با سلام
می خواستم بدانم که این شیطانی که از درون،انسانها را وسوسه می کند خود ابلیس است یا جن میباشند یا نفس ، لطفا کمی درباره شیطان جنی توضیح دهید که آیا می توانند با انسان رابطه برقرار می کنند و انسان را وسوسه کنند؟

در ابتدا باید گفت انسان از سه راهی یاد شده در پرسش مورد وسوسه قرار می گیرد، زیرا ابلیس با جنود خود که از دو نوع جن و نوع انسانی است از بیرون او را وسوسه می کنند واین مطلب در قرآن کریم به صراحت آمده که ابلیس قسم یاد نمود که درصدد وسوسه و گمراه کردن انسان‌ها بر می‌آید(1) و در سوره ناس تصریح شده که وسوسه گرانی از نوع جن و انسان در دل آدمی وسوسه می کنند . (2) چه این که امام صادق(ع) فرمود:
«وقتی آیه‌ای مربوط به استغفار نازل شد،(3) ابلیس بالای کوهی در مکه رفت و با صدای بلند فریاد کشید و سران لشکرش را جمع کرد، گفتند: چه شده است که ما را فرا خواندی؟ ابلیس گفت: فلان آیه نازل شده که پشت مرا می‌لرزاند و مایة نجات بشر است، چه کسی می‌تواند با آن مقابله کند؟ یکی از شیاطین بزرگ گفت: من می‌توانم . نقشه‌ام چنین است و چنان. ابلیس طرح او را نپسندید، دیگری برخاست و طرح خود را ارائه داد. باز هم مقبول نیفتاد. در این حال « خنّاس» از جا برخاست و گفت: من از عهدة آن برمی‌آیم، ابلیس گفت: از چه راه؟ گفت: آنها را با وعده‌ها و آرزوها سرگرم می‌کنم تا آلودة گناه شوند، و هنگامی که گناه کردند ،توبه را از یادشان می‌برم. ابلیس گفت: تو می‌توانی از عهدة این کار برآیی، نقشه بسیار ماهرانه است. این مأموریت را تا دامنة قیامت به او سپرد».(4)
این که در سوره ناس از وسوس خناسان سخن گفته شده باید توجه د اشت که وسواسان خناس" تنها در ميان يك گروه و يك جماعت، و در يك قشر و يك لباس نيستند، در ميان جن و انس پراكنده‏اند و در هر لباس و هر جماعتى يافت مى‏شوند، بايد مراقب همه آنها بود و بايد از شر همه آنها به خدا پناه برد.
دوستان ناباب، همنشينهاى منحرف، پيشوايان گمراه و ظالم، كارگزاران جباران و طاغوتيان، نويسندگان و گويندگان فاسد، مكتبهاى الحادى و التقاطى ظاهر فريب، وسائل ارتباط جمعى وسوسه‏گر، همه اينها و غير اينها در مفهوم گسترده" وسواس خناس" واردند كه انسان بايد از شر آنها به خدا پناه برد. (5) بنابر این برخی از وسوسه های درونی انسان از سوی وسوسه گران خارجی یعنی ابلیس و جنود انسی و جنی اوست.
و در این میان نفس اماره نیز از درون نقش مهم در وسوسه انسان دارد. لذا در قرآن به صراحت آمده: ‌« وَ مَآ أُبَرِّئُ نَفْسِی‌َّ إِن‌َّ النَّفْس‌َ لاَ َمَّارَة‌ُ بِالسُّوَّءِ إِلآ مَا رَحِم‌َ رَبِّی‌َّ؛(6) هرگز نفس خویش را تبرئه نمی‌کنم‌؛ نفس‌، بسیار انسان را به بدی‌ها فرمان می‌دهد، مگر این که لطف و رحمتی از جانب خداوند، نصیب انسان گردد».
