حتما خواهيد گفت بدلیل شرایط آن زمان بوده يا می خواستند که اين افراد زير پر و بال اغنيای مسلمان باشند.يا اينکه اسلام راهکارهايی داشت که در دراز مدت ازاد شوند مثل ام ولد و غيره
اما می شد که اين افراد آزاد باشند و مثل مهاجران در کنار انصار باشند. یا از وجوهی مثل خمس و زکات و غیره ارتزاق کنند نه مثل احشام خريد و فروش شده و تصرف در آنها مباح باشد.
می دانیم که برده داری با راهکارهای اسلامی ملغی نگردید بلکه در قرن نوزدهم ابتدا در غرب ملغی سپس با تحمیل آن به سایر کشورها اعمال گردید که در ایران زمان ناصرالدین شاه بوده است گرچه هنوز هم مخفیانه نوعی برده داری در کل جهان از جمله خود غرب وجود دارد اما قانون جدی برای مبارزه با برده داری ازجهان غرب آمده است.
من مسلمان و شیعه هستم و تمامی فرامين را با جان و دل قبول دارم اما يک جواب قانع کننده می خواهم.

با سلام و سپاس از ارتباط¬تان با مركز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

داشتن غلام و كنيز امري مرسوم و متداول در صدر اسلام بوده و البته اين امر قدمتي بسيار ديرينه دارد. اسلام برده داري را ابداع نكرده، بلكه براي آن شرايط و قوانين ويژه اي ترسيم نموده و آن را به شدت محدود نموده است؛ شرايط و احكام خاصي كه اسلام براي نوع بردگي و شيوه برده داري و كيفيت برخورد با آنان و نحوه آزادي ايشان اعمال داشته، تفاوت هاي چشمگيري بين برده داري در اسلام و برده داري متداول در ساير جوامع ايجاد نموده است.
روح كلي اين قوانين و مقررات و نحوه برخورد اسلام با اين پديده به خوبي نشان مي دهد كه اسلام از اساس با اين پديده زشت موافق نبوده و خواستار برچيده شدن آن بود اما براي انجام اين هدف نياز به برنامه ريزي مشخص و رويكردي دقيق بود كه قوانين اسلام به درستي در همين مسير تدوين گشت.البته آنچه شما به عنوان راهكار پيشنهاد مي نمائيد جنبه عملياتي و قابل اجرا نداشته كه در ادامه به آن اشاره مي شود .
ما معتقدیم که اسلام در برنامه ای هدفمند و حساب شده مسیری را در پیش گرفت که امر ناپسند برده داری در زمانی کوتاه از فرهنگ اجتماعی جامعه اسلامی رخت بربندد و به فراموشی سپرده شود که البته در این امر اسلام و برنامه ریزی اش بسیار موفق بوده است .
اسلام به یکباره و به صورت انقلابی در جهت رهایی بردگان گام بر نداشت، بلکه در جهت رهایی تدریجی آنان کوشید، رهایی دفعی، مشکلاتی را به دنبال داشت زيرا اگر نظام غلطی در بافت جامعه ای وارد شود، ریشه کن نمودن آن به زمان و برنامه حساب شده ای نیاز دارد. در غیر این صورت نمی توان آن را ریشه کن نمود. درست مانند انسانی که به بیماری خطرناکی مثل اعتیاد مبتلا شده و بیماریش کاملاً پیشرفت نموده است. آزادی دفعی بردگان ممکن بود مفاسدی را در پی داشته باشد :
1ـ اگر اسلام یک باره و به طور کلی بردگی را لغو می کرد، نظام اقتصادی و اجتماعی مردم به ناگاه از هم می پاشید؛ در این صورت بردگان که فاقد کار و زندگی و خانه و مسکن بودند، ممکن بود از جهت معیشتی و اقتصادی جامعه را به بحران سوق دهند. این هم به ضرر بردگان بود و هم به ضرر دیگران. علاوه بر آن با توجه به اينكه وضع اقتصادي جامعه خصوصا در صدر اسلام نا مناسب بود به حدي كه بسياري از مسلمين خودشان بسيار فقير و ناتوان بودند و اموالي به عنوان زكات و خمس وجود نداشت ، ارتزاق بردگان از خمس و زكات معقول نبود .
