سلام... می خواستم بدونم چرا همجنس بازی در اسلام حرام شمرده شده؟
در ضمن بدلیل اینکه این سؤال رو از من پرسیدند من اون رو مطرح می کنم!!!
یاعلی
با سلام و تشکر از ارتباط¬تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
يكي از دلائل اصلي حرمت همجنس بازي، كاهش نسل و از بين رفتن نسل بشر مي باشد که به یقین هم مشکل و معضل بزرگی است و با رواج همجنس گرایی دیگر ارتباط با جنس مقابل به حد اقل می رسد و انگیزه ای برای تولید نسل فعال و سازنده آینده جامعه وجود نخواهد داشت .
به علاوه در این روابط نادرست علاوه بر مساله کاهش نسل مضرات بسيار دیگري هم براي بشر به وجود مي آيد زیرا ما نتیجه لواط و همجنس گرایی را نه تنها کاهش نسل ، بلکه فساد نسل می دانیم و بحث فساد نسل تنها به معني کاهش کمیت انسان ها نيست؛ بلكه به معني فساد روحي ، فيزيولوژي ، اجتماعي و معنوي بشر نيز مي باشد که در یک خانواده ناقص و شکل گرفته بر مبنای روابط جنسی و غیر طبیعی حاصل می شود .
به عبارت روشن تر با گسترش هم جنس گرايي ازدواج به عنوان يكي از مهم ترين اصول سعادت بشري متروك و مهجور مي شود و نتايج منفي اين امر دامن گير جامعه مي گردد ؛ چون ارضای غریزه جنسی و تامین نیازهای فیزیولوژیک انسان از آثار مثبت ازدواج است كه با همجنس گرايي پاسخي نادرست به اين نياز داده مي شود و زمينه و انگيزه ازدواج منتفي مي شود ؛ ولی میتوان فلسفه و حقیقت ازدواج از نظر اسلام را در سه امر جست و جو کرد: تکمیل، تسکین و تولید.
1- تکمیل:
هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش میکند. جوان در پی رسیدن به استقلال فکری است؛ برای جبران نواقص و تامین نیازهای بی شمار خود به سوی ازدواج سوق داده میشود و با گزینش همسری مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم میکند. شهید مطهری در این باره میفرماید:
«تشکیل خانواده یعنی یک نوع علاقهمند شدن به سرنوشت دیگران.... و یکی از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و عبادت تلقی شده است همین است... ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعی فردی و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است... پختگی که در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده ایجاد میشود، در هیچ جای دیگر نمیتوان به آن رسید و آن را فقط در ازدواج و تشکیل خانواده باید به دست آورد» . (1)
بنا بر این، میتوان ازدواج را مایه رشد و کمال یافتن انسان دانست. خداوند انسان را به گونهای آفریده که بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف کامل میشود. مرد به زن نیازمند است و زن به مرد. هر کدام از دو جنس از نظر روحی و جسمی به هم وابستهاند و با قرار گرفتن در کنار هم یکدیگر را تکمیل میکنند.
2- تسکین:
مهمترین نیازی که بر اثر ازدواج تامین میشود، آرامش و احساس امنیت و آسودگی است. این نیاز که در سرشت آدمی ریشه دارد، چنان مهم است که خداوند در بیان فلسفه ازدواج میفرماید: «از آیات و نشانههای خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار دادیم تا در کنار آنان آرامش یابید». (2)
بنا بر این، همسر موجب آرامش و امنیتخاطر و محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است. در اوایل جوانی احساس تنهایی، بیهودگی و نداشتن پناهگاه انسان را فرا میگیرد. ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری شایسته و دلسوز این احساس را از بین میبرد و او را به آرامش روحی میرساند. احساس آرامش به ثبات فکری و روحی، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت میانجامد.
دست آفرینش نوعی کشش درونی میان زن و مرد به ودیعت نهاده تا هر کدام در سنین خاص خواهان یکدیگر شوند و اضطراب و پریشانیشان از طریق ازدواج به آرامش تبدیل گردد. دانشمندان علوم تجربی و انسانی نیز ارضای صحیح و به موقع غریزه جنسی و ترشح معتدل غدد جنسی را برای سلامت جسم و روان آدمی لازم دانسته، عدم آن را سبب پارهای از بیماریهای روانی و گاه جسمانی شمردهاند.
3- تولید :
یکی از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقای نسل آدمی است. تولید و تکثیر نسل را نباید کوچک و بی اهمیتشمرد; زیرا هدف آفرینش جهان وجود انسان و پرورش و تکامل او است. تولید و پرورش انسانهای خدا پرست و موحد و نیکوکار و صالح، مطلوب خدای جهان آفرین است.
از دیدگاه اسلام، وجود فرزند صالح برای پدر و مادر یک عمل صالح شمرده میشود و در سعادت دنیا و آخرت آنها مؤثر است،به همین جهت، معصومان تولید و تکثیر نسل را از اهداف ازدواج خواندهاند.
