-آیا در حکومت حضرت علی (ع) که به عنوان الگو از ان یاد میکنیم ، حجاب برای زنان و مردان اجبار بود ؟

یا تمام زنان ان دوران حجاب داشتند ؟

2-حضرت علی (ع) برای ترویج حجاب چه کردند ؟

3-همچنین ایا قرآن حجاب را در حکومت اسلامی واجب و اجبار دانسته است یا خیر؟

4-ایا اجبار حکومتی ، حرام است و ایا هر حرامی می تواند مبنا حکومتی قرار بگیرد یا خیر؟

5-اجبار خداوند ایا باید قانون شود اگر اری به چه روشی؟روش صحیح کدام است ؟

پرسش 1:
حجاب
شرح : -آيا در حکومت حضرت علي (ع) که به عنوان الگو از ان ياد مي کنيم ، حجاب براي زنان و مردان اجبار بود ؟ يا تمام زنان ان دوران حجاب داشتند ؟ 2-حضرت علي (ع) براي ترويج حجاب چه کردند ؟
پاسخ:

در ابتدا بايد گفت : با تحقيقاتي که انجام شد به اين مطلب که درزمان علي (ع) حجاب اجباري بود ويا حضرت چه اقداماتي درباره حجاب انجام مي داد دست نيافتيم ،، اما شايدبتوان گفت درآن زمان بدحجابي بسيار کم رنگ بوده ولذااقدام از ان حضرت در اين رابطه ثبت نشده است .، درآن عصر مانندحال جمعيت زياد نبود و عوامل بد حجابي، - مانند تهاجم فرهنگي وار تبا طات- نيز وجود نداشت، اين در حالي است که امروزه زمينه وعوامل بد حجابي-به طورگسترده - وجود دارد ، در عين حال اين مطالب را مي توان از لحن روايات استفاده نمودکه در زمان علي (ع) رعايت حجاب لازم بوده است، زيرا حجاب از واجبات ، حدود و احکام الهي الهي است که رعايت آن در هر زماني لازم است ، لذا درزمان حضرت بايد اين امر رعايت مي شد ، از سوي ديگر بر امام و حاکم است به اين مسايل اهميت دهد" :جز آن چه پروردگار بر عهده امام گذارده است... و زنده کردن سنتها وظيفه اي ندارد". (1) ، افزون برآن يکي از وظايف مهم حاکم و رهبر امر به معروف و نهي از منکر و اقامه حدود الهي بيان شده است. روشن است که بي حجابي، از منکرات اسلام است که بايد از آن نهي شود. در صورت وجود چنين مسئله اي حضرت اين وظيفه را بهتر انجام مي داد. به عبارت ديگر معصومين (ع) علاوه بر تاکيداتي که بر رعايت حجاب داشته اند، با ارائه دستورعمل هايي، جامعه اسلامي را به سوي تهذيب و پاکي، رهنمون گشته اند.در روايتي از پيامبر گرامي اسلام آمده: رسول خدا زنان را نهي مي کرد که به مردان نگاه کنند و از منزل شان خارج شوند مگر با اجازه شوهران شان. نهي مي کرد که داخل حمام هاي عمومي شوند مگر به خاطر عذر و مي فرمود :هر زني که روسري خود را در غير خانه شوهرش قرار دهد،حجابش هتک شده است. ؛(2) همچنين در منابع اهل سنت آمده : روزي اسما خواهر عايشه - که خواهر زن پيامبر بود-، با جامه بدن نما و نازکي به خانه پيامبر آمد. پيامبر، روي خود را از او برگرداند و فرمود: «اي اسما، وقتي زن به حد بلوغ رسيد، نبايد جايي از بدن و اندامش ديده شود، مگر صورت و دست ها»(3) چون در رعايت حجاب مصلحت وجود دارد عقل نيز حکم ميکند که بايد با بي حجابي به صورت مناسب و مدبرانه و عاقلانه برخورد شود با ورود اسلام به سرزمين عربستان تحول عظيمي در اين باره رخ داد. آيات و روايات فراواني در اين موضوع بيان شد که به بعضي از آن ها اشاره خواهد شد.