2ـ به لحاظ فرهنگي نيز چنين آمادگي در بردگان وجود نداشت ، اگر بردگان به یک باره آزاد می شدند، با توجه به ظلم و ستمی که در طول سالیانی دراز متحمل شده بودند، به انتقام جویی روی می آوردند و سرانجام امنیت عمومی، وضع سیاسی جامعه و شرف انسانی متحمل خسارات فراوانی می شد.(1) همان تجربه اي كه در دنياي غرب بلافاصله پس از تصويب قانون آزادي مطلق بردگان تجربه شد و منجر شد با اكثريت يافتن بردگان در برخي جوامع غربي بردگان تازه آزاد شده قوانيني را بر عليه افراد آزاد بوده ازقبل تصويب نمايند كه ذكر آن شرم آور است.لذا بايد وضعیت این فرهنگ در جوامع آن روز مد نظر قرار گیرد و آن گاه نحوه برخورد اسلام با این پدیده زشت بررسی گردد.
اسلام به هیچ وجه به برده داری به عنوان یک اصل و ضرورت نگاه نمی کند، بلکه تنها راهکارهایی برای برخورد درست با این حقیقت موجود ارائه می دهد. در واقع ابتدا برای اساس این مسئله فلسفه و ساختار معینی تعریف کرده، تبیین می کند که در منظومه فکری اسلام، در حقیقت انسانی افراد، تفاوتی وجود ندارد. تفاوت انسان ها تنها در تقوا و ایمان آن هاست تا مولی هیچ گاه انسانیت خود را بالاتر از برده اش نبیند. این مسئله یکی از مهم ترین معضلات در مبنای فکری برده داری بود که البته طرح همین مسئله بیش از هر چیز برای کفار و مشرکان قریش ناگوار بود.
در گام بعدی، اسلام، تلاش نمود در زمان بندی معینی برای ریشه کنی این پدیده شوم به مقابله عملی برخیزد. در این مسیر مسئله را به دو بخش بردگان موجود در جامعه و بردگانی که ممکن است به جامعه افزوده شوند، تقسیم کرد؛ مشخص است که مسئله ضروری در این میان مانع آفرینی در مسیر شکل گیری و توسعه این پدیده، یعنی راه ورود افراد جدید به حوزه بردگی است که اسلام با ترفندی این مسیر را بسیار محدود نمود .
در عصر بعثت رسول گرامی اسلام (ص) برای بردگی راه های متعددی وجود داشت. وجود هر یک از این راه ها به بردگی رسمیت می بخشید و قانونی به حساب می آمد . آن راه ها بدین قرار بود:
1. اسارت درجنگ ها:
طبیعی است که دو طرف درگیر در جنگ از یکدیگر اسیر بگیرند. اسیران به صورت برده به خدمت گرفته می شدند.
2. خواست حاکم و سرپرست:
حاکم و سرپرست ستمگر، افراد زیر دست را به بردگی می گرفت و در مزارع و دامداری ، به کار می گماشت . احیاناً آنان را به عنوان برده می فروخت.
3. تبعیت طفل از مادر خویش که برده و کنیز بود، اگر چه پدرش آزاد بود، ولی به جهت کنیز بودنِ مادر، طفل هم محکوم به بردگی بود.
4. فرار از لشکر و امتناع از جنگیدن و خدمت سربازی.
5. فرار از کشوری و پناهنده شدن به دولت دیگر و خود را تسلیم آن حکومت نمودن، برای حکمرانان آن کشور ایجاد حق می کرد و آنان می توانستند پناهندگان را به بردگی بگیرند.
6. ارتکاب جرایمی همانند: قتل،‌ دزدی و ... (جریان به بردگی گرفتن ساختگی بن یامین، برادر حضرت یوسف(ع) به جرم سرقت گویای این امر است).
7. فقری که به موجب آن شخص خودش را به دیگری بفروشد و خود را ملزم سازد برای مولایش کار کند.
8. فروختن فرزند؛ پدر حق داشت فرزند خویش را جهت تنگدستی به عنوان برده بفروشد.
9. فروختن همسر؛ شوهر حق داشت همسر خویش را به عنوان برده به فروش برساند.
10. آدم ربایی؛ فرد دزدیده شده به عنوان برده فروخته می شد، مانند: زید بن حارثه که ربوده و به عنوان غلام فروخته شد.
11. باختن در قمار؛ گاهی فرد قمار باز خود را گرو قمار قرار می داد و در صورت باختن ، برده می شد.
