پیامبر اسلام :اى على در 3جا دروغ نيكوست:
جنگ، وعده به زن و اصلاح بين مردم.

(وسائل الشیعه، جلد 8، ص578)
(بحارالنوار جلد74 ص 57)
-------------------------------------------------

کوروش کبیر:
مرد پارسی دروغ نگوید حتی به هنگام مرگ در جنگ

داریوش هخامنشی :
اهورا مزدا دروغ را از سرزمین و مردم من بدور نگه دارد

حديث در کتب معتبر آمده که :
ثلاثة يحسن فيهن الكذب: المكيدة في الحرب، وعدتك زوجتك، والإصلاح بين الناس
در سه جا دروغ گفتن پسندیده است: در جنگ برای فریب دشمن، به همسر و برای اصلاح رابطه بین دو فرد. (1)
و فقیهان بدان استناد کرده و فتوا داده اند که نشانه معتبر بودن این احادیث می باشد.
مضمون این احادیث هم دستورهای معقول و پسندیده ای است که هیچ عاقلی آن ها را محکوم نمی کند. در این احادیث دروغ در سه جا جایز بلکه پسندیده شمرده شده است:
1. در جنگ که دشمن برای ضربه زدن هجوم آورده و مسلمانان برای مقابله قیام کرده اند، در این جا اطلاعات غلط دادن به دشمن و با دروغ و مکر و حیله دشمن را منحرف کردن و به زمین زدن، جایز است. این در عرف عموم مردم دنیا جا افتاده و ضرب المثل شده که: جنگ میدان خدعه و نیرنگ است.
دو نفر که برای کشتن هم رو در رو ایستاده اند، به هر طریق سعی در پیروزی دارند. اسلام جنگ ابتدایی و هجومی را علیه کسی اجازه نمی دهد. در میدان فردی و جمعی فقط دفاع را جایز می شمارد. بنا بر این اجازه نمی دهد بدون دلیل قانع و جایز کننده بر فرد یا جمعی هجوم برند، ولی اگر جایی مورد هجوم دشمن واقع شدند، به آنان اجازه داده برای غلبه بر دشمن مکر و کید و حیله کنند و دادن اطلاعات غلط یکی از موارد است.
2. سخن چینی از کارهایی است که باعث ایجاد و شعله ور شدن کینه ها می گردد. افراد و گروه ها را به هم بدبین و باعث ایجاد شقاق و تفرقه می شود. طبیعی است که افراد در اثر غفلت و بی توجهی یا لغزش، پشت سر برادر و خواهر مؤمن خود گاهی سخن ناروایی می گویند به خصوص اگر بین آن ها دلخوری باشد. حالا اگر کسی سخن ناخوشایندی که فرد در غیاب برادر یا خواهر مؤمنش زده، به فرد غایب برساند، دشمنی را بین آنان ایجاد یا شعله ور می سازد. اما اگر نقل نکند یا به دروغ سخنان خوبی از این فرد، به فرد غایب و از او به این منتقل کند، گر چه دروغ گفته، ولی باعث شده که بین دو برادر دینی رفع کدورت شده یا دوستی آن ها عمیق تر و وثیق تر گردد. افشا شدن این دروغ ها بعد از مدتی، نه تنها باعث ناراحتی آن ها نمی شود بلکه دروغگو را به خاطر دروغ های فایده بخشش تمجید می کنند و از او متشکر هم خواهند بود.
3. وعده دروغ، کار خوب و پسندیده‏اى نیست . در هیچ جا نمى‏توان بدان توصیه کرد. کسى که قصد انجام کارى را ندارد و انجام آن را صحیح یا مشروع یا در توان خود نمى‏بیند، نباید ابتدائا و به دروغ وعده انجام آن را بدهد. کسی که انجام آن را صحیح یا ممکن ندانسته، اصلاً در ذهنش در صدد انجام آن نمى‏باشد؛ نباید وعده انجام آن را به دروغ بدهد.
ولى یک نوع وعده دادن است که گرچه راست نیست، ولی براى تداوم زندگى، رفع کدورت و پیدایش علاقه به زندگى مؤثر است.
معمولاً افراد خانواده و به خصوص همسر تقاضاهاى فراوانى دارد که بیش تر آن ها مشروع و به جا مى‏باشند. گاه هم خواسته‏اى غلط یا نشدنی به ذهنش خطور مى‏کند و برآورده شدن آن را مى‏طلبد و از اینکه همسرش بدان بى‏توجه است، ناراحت مى‏گردد. هنگام اظهار این درخواست ها، چند نوع برخورد از طرف شوهر ممکن است صورت پذیرد:
ا. وعده قطعى انجام آن را بدهد، در حالى که اصلاً تصمیمى بر انجام آن ندارد.
ب. وعده انجام آن را بدهد، مثلاً بگوید به خواست خدا این کار را خواهم کرد، در حالى که واقعاً و صد در صد مصمم بر انجام آن نیست، بلکه حتى انجام آن را به مصلحت نمى‏داند.
ج. اصلاً به تقاضاى همسرش توجه نکند و با سکوت از آن بگذرد.
د. با قاطعیت انجام خواسته همسرش را نفى کند.
برخورد نوع چهارم قطعاً سبب ناراحتى و آزرده‏ خاطرى همسر مى‏گردد. مگر اینکه خواسته وى خلاف شرع روشن یا خواسته غیر ممکنى باشد و شوهر بتواند او را به صحیح یا ممکن نبودن خواسته‏اش قانع کند.
برخورد نوع سوم شاید به ناپسندى نوع چهارم نباشد، ولى قطعاً ناپسند است، زیرا به معناى بى‏توجهى به همسر و تقاضاهاى اوست که آزردگى خاطر وى را در پى خواهد داشت.
برخورد نوع اوّل، تعهد قطعى در پى مى‏آورد. با عمل نکردن به آن، مرد گرفتار خُلف وعده مى‏شود که هم اخلاقاً ناپسند است و هم اثرات بدى بر روح و روان اعضاى خانواده و زن مى‏گذارد.
برخورد نوع دوم راه صحيح و عاقلانه‏اى است. مرد در آن لحظه پس از شنيدن تقاضاى همسر، وقتى آن را ناهمگون با عقل و شرع نديد، وعده انجام آن را مى‏دهد و مثلاً مى‏گويد: «به خواست خداوند آن را انجام خواهم داد.» با اين وعده همسرش را شاد مى‏گرداند و پس از گذشت مدتى هر چند كم و آرامش يافتن و فروكش كردن هيجانات روحى همسر، چه بسا خود او از تقاضايش برگردد و آن را بى‏جا بشمرد و يا با كمى توضيح قانع گردد كه تقاضايش حداقل اكنون صحيح نيست يا اينكه با وجود صحيح و به جا بودن تقاضا، همسرش توان انجام آن را ندارد.
بنابراين در این فراز روایت به مردها توصيه مى‏شود به درد دل خانم‏هايشان به خوبى توجه كنند و از مخالفت فورى با تقاضاهاى همسرشان خوددارى ورزند، بلكه سربسته و با وعده دادن، با آنها موافقت نمايند، تا هيجان‏هاى روحى همسر فروكش كند، آنگاه با توضيح او را از پى‏گيرى خواسته‏اش منصرف سازند. چنين موافقتى در لحظات ابتدايى، مصداق وعده دادن به همسر است، كه بسيار پسنديده و كارساز مى‏باشد.
با توجه به توضیح های بالا روشن شد که دروغ در این موارد پسندیده و به سود افراد مقابل است.
این سخنان با سند معتبر از پیامبر و اهل بیت او به ما رسیده و وجه عقلانی آن هم روشن است. اما سخنی که نقل کرده اید بدون سند معتبر از داریوش هخامنشی رسیده است، در ضمن این که پیامبر و اهل بیت او از جانب خدا سخن می گفته اند و سخنشان حجت و حق محض است در مقابل اگر این سخن به یقین گفته داریوش هخامنشی هم باشد ، گفته او در قبال گفته خدا و رسول خدا ارزشی ندارد.
هر کس مکر و حیله و دروغ گفتن به دشمن در میدان جنگ را اجازه ندهد، به این معنا است که به افراد حق دفاع و مقابله با دشمن نداده و آنان را موظف کرده در برابر ستم دشمن گردن خود را برای بریده شدن دراز کنند و این غیر عاقلانه است.
بله در میدان جنگ و هنگام مرگ هم نباید به دوستان و اطرافیان دروغ گفت. اما هیچ عاقلی راست گفتن به دشمن را نمی پذیرد و پسندیده نمی داند. اگر دشمن از سربازی تعداد سپاهیان یا نام فرماندهان را بپرسد و او راست بگوید ، به عنوان خائن به مردمش و به عنتوان افشای اسرار جنگی شایسته اعدام است حالا فرض کنید داریوش گفته باشد دروغ نگویید، خوب اشتباه کرده است. پس اولا سخن داریوش با سخن پیامبر منافات ندارد. سخن پیامبر دروغ گفتن به دشمن برای فریب اوست و سخن داریوش راست گفتن حتی در میدان جنگ و هنگام مرگ است البته نه به دشمن بلکه به دوستان و همراهان، ولی برفرض که حرف داریوش با حرف پیامبر و اهل بیت منافات داشته باشد، حرف داریوش حرفی غیر معقول و ناپذیرفتنی است.
جمله اهورامزدا هم حرف حق و دعای خوبی است و در اسلام هم در مذمت دروغ هیچ کم گذاشته نشده است ولی اهورامزدا هم دروغ در موارد سه گانه فوق را نفی نمی کند.
امید است ما واقعا به خدا و بندگان خدا ایمان بیابیم و بدانیم که خدا و رسولان خدا همه مؤید و مصدق یکدیگرند. اگر کسی به واقع تابع اهورامزدا و کوروش و داریوش به عنوان یک پایبند به تعالیم اهورامزدا هست، باید بداند که محمد آخرین پیامبر همان اهورامزدا است که برای تایید مرام پیامبران قبل و تکمیل تعالیم آنها آمده و نباید پیامبران را در مقابل هم قرار دهد و به بعضی ایمان بیاورد و به بعضی کفر ورزد.
پی نوشت ها:
1. حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403 ق، ج 8، ص 578.