عايشه همواره زنان انصار را چنين ستايش مي کرد: « زناني بهتر از زنان انصار نديدم. همين که آيات سوره نور نازل شد، يک نفر از آنان ديده نشد که مانند سابق بيرون بيايد . سرخود را با روسري هاي مشکي مي پوشيدند. گوئي کلاغ روي سرشان نشسته است».( 4)
از تاريخ استفاده مي شود قبل از نزول آيات حجاب ،مسلمانان ملزم به رعايت حجاب نبودند اما با نزول اين آيات که صريحا دستور به رعايت حجاب مي کند، تمام مسلمانان حجاب را رعايت مي کردند. بعضي آيات بعد از دعوت از زنان و مردان براي حفظ چشم مي فرمايند:" اي پيامبر به زنان مومن بگو: ديدگان خويش را فروبندند . زيورهاي خويش را آشکار نکنند مگر آنچه که از آن پيداست . سرپوش هاي خويش را برگردن خويش اندازند ..." (5)
در شان نزول اين آيه اکثر مفسران مانند طبرسي، علامه طباطبائي، ناصرمکارم شيرازي و ... مي گويند:
چون زنان عرب معمولا پيراهن هائي مي پوشيدند که گريبان هاي شان باز بود و روسري هاي خود را به نحوي مي گذاشتند که دور گردن و سينه را نمي پوشانيد و قهرا گوش ها و جلوي سينه ها نمايان مي شد، آيه نازل شد. دستور داد که بايد روسري ها را طوري ببنديد که قسمت هاي ياد شده پوشيده گردد . زنان مو و سينه و دور گردن و زير گلوي خود را بپوشانند.(6) در تفسير مجمع البيان در ذيل آيه مورد بحث آمده است: «زنان مامور شده اند که روسري هاي خود را روي سينه خود بيفکنند تا دور گردن و موها و گوش و گوشواره ها پوشيده شود.(7) هر حال اين آيه در کمال صراحت حدود پوشش لازم را بيان مي کند . اين بيان نه به عنوان توصيه اخلاقي،بلکه به صورت يک حکم شرعي و اجباري مي باشد.
آيه ديگر که به اين موضوع مي پردازد، آيه 59 سوره احزاب مي باشد: " اي پيامبر !به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو که جلباب ها(روسري هاي بلند ) خود را بر خويش فروافکنند که اين کار براي اينکه (از کنيزان و آلودگان ) شناخته شوند و مورد آزار واذّيت قرارنگيرند، بهتر است."
در اين آيه هم خداوند زنان پيامبر و مؤمنان ديگر را به رعايت حجاب و پوشانيدن بدن و سروگردن امر مي کند. باز اين امر چيز اخلاقي و اختياري نيست، بلکه يک امر اجباري براي زنان مي باشد. روايات و شواهد ديگري از اين آيه در صدر اسلام موجود است که همگي نشانگر رعايت حجاب توسط زنان مي باشد.
با توجه برتاکيد اسلام بر حجاب و رعايت حجاب درزمان رسول خدا (ص) ، حجاب درزمان علي (ع) نيز رعايت مي شده است، زيرا ايشان نيز مانند رسول خدا (ص) نيز دراجراي حدود الهي اهميت مي داد، بر اين اساس بايدزنان حجاب را رعايت مي نمودند
پي نوشت ها :
1. فيض الاسلام، نهج البلاغه، تهران، چاپ آفتاب، خطبه 105، ص302.
2.محدث نوري، مستدرك الوسائل، انتشارات موسسه آل البيت، ج14، ص 280.
3. سنن ابي داود، ج2، ص 270، بي نام.
4. زمخشري ، تفسير الكشاف ، بيروت ، دار الكتب العربي، ج3، ص 231 .
5. نور (24) آيه31.
6. طبرسي، مجمع البيان، کتاب فروشي اسلامي، ج 5، ص 138، ذيل آيه 31 سوره نور، مکارم شيرازي، تفسير نمونه ، دارالکتب اسلاميه، ج 14، ص 440؛ طباطبائي، الميزان ، دارالکتب اسلاميه ، ج 15، ص 126 .
7 . همان.