اسلام همه این راه ها و سرچشمه های بردگی را مسدود نمود، تنها اوّلی را با شرایطی پذیرفت. آن را هم هرگز به عنوان جنبه الزامی اعلان نکرد؛ در واقع در صورت پیروزی در جنگ، گرفتن برده الزامی نبود، بلکه دستور اسلام در این مورد این است که بعد از پایان جنگ با کفار، افرادی که اسیر می شوند، به چند صورت با آنان برخورد شود:
- از آنان فدیه گرفته شده، آزاد شوند؛
- با اسیران مسلمان مبادله شوند؛
- با انجام اموری نظیر آموختن سواد خواندن و نوشتن به مسلمانان آزادی خود را به دست آورند؛
در مواردی که راه های قبلی به صلاح یا ممکن نبود، به جای این که آن ها را بکشند، اسیرشان کرده و برای خدمت، به کار بگمارند و بین مردم تقسیم کنند تا زمينه اسلام آوردن و اصلاح فكري و رفتاري آنان پديد آمده و در نهايت به آزادي برسند و كشته نشده يا به جامعه كفر برنگردند بلكه در متن جامعه اسلامي هضم و حل شوند.
اما در خصوص این قشر وسیع بردگان که غیر از اسرای میدان های نبرد بودند، اسلام راهکارهاي معيني برای ریشه کن ساختن اين قسم برده داري مطرح ساخت :
ا) بستن سرچشمه بردگی:
اسلام اکثر راه های معمول برده گیری در آن زمان را ردّ کرد و نپذیرفت؛ به علاوه از نظر فرهنگی هم با دوام این امر به انواع گوناگون مقابله نمود. مثلا اساس اشتغال به برده فروشی را از زشت ترین و ناپسند ترین امور معرفی نمود؛ اسلام خرید و فروش بردگان را بدترین و منفورتین معاملات اعلام کرد.
پیامبر(ص) فرمود: «شرّ النّاس مَن باع النّاس؛ (2) بدترین مردم کسی است که انسان ها را بفروشد».
ب) گشودن دریچه آزادی:
اسلام، تمهیداتی گوناگون برای آزادی بردگان اندیشیده است، از جمله :
ـ آزادی اسیر را یکی از کفارات قرار داد. (3) یعنی گناهانی ساده که ارتکاب آن ها زیاد رخ می داد، مانند: باطل کردن روزه، با آزادی بردگان پاک می شد.
ـ با ازدواج زنی که برده است با یک انسان آزاد و بچه دار شدن زن، فروش زن ممنوع شد تا از سهمیه ارث فرزندش آزاد شود.(4)
ـ سهمی از زکات برای خرید برده و آزاد کردن آنان قرار داده شد. بدین ترتیب بودجه دایمی برای این کار از بیت المال در نظر گرفته شده و تا آزادی کامل همه بردگان ادامه یافت. (5)
ـ آزادی بردگان یکی از عبادات شمرده شده و بزرگان در این زمینه پیش قدم بوده اند تا آن جا که گفته شده حضرت علی بن ابی طالب با دسترنج خود هزار بنده را آزاد کرد. (6)
ـ اگر یک برده متعلق به چند نفر بود؛ هر کس سهم خود از برده مشترک را آزاد کند، سهم شریک دیگر به طور قهری آزاد می شد. (7)
ـ هرگاه کسی مالک یکی از پدر، مادر، اجداد، فرزندان، عمو، عمّه، دایی، خاله، برادر، خواهر، برادرزاده و یا خواهرزاده خود از راه ارث و...، شود، آن ها فوراً آزاد می شوند. (8)
ـ در برخی موارد، اگر صاحب بَرده نسبت به برده اش مجازات های سختی انجام دهد، برده خود به خود آزاد خواهد شد.
-برده مى تواند با کار کردن ، بهاى خود را به خریدارش پرداخته و آزاد شود. یعنى بنده و مولى قرارداد مى بندند که هرگاه بنده فلان مبلغى را پرداخت آزاد مى شود. او اگر پرداخت مبلغ را تا یک ماه به تأخیر انداخت، مستحب است که مالک صبر کرده و به وى مهلت دهد. مبلغ مذکور مى تواند تقسیط شود و این مبلغ نیز نباید بیش از مبلغى باشد که مالک براى خرید بنده پرداخت کرده است .
-چند عامل نیز موجب آزادى خود به خودى بنده مى شود. کورى ، جذام ، زمینگیر شدن و اسلام آوردن در محل جنگ و...