امام علی (ع)‌ در این باره فرمود: « نفس‌، بسیار انسان را به بدی فرمان می‌دهد، پس کسی که به او اعتماد کند، به او خیانت می‌کند، و کسی که به او اتکا کند، او را هلاک می‌کند».(7)
گفتنی است که خطر نفس اماره‌، به اندازه‌ای زیاد است که حتی امامان معصوم از آن به خدا شکایت کرده‌اند. حضرت امام سجاد(ع) در مناجات به درگاه الهی عرض می‌کند:
«إلهی إلیک أشکو نَفْساً بالسوء أمّاره؛(8) خدایا به سوی تو شکایت می‌کنم از نفسی که به بدی بسیار امر می‌کند، و به سوی خطاها و گناهان مبادرت می‌ورزد، و برای معصیت و نافرمانی نمودن تو حریص است‌؛ نفسی که لغزش‌های آن زیاد، و آرزوهای آن طولانی است‌.
با توجه به آن چه بیان شد بدست آمد که شیطان دشمن خارجی و نفس دشمن داخلی است و دشمنان خارجی بدون هماهنگی با مهره‌های داخلی و بدون داشتن زمینه و پایگاه درونی نمی‌توانند موفق شوند .
به همین جهت پیامبر (ص) فرمود: "اعدی عدوّک نفسک الّتی بین جنبیک؛ (9) بدترین و سرسخت‌ترین دشمنان تو، نفس تو است که میان دو پهلویت قرار دارد".
بنابراین شیطان از راه هواهای نفسانی در انسان نفوذ می‌کند و کار و تلاش وی را تأیید می‌کند. کارهای زشت را در نظر انسان ، پسندیده جلو می‌دهد و وی را در انجام آن ثابت قدم می‌کند.
پس اگر هوای نفس نمی‌داشتیم و آمادگی از درون نباشد، شیطان توان ندارد آن را در ما ایجاد کند اما چون هوا و هوس داریم، هنگامی که در نفس خویش خواسته‌ای داشته باشیم و دنبالش برویم ،‌شیطان همان را زینت داده و تأیید می‌کند تا بیشتر به آن جذب شویم. (10)
دعوت شیطان از طریق نفس اماره وجود انسان صورت می گیرد. در واقع نیروهای اماره در وجود انسان در طول القائات شیطانی قرار دارد . شیطان بی واسطه آمادگی درونی انسان نمی توان کاری صورت دهد. پس شیطان وجنود او هیچ تسلطی بر انسان ندارد. گرچه او کار گزاران جنی و انسی اش هموار ه با انسان ها در ارتباط و سر گرم وسوسه آنان است.
لذا در روا یتی آمده که: «قلب آدمی دو گوش دارد یکی در اختیار وسواس خناس است که پیوسته در آن می دمد و دیگری در اختیار فرشته است که او به وی الهام می دهد و خدای تعالی مؤمن را به وسیله آن فرشته تأیید و کمک می کند.(11)
پی‌نوشت‌ها:
1. اعراف(7) آیه 16.
2. ناس( 114 ) آیه آیه 3و4.
3. آل عمران (3) آیه 135 .
4. صدوق، امالی نشر جامعه مدرسین قم، بی تا ، ص 215.
5. ناصر مکارم تفسير نمونه، نشر دار الکتب الاسلامیه تهران، بی تا، ج‏27، ص 474.
6. یوسف‌ (13) آیه 53.
7. محمد محمدی ری‌شهری‌، میزان الحکمه‌، نشر دار الحدیث قم 1373ش، ج 10، ص 130.
8. محمد باقرمجلسی،‌ بحارالانوار، نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت 1403 ق، ج 94، ص 143.
9. محمد باقر مجلسی، بحارالانوارنشر پیشین، ‌ج67، ص 64.
10. جوادی آملی عبدالله، اخلاق در قرآن، نشر مرکز اسرا قم 1383 ش، ص 234.
11. کلینی اصول کافی، نشر دار الکتب الاسلامیه تهران 1380 ق، ج 2، ص 206.