پرسش 2:
3-همچنين ايا قرآن حجاب را در حکومت اسلامي واجب و اجبار دانسته است يا خير؟
پاسخ:

پوشش براي زنان يک واجب است که علاوه بر حفظ نگاه و حفظ عفت خود ، زينت هاي خود را هم جز براي شوهر و محارم آشکار نکنند :
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ ... وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ (1)
و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس‏آلود) فروگيرند، و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را- جز آن مقدار كه نمايان است- آشكار ننمايند و (اطراف) روسرى‏هاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، و زينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان، يا ... و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود (و صداى خلخال كه برپا دارند به گوش رسد).
داشتن پوشش و پوشاندن زينت ها هنگام مواجهه با نامحرمان از لحاظ شرع واجب است و فرق نمي کند اين مواجهه در منزل ، خيابان ، محل کار يا هر جاي ديگر باشد در حالي که بسياري از اين مکان ها، مکان هاي اختصاصي افراد است و حکومت حق ورود و دخالت در آنجا را ندارد تا بخواهد حجاب را در آنجا ها اجباري کند.
حکومت اسلامي هم افراد را به داشتن پوشش و رعايت عفت و حفظ چشم از چشم چراني که از مظاهر ديد نداري است، مجبور نمي کند. زيرا اصولا دينداري با اجبار سازگاري ندارد و اجبار دينداري نمي آورد. بلکه نفاق پرور است. بلکه حکومت اسلامي مانع خودآرايي زنان در مجامع عمومي و رفتارهاي فتنه انگيز زنان مي گردد.
از وظايف حکومت اسلامي دفاع از حقوق افراد و حفظ آزادي هاي انساني و ايجاد زمينه هاي رشد اخلاقي و ايماني افراد است و اگر فتنه انگيزي و دلبري براي زنان در جامعه آزاد باشد، آزادي جوانان و مردان به خطر مي افتد و موج هاي فتنه هر آن ممکن است آنان را به گرداب هلاکت بکشاند.
البته مردان هم مانند زنان موظف به حفظ نگاه و حفظ عفت خويش مي باشند:
قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ (2)
به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگيرند، و عفاف خود را حفظ كنند.
و اگر مردان به پوشيدن زينت هاي خود مأمور نشده اند از آن رو است که خودآرايي و دلبري و فتنه انگيزي از رفتارهاي مخصوص زنان است و مردان به طور طبيعي نه چنين کارهايي مي کنند و نه اگر هم مرتکب شوند، بازار و خريداري دارد بر عکس زنان که هم به دلبري و خودآرايي و فتنه انگيزي علاقه مند هستند و هم بازار اين کار برايشان داغ است و خواهان زياد مي باشد.
بنا بر اين با توجه به اين که اگر زنان در خودآرايي و حضور برج وار در جامعه و دل بردن از مردان و جوانان آزاد باشند ، امنيت اخلاقي جامعه و مردان و جوانان و خانواده ها به خطر مي افتد و آزادي هاي انساني خدشه دار مي گردد ، از اين رو حکومت زنان را هنگام خروج از خانه از خودآرايي و دلبري و فتنه انگيزي منع مي کند و جلوگيري مي نمايد.
پي نوشت ها:
1. نور (24) آيه 31.
2. همان ، آيه 30.
پرسش 3:
آيا اجبار حکومتي ، حرام است و ايا هر حرامي مي تواند مبنا حکومتي قرار بگيرد يا خير؟ 5-اجبار خداوند ايا بايد قانون شود اگر اري به چه روشي؟روش صحيح کدام است ؟
پاسخ:

