با سلام ؛
1ـ دلیل ازدواج نکردن حضرت معصومه (س) را می خواستم بدانم با توجه به اینکه خاندان پیامبر و اهل بیت معمولاً به ازدواج تأکید می کردند و زود ازدواج می نمودند چرا ایشان در سن 28 سالگی ازدواج نکرده بودند ؟
2ـ آیا دلیل فوت ایشان و بیماریشان معلوم است ؟ ممنون

دراین خصوص باید گفت : نام شریف آن بزرگوار فاطمه و القاب ایشان معصومه و فاطمه کبرى است. پدر گرامیش حضرت موسى بن جعفر (ع) و مادر ارجمندش نجمه خاتون مادر حضرت رضا (ع) است.
حضرت اول ذى القعده سال 173هـ.ق در مدینه منوره به دنیا آمدند و در 28 سالگى در روز دهم(1) یا دوازدهم (2) ربیع الثانى سال 201هـ.ق در شهر قم از دنیا رفتند. در سال 200هـ.ق و یک سال پس از سفر تبعیدگونه حضرت رضا (ع) به شهر « مرو» حضرت فاطمه معصومه همراه عده اى از برادران و محارم خود براى دیدار برادر(امام رضا) راهى دیار غربت شد. در طول راه به شهر ساوه رسیدند، ولى از آن جا که در آن زمان مردم ساوه از مخالفان اهل بیت بودند، با ماموران حکومتى همراهى نموده و با همراهان حضرت وارد نبرد و جنگ شدند. عده اى از همراهان حضرت در این حادثه غم انگیز کشته شدند.(3) سپس حضرت به طرف قم حرکت نمود. بزرگان قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند ،به استقبال آن حضرت شتافتند . در حالى که موسى بن خزرج بزرگ خاندان اشعرى زمام شتر حضرت را به دوش مى کشید؛ ایشان در میان شور و احساسات مردم قم وارد آن شهر شد . به منزل شخصى موسى بن خزرج رفت. (4) فاطمه معصومه هفده روز در قم به سر برد . در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود . واپسین روزهاى عمر پربرکت خویش را با خضوع و خشوع در برابر ذات پاک الهى به پایان رساند. سرانجام بعد از هفده روز دار فانی را وداع نمود و به دیار حق شتافت.
در باره علت مریضى نا به­ هنگام و مرگ زودرس حضرت گفته شده است: زنى در شهر ساوه ایشان را مسموم نمود . این مطلب با توجه به درگیرى دشمنان اهل بیت با همراهان حضرت و شهادت عده اى از آن ها در ساوه و جو نامساعد آن شهر و حرکت نا به­هنگام حضرت معصومه در حال مریضى به سوى شهر قم، مطلبى قابل قبول مى باشد. (5) بعد از وفات حضرت را غسل دادند و کفن نمودند .سپس در قبرستان بابلان تشییع و دفن کردند.
در مورد علت عدم ازدواج ایشان نظریات مختلفی گفته شده است، بدین شرح:
1. در تاریخ یعقوبی آمده است که حضرت موسی بن جعفر(ع) وصیت کرده بود که دخترانش شوهر نکنند . برای همین هیچ یک از دختران حضرت شوهر نکردند، جز یکی از دخترانش به نام «ام سلمه» که در مصر به همسری قاسم بن محمد بن جعفر بن محمد در آمد. این ازدواج بدین جهت بود که قاسم می‌خواست با او محرم شود و او را به حج ببرد.(6)
این نظریه را نمی‌توان پذیرفت، چون اوّلاً این وصیت بر خلاف سنّت و روش پیامبر(ص) است که تأکید بر ازدواج داشتند. ازدواج در اسلام، امری مستحب و در بعضی مواقع، واجب است و این موضوع نمی‌توانست از دید امام موسی کاظم(ع) نادیده گرفته شود، مگر این که موضوع خطیری در میان باشد که در تاریخ ذکری از آن نشده است.
دوم: این موضوع با نقل دیگری از امام سازگار نیست، در اصول کافی آمده است که حضرت امام موسی بن جعفر تولیت ازدواج دخترانش را به پسرش حضرت امام رضا(ع) واگذار کرد و فرمود :
«اگر علی خواست آنان را شوهر می‌دهد . اگر نخواست شوهر نمی‌دهد. جز پسرم علی هیچ کس حق ندارد دخترانم را شوهر بدهد . نه برادران دیگرشان، نه عموهای شان و نه سلطان وقت هیچ کدام حق ندارند در امر ازدواج دخترانم دخالت کنند». (7) بر اساس این روایت، نمی‌توان گفت که امام موسی بن جعفر(ع) وصیت به عدم ازدواج کرده، بلکه وصیت کرده که امر ازدواج دخترانش به امام رضا مربوط است و دیگران حق دخالت ندارند. شاید از این نقل برداشت شده که امام به عدم ازدواج دختران خود وصیت کرده است.
2. از دیدگاه برخی، خفقان شدید هارون­الرشید باعث شد که دختران امام موسی بن جعفر(ع) نتوانند ازدواج کنند. در عصر هارون خفقان و استبداد و ستم به جایی رسیده بود که کسی جرأت نداشت به خانه امام موسی بن جعفر رفت و آمد کند . اگر کسی نتواند به خانه امام رفت و آمد داشته باشد، به طور یقین نمی‌تواند خیال دامادی حضرت را در سر بپروراند. (8)
3. به نظر برخی، علت عدم ازدواج، نبودن همتا و کفو است . اگر آنان همتا می‌یافتند، ازدواج می‌کردند.
پی نوشت ها :
1 میرزا ابوطالب بیوک. وسیله المعصومیه، ص 65 ،بی نام
2 شیخ علی نمازی شاهرودی.مستدرک سفینة البحارسال ، قم ، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین چاپ1419 ، ج 8 ،ص 261
3. مهدی منصوری ، زندگى حضرت معصومه، قم، کتابفروشی صحفی، 1380ق. ص 14.
4. حسن بن محمد بن حسن قمى تاریخ قم، ترجمه حسن بن على بن حسن عبد الملک قمى ، تحقیق سید جلال الدین تهرانى، تهران، توس، 1361ش. ص213
ص 213.
5. میر زا ابو طالب بیوک ، همان ص 68؛ رک: جعفر مرتضى العاملى، الحیاه السیاسیه للامام الرضا علیه السلام، قم، جامعه مدرسین سال 1362 ص 428.
6. یعقوبی تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران ، انتشارات علمى و فرهنگى ، چ ششم ، 1371ش. ج 2، ص 421.
7. شیخ کلینى اصول کافی ، ناشر: اسلامیه‏.‏ ج1 ، ص 316، حدیث 15
8. مهدی پور، زندگانی کریمه اهل بیت، ناشر:حاذق ، ص150.