البته روشن است که در پرتو ازدواج یکی از مهم ترين نیازها و غرایز جدي انسان يعني غریزه جنسی هم تامین و به روشی درست ارضا میشود و با تأمین این نیاز جسمانی، فرد از نظر روانی، ذهنی و اخلاقی به آرامش میرسد و مسیر بسیاری از انحرافات جنسی و اخلاقی و اجتماعی بسته میشود ، اما در اثر گرايش به عمل همجنس گرائي همه اين نتايج از بين مي رود و تنها نياز جنسي آن هم با پيامدهاي بسيار برآورده مي شود .
ممکن است ادعا شود که به غیر از تولید نسل فوائد دیگر ذکر شده در بالا در ازدواج دو همجنس هم می تواند وجود داشته باشد ، اما حقیقت آن است که این نتایج مانند تسکین و تکمیل ، معلول شکل گیری کانون منسجم و همه جانبه خانواده است و خانواده متشکل از اعضائی با توانایی ها و ویژگی های متفاوت زنانه و مردانه به یک نهاد کامل مبدل می شود نه با در کنارهم قرار گرفتن دو مرد یا دو زن که دارای توانایی ها و تمایلات روحی و جنسی مشترک هستند و تنها می توانند نیازهای خاص یکدیگر را برطرف نمایند .
اما بايد توجه داشت كه همجنس گرايي و خصوصا رابطه جنسی دو همجنس حتی خارج از کانون خانواده و ازدواج ، خود داراي مضرات و نتايج سوء بسياري است که بد نيست به برخي از مضرات ارتباط دو همجنس از نظر علمي اشاره نماييم :
از نظر پزشکی ثابت شده که رابطه دو همجنس مانند رابطه مرد با مرد یک رابطه پرخطر است و هیچ پزشکی چنین رابطه ای را توصیه نمی کند و مسلما هیچ نظریه ای مبنی بر سالم بودن و بی ضرر بودن این رابطه ارائه نگردیده، بر عکس، این رابطه همیشه از نظر پزشکی نقض گردیده است. مشكلاتي مانند آسیب دیدگی اسفنکتر خارجی مقعد كه باعث می شود که دریچه خروجی مقعد به درستی کار خود را انجام ندهد؛ یعنی فرد از قدرت ارادی خارج شود، يعني به مرور زمان امکان ارادی خروج مدفوع یا نگه داشتن خود را از دست بدهد.
همچنين سایر بیمارهای عفونی، ویروسی همانند هپاتیت، ایدز، سفلیس و سایر بیماری های مقاربتی در روابط متداول هم جنس گرايان به وفور شايع است و بسیاری از این خطرات در روابط دو زن هم مطرح است .
ثانیا : به طور کلی علت اینکه اسلام با لواط شدیداً مخالف است و وعده عذاب سنگین بر آن ها داده این است که انسان به صورت طبیعی و سالم تمایل جنسی به جنس مخالف دارد و هرگونه کاری که تمایل را از مسیر طبیعیاش منحرف سازد، یک نوع بیماری و انحراف روانی در انسان ایجاد میکند.
مردی که تمایل به جنس موافق دارد و یا مردی که تن به چنین کاری میدهد ، هیچ کدام یک مرد کامل نیستند. ادامة این کار تمایلات جنسی را نسبت به جنس مخالف در انسان تدریجاً میکشد . در مورد کسی که تن به این کار در میدهد، احساسات زنانه تدریجاً در او پیدا میشود، هر دو گرفتار ضعف مفرط جنسی و به اصطلاح سرد مزاجی میشوند، به طوری که بعد از مدتی قادر به آمیزش طبیعی (آمیزش با جنس مخالف) نخواهند بود.
این گونه اشخاص از نظر روانی غالباً سالم نیستند و در خود یک نوع بیگانگی از خویشتن و بیگانگی از جامعه ای که به آن تعلق دارند ،احساس میکنند. قدرت اراده را - که شرط هر نوع پیروزی است - تدریجاً از دست میدهند، و یک نوع سرگردانی و بی اعتنایی در روح آن ها لانه میکند.
در هر حال رابطه با همجنس حتی اگر برای نیار مقطعی جنسی تا زمان ازدواج انجام شود علاوه بر همه آثار و پیامدهای منفی روحی که ممکن است در فرد بگذارد ، از نظر دنیایی و ظاهری هم بسیار پر خطر بوده و اولا سلامت فرد را با تهدید جدی روبرو می سازد و ثانیا زمینه و تمایل و انگیزه فرد برای تلاش و کوشش جهت ازدواجی موفق و مناسب را از وی سلب می کند که این خود بدترین ضرر این نوع انحرافات جنسی است .
پي نوشت ها :
1. شهید مطهری ، تعلیم و تربیت در اسلام، مجموعه آثار ، انتشارات صدرا تهران ، 1374ش ، ج 22 ص 778.
2. روم (30) آیه 21.