در نتیجه این برنامه دقیق و سفارش اخلاقی اسلام در خصوص بردگان و سیره عملی معصومین در مورد آن ها، چندی نگذشت که دیگر عملا برده ای در جامعه اسلامی وجود نداشت، در حالی که برده داری به شدیدترین نوع آن تا قرن های اخیر در جوامع مختلف غیر اسلامی با تمام قدرت وجود و رواج داشت. لذا ادعاي شما كه ملغي شدن برده داري را معلول ملغي شدن آن در قرن نوزدهم در غرب و بعد تحميل آن بر ايران در زمان ناصرالدين شاه مي دانيد كاملا نادرست است ، زيرا
اولا :اساسا ملغي شدن برده داري در جوامع اسلامي قرنها قبل از دنياي غرب در نتيجه جهت گيري صحيح اسلام رخ داد به حدي كه در قرنها قبل از تصويب اين قانون در غرب عملا در كشور هاي اسلامي زماني كه افراد جهت اداي كفاره روزه خود به دنبال غلام و كنيز مي گشتند ، با جستجوي فراوان موفق نمي شدند و گزارشهائي كه برخي افراد غربي در مورد بردگان و كنيزان در دربار سلاطين قاجار وجود دارد اشاره به همان خدمت گزاران درباري و يا همسران متعدد شاه قاجار است كه حقيقتا با بردگان و كنيزان مورد بحث متفاوت مي باشد.
لذا اصل اين مساله پذيرفتني نيست لكن بر فرض پذيرش هم شما نتيجه قرنها تاثير گذاري احكام اسلام در بين جوامع اسلامي و ملغي شدن برده داري از قرنها قبل در بين اين جوامع را با تحولاتي در دربار شاه قاجار كه افرادي معلوم الحال بودند مقايسه نموديد و وضعيت جوامع اسلامي را با دربار شاه فاسد قاجار محك مي زنيد ، در حالی که نه دربار قاجار نماينده اسلام بود و نه وضعيت زندگي آنها برآمده از الگوي اسلامي ، لذا طبيعي است كه بر چنين افراد شهوت راني تا فشار و اجباري نباشد زير بار هيچ قانوني نخواهند رفت ، ضعف از قانون اسلام نيست بلكه عدم حاكميت اسلام مانع تحقق اهداف بلند اسلامي در بين برخي جوامع شده است .
ثانيا: قانون زماني ارزش مند است كه پشتوانه اجرائي آن از درون افراد بجوشد و جديت خارجي صرفا تضمين اجراي آن باشد (يعني همان كاري اسلام در طول قرن ها آن را نهادينه نمود) اما صرف ايجاد قانون هر چه قدر هم كه جديت و الزام آور باشد مادامي كه از باور و اعتقاد قلبي افراد سرچشمه نگرفته باشد و صرفا حركتي انقلابي و براي تغيير تبعيض نژادي حاكم بر جهان غرب باشد نتيجه اش همان خواهد شد كه اكنون در غرب به خوبي مشاهده مي نمائيد (تغيير چهره برده داري به شيوه اي نوين) لذا حتي با مقايسه قوانين اسلام با همان قوانين به اصطلاح جدي دنياي غرب باز هم مترقي بودن قوانين اسلام خود را به خوبي نشان مي دهد.
به هر حال مجموعه این مسایل و نتیجه این نوع برخورد به خوبی نشان می دهد که اسلام منطقی ترین برخورد را با برده داری اعمال نموده است ؛ البته این امر زوایا و جزییات بیش تری دارد که در صورت تمایل می توانیم به آن ها بپردازیم.

پی نوشت ها:
1. مکارم شیرازى ناصر، تفسیر نمونه ، دار الکتب الإسلامیه ، تهران، چاپ اول، 1374 ش ، ج 21 ص 417
2. کلینی، کافی، دارالكتب الإسلامية تهران، 1365 ش، ج 5، ص 114
3.تفسیر نمونه،همان،ج 21، ص 412 _ 423
4.شیخ انصاری، مکاسب، چاپ دارالحکمة ، قم، بي تا.ص 175،
5. تفسیر نمونه، همان .، ج 12، ص 418
6. مجلسی، بحارالانوار، چ اسلامیه، تهران بي تا.،ج 41، ص 43
7.شیخ محمدحسن نجفی، جواهرالکلام، دار إحياء التراث العربي‏ ، بيروت، لبنان‏ بي تا .، ج 34، ص 154 ـ 158
8. تفسیر نمونه، همان، ج 21، ص 42 .