اين بخش از پرسش شما چندان روشن و واضح به نظر نمي رسد، اگر مراد آن است که هيچ حکومتي شرعا مجاز به مجبور کردن شهروندان جامعه خود در انجام امور گوناگون فردي و اجتماعي نيست بايد گفت اين امر برخلاف عقل و ديدگاه همه عاقلان در همه جوامع ديني و غير ديني است و مبناي ساختار زندگي اجتماعي بشر بر تدوين قواعد و قوانيني مناسب با مصالح آن جوامع و تلاش براي تحقق بيشترين توجه و عملگرايي به آن دستورات و قوانين است .
بر اين اساس اجبار حکومتي به خودي خود امري نامطلوب نيست مگر آنکه قانون تدوين شده و موضوع فشار و اجبار حکومت امري ناصواب و به دور از مصالح افراد جامعه فرض شود ، چيزي که در حکومت هاي ديکتاتوري اعمال مي شود و حکومت ها توده جامعه را به رعايت قوانيني که برخلاف مصالح آنان بوده و توسط طبقه حاکم و به مصالح همان طبقه خاص تدوين مي شود وادار مي نمايند که اين امر نامطلوب و ناخوشايند است. اين شکل حکومت ها معادل تعبير "طاغوت" در قرآن هستند که از تمکين در برابر آن ها نهي شده است. (1)
بر اين اساس از منظر ديني تنها در فرضي مي توان اجبارهاي يک حکومت را نادرست دانست و عنوان حرام را بر آن بار نمود که حکومت مورد نظر در زمره حکومت هاي مشروع و مورد قبول دين نباشد که در اين صورت قواعد و قوانين آن حکومت غير ديني که منطبق بر آموزه هاي ديني و در مسير صلاح حقيقي افراد تنظيم نشده قابل قبول نبوده و اجبار بر آن نيز نامشروع خواهد بود.
اما در مقابل هر دستور و قانوني که بر مبناي دستورات الهي و اوامر او در يک نظام حکومتي مشروع و مقبول سامان يابد و به صلاح افراد يا مجموعه جامعه مورد نظر باشد، قانوني مقبول و لازم الاجرا است و اجبار حکومت مشروع در اجراي اين قانون توسط افراد جامعه - فارغ از کم و کيف اجرا و اعمال سلايق در اين اجبار - قابل قبول و صحيح تلقي مي شود .
البته روشن است که بسياري از دستورات الهي در حيطه امور شخصي و فردي و غير اجتماعي است که حکومت نمي تواند در مورد آن ها وضع قانون کرده و اجبار يا اکراهي داشته باشد، چنان که در مورد عقيده قلبي و باطني افراد يا همان دين آن ها که امري کاملا دروني و قلبي است امکان اجبار و اکراه وجود نداشته و قرآن به صراحت فرموده است :
« لا إِكْراهَ فِي الدِّين (2) در دين هيچ اجبارى نيست».
در نهايت در مورد کيفيت اجبار و اعمال اين قوانين نيز در ابتدا مي توان به منابع ديني توجه نمود و مباني و کليات اجراي عملي اين قوانين و الزامات عمومي و اجتماعي اجراي اين دستورات و مقابله با متخلفان ار از منابع ديني به دست آورد ، چنان که اموري نظير حدود و تعزيرات که در قرآن(3) و روايات(4)به آن ها اشاره شده راهکارهاي روشن ديني در اين زمينه هستند .
در مرحله بعد کيفيت تدوين اجراي قوانين ديني توسط پيامبر و اماماني که حکومت کرده اند يکي از منابع ما در اين امر خواهد بود و در غير اين فروض مهمترين مبنا و معيار در تدوين ضابطه اجراي دستورات مانند دستور حجاب رعايت اصول علي و عقلائي برخاسته از مباني ديني است که توسط کارشناسان صورت مي پذيرد و به حسب مصالح و ضرورت ها و اقتضائات تاريخي و اجتماعي و فرهنگي تبديل به قوانين مشخص در اعمال دستورات الهي در سطح يک جامعه ديني مي گردد.
مثلا بر اساس اين ضوابط در يک جامعه اين نتيجه به دست مي آيد که لازم است براي اجراي عملي قانون حجاب سازوکار معيني براي بستر سازي شناخت و توليد و توسعه پوشش صحيح و استاندارد فراهم گردد و در عين حال با بد پوششان برخورد مشخص فرهنگي يا قضايي شود که اين دستور العمل ها در عين اين که ممکن است معقول و درست تدوين شده باشند ، ممکن است در برخي جزييات نادرست و ناصواب تدوين شده باشند و به تناوب اشکالات آن برطرف گشته تبديل به يک ضابطه جامع و کامل در مسير اجراي حکم شرعي حجاب شوند.
پي نوشت ها :
1. نحل (16) آيه 36.
2. بقره (2) آيه 256
3. رک نور (24) آيه 2.
4. رک شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه ، نشر موسسه آل البيت، قم 1409 ق، ج18، ص 11.