا شرم دارم كه لباسي بهتر از تو بپوشم".(4)
هم چنين اسلام براي بردگان شخصيت انساني بيان كرد تا آن جا كه از نظر شخصيت انساني، هيچ تفاوتي ميان بردگان و افراد آزاد نمي گذارد و معيار ارزش را تقوا قرار مي‌دهد.(5) نيز اسلام راه هاي فراواني را براي آزادي بردگان در نظر گرفته است كه با توجه به اين راه ها خواه ناخواه بردگي از جامعه بشري زدوده مي شود. راه ها به دو دسته تقسيم مي شود:
راه استحبابي و سفارش هاي اخلاقي:
درباره پسنديده بودن آزاد نمودن بردگان، در سخنان رسول گرامي و امامان معصوم(ع) بسيار سفارش و تأكيد شده است. پيامبر فرمود: "هر كه برده مسلماني را آزاد كند، ‌خداوند او را از آتش جهنم آزاد مي سازد".(6)
راه وجوبي و دستورهاي قانوني:
اسلام افزون بر سفارش هاي اخلاقي و ارزش نهادن به آزاد نمودن بردگان، در موارد متعددي با دستورهاي الزامي، مسلمانان را به آن وادار نموده است.
اينك نگاهي اجمالي به راه هاي قانوني براي آزادي بردگان:
آزادي بردگان از راه معاهده و مكاتبه (مكاتبه مشروط يا مطلق)؛ عتق تدبير؛ تبعيت اشرف ابوين؛ عتق براي تملك انثي بر احدالعمودين؛ عتق براي تملك ذكر بر احد العمودين يا محارمي از زنان؛عتق سرايت؛ عتق استيلاد (ام ولد)؛ عتق مرضي، همانند كوري، جذام، لنگ و زمينگير؛ مسلمان شدن عبد قبل از اين كه مولايش در محيط كفر مسلمان شود؛ اگر مولا وارث نداشته باشد، برده با مال آزادي به واسطه عهد و نذر و قسم. آزادي به واسطه‌ كفاره در موارد مختلف مانند كفاره روزه، قتل خطايي .(7)
اما در اين ميان مهم ترين راهكار همان تلاش فرهنگي و تغيير رويكرد رفتار و نگرش مردم نسبت به بردگان بود كه اين امر بدون وجود الگوهاي عملي امكان پذير نبود . به همين خاطر پيامبر و ائمه عليهم السلام ، خود برده و كنيزاني را مي خريدند . به واسطه رفتار انساني خود و كرامتي كه در حق آنان روا مي داشتند ، به صورت عملي نحوه نگرش و برخورد جامعه با بردگان را تصحيح كرده تغيير مي دادند . دستورات اسلام در خصوص بردگان را خود به بهترين شكل محقق مي نمودند و زمينه تشويق ديگران به اين امر مي شدند .
به عنوان مثال كنيز در جامعه آن روز از ارزش و حرمتي برخوردار نبود ، اما پيامبر كه داراي كنيزاني به نام هاي جويريه و صفيه بودند . هر دو را آزاد كرده و سپس با آن دو ازدواج نمودند (8) ، اين رفتار تاثير شگرفي در نوع رفتار و برخورد مردم با كنيزان داشت چون مردم مي ديدند زني كه تا ديروز همچون حيوانات خريد و فروش مي شد، به ناگاه همسر پيامبر و ام المومنين گشته، از بالاترين مقام و منزلت اجتماعي برخوردار شد .
اصولا رفتار و سيره اهل بيت درباره بردگان , از درخشان ترين فضايل اسلام در برخود با زير دستان مي باشد. همين رفتار شايسته , سبب شده بود غلامان و كنيزانِ ائمه , از آزادي خود خوشحال نشوند و تقاضا كنند براي هميشه غلام آن بزرگواران باقي بمانند. اكثر بردگان در خانه اهل بيت با معارف ديني و احكام الهي آشنا مي شدند و از محضر آنان استفاده هاي علمي و عملي بسياري مي نمودند.
در نتيجه اين افراد پس از آزادي , انسان هايي نمونه , مؤمن و حقيقت جو بودند و در مسير ترويج حقيقت و اسلام ناب مي كوشيدند .
به علاوه بهترين راه براي ريشه كن ساختن برده داري , آزاد ساختن آنان بود. اسلام آزاد ساختن بردگان را بسيار ستود . آن را كفاره بعضي گناهان قرار داد. رسول خدا و اهل بيت , به اين سنت حسنه بسيار مقيد بودند. (9)
با جمع بندي همه اين موارد روشن مي شود كه اسلام منطقي ترين و عادلانه ترين شيوه و روش را در خصوص مقوله بردگان اعمال نمود تا در نهايت اين سنت زشت به طوركلي از جامعه محو شود و چنين نيز شد، در حالي كه در اكثر جوامع به اصطلاح متمدن غربي تا حدود 150 سال قبل برده داري به طور كاملا رسمي و قانوني رواج داشت.
پي نوشت ها:
1. آيه الله مكارم شيرازى ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلاميه، تهران، چاپ اول، 1374 ش، ج 21، ص 417.
2. شيخ كليني، كافي، نشر دار الكتب الاسلاميه، تهران، بي تا، ج 5، ص 114.
3. علامه مجلسي، بحارالانوار، نشر اسلاميه تهران، بي تا، ج 71، ص 141 و 142.
4. همان، ص 144.
5. حجرات (49) آية 13.
6. كافي، ج 4، ص 134.
7. محقق حلّى، نجم الدين جعفر بن حسن، شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام‏، كتاب العتق، مؤسسه اسماعيليان‏، تهران، 1408 ه ق‏.
8. حسين استادولى‏، امالي شيخ مفيد با ترجمه استاد ولي، انتشارات آستان قدس‏، مشهد، 1364 ش، ص 305 .
9. بحار الانوار، همان، ج 46، ص 103ـ 105.

موفق و